واشنگتن دوست دارد چین را در حال جنگ با تایوان ببیند / قطب‌های جدیدی در مقابل آمریکا شکل گرفته است

تیم اندرسون معتقد است، تحریک کردن چین در موضوع تایوان و خطراتی که در پی دارد، نتیجه راهبرد طولانی مدت ایالات متحده برای ایجاد تفرقه و تضعیف رقبای این کشور است؛ به ویژه زمانی که واشنگتن احساس می‌کند که در معرض تهدید قرار دارد.

به گزارش خبرنگار بین‌الملل ایسکانیوز، اقدامات تحریک‌آمیز ایالات متحده آمریکا در قبال تایوان همچنان ادامه دارد و به نظر می‌رسد هدف اصلی آن نیز درگیر کردن چین در یک جنگ فرسایشی باشد. پس از سفر «نانسی پلوسی» -رئیس مجلس نمایندگان آمریکا- به تایوان که با هشدارهای چین مواجه شد، ایالات متحده خبری فروش ۱.۱ میلیارد دلاری تجهیزات نظامی به تایوان را تایید کرد. اقدامی که قطعا واکنش‌های جدی‌تری از سوی چین به همراه خواهد داشت. دکتر «تیم اندرسون» -استاد دانشگاه در استرالیا و مدیر یک مرکز مطالعاتی در سیدنی- در مصاحبه اخیر خود با موسسه مطالعات آمریکا به ارائه دلایل اقدامات واشنگتن و همچنین سناریوهای محتمل مناقشه ایالات متحده و چین بر سر تایوان پرداخته است.

متن کامل این مصاحبه بدین شرح است:

- علیرغم تمام هشدارهایی چین در خصوص تایوان، ایالات متحده آمریکا همچنان به بازی خود در قبال تایوان ادامه داده و به نظر می‌رسد به دنبال تحریک چین و وادار کردن دولت این کشور به واکنش سخت‌تر است. تحلیل شما در این خصوص چیست؟

بدون تردید هدف قمار اخیر واشنگتن تحریک جدی چین است. این موضوع همچنین نمایانگر آشکار شدن 50 سال سیاست «چین واحد» ایالات متحده هستند. اما سوال جالب این است که چرا این اتفاق اکنون رخ می‌دهد؛ به ویژه زمانی که ایالات متحده ناکامی‌ها و جنگ‌های شکست خورده زیادی را پیش رو دارد: به عنوان مثال در افغانستان، عراق، سوریه و یمن.

باید متوجه بود که تحریک کردن چین و خطراتی که در پی دارد، نتیجه راهبرد طولانی مدت ایالات متحده برای ایجاد تفرقه و تضعیف رقبای این کشور است، به ویژه زمانی که واشنگتن احساس می‌کند که در معرض تهدید قرار دارد. اما به نظر می‌رسد اقدامات آنها ناشی از اشتباه محاسباتی متاثر از تکبر است.

احتمالا این همزمانی به ملاحظات داخلی -به ویژه عملکرد فاجعه بار دولت بایدن- ارتباط داشته باشد. اما نکته حائز اهمیت این است که تجاوز جهانی و جنگ اقتصادی در حال حاضر کاملا آشکار شده و جای تردیدی برای ناظران بی‌طرف باقی نمی‌گذارد. واشنگتن می‌خواهد سایر کشورها را در جنگ‌های صلیبی خود علیه ایران، روسیه و چین درگیر کرده و در پیامدهاش سهیم کند؛ هر چند که تا کنون موفقیتی در این زمینه نداشته است.

- به نظر جنابعالی آیا انگیزه آمریکا از اقدامات مذکور درگیر کردن چین در یک جنگ (مثل اتفاقی که برای روسیه افتاد) نیست و سناریوی وقوع جنگ را چقدر محتمل می‌دانید؟

بسیاری در واشنگتن دوست دارند چین را در حال جنگ با تایوان ببینند، تا پس از آن دخالت مستقیم خود را محدود کنند. جنگ های نیابتی به تخصص واشنگتن در قرن بیست و یکم تبدیل شده است. در همین راستا، یک گزارش  تعداد مداخله آمریکا در جنگ‌های نیابتی را در پنج سال گذشته بیش از 20 و گزارش دیگری  در 20 سال گذشته بیش از صد مورد اعلام کرده است. بیشتر این جنگ‌ها توسط بازوی لیبرال سیاست ایالات متحده تحت عنوان «قدرت هوشمند»  هدایت شده‌اند.

تحریک چین ابتدا با اقدامات اقتصادی دولت ترامپ آغاز و سپس با تحریک پلوسی تشدید شد و اکنون متوجه شدیم که سال گذشته تفنگداران دریایی آمریکا در تایوان مستقر شدند. رسانه‌های ایالات متحده می‌گویند این اقدامات برای «تقویت دفاعی جزیره به دلیل نگرانی در مورد تهاجم احتمالی چین» است: توجه کنید «تجاوز چین به خاک چین! با این حال، از آنجایی که این آموزش نظامی ایالات متحده در خاک چین بوده و به طور آشکار برای براندازی دولت چین طراحی شده، مسلم است که پکن به نوعی واکنش نشان خواهد داد.

بسیاری از نخبگان ایالات متحده می‌خواهند واکنش چین را برانگیزانند تا به منظور مقابله با اشغال نظامی ایالات متحده، چین ارتش خود را در تایوان مستقر کند. این اقدام می‌تواند به نوبه خود بهانه‌ای برای مسلح کردن مقاومت تایوان برای واشنگتن ایجاد کند. این امر خطر بسیار بالایی برای چین خواهد داشت.

- به نظر می‌رسد که قطب جدیدی در مقابل هژمونی آمریکا در حال شکل گرفتن است. فکر می‌کنید اقدامات آمریکا در قبال تایوان تا چه اندازه انگیزه چین برای تقابل با آمریکا را افزایش خواهد داد؟

به نظر من این یکی از ویژگی‌های برجسته دوران کنونی است که تجاوزات ایالات متحده به ایجاد یک اتحاد متقابل متشکل از دولت‌ها و مردمان مستقل، از جمله اتحادهای بین قاره‌ای کمک می‌کند. روسیه، چین و ایران را به هم نزدیکتر کرده، به ایجاد پیوند بین کشورهای مستقل در غرب آسیا و آمریکای لاتین کمک کرده و در حال تبدیل وابستگی اقتصادی چین به ایالات متحده به موضع مقاومت بیشتر است.

چندین «قطب جدید» در حال شکل گیری هستند؛ یعنی بلوک‌های ضد هژمونیک که به دنبال استقلال بسیار بیشتری از واشنگتن، ناتو و جی7 هستند. برای مثال، گروه‌های آمریکای لاتین از جمله ائتلاف «آلبا»، «جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب» و «اتحادیه کشورهای آمریکای جنوبی» که همین سیاست را دنبال می‌کنند؛ اما بزرگترین آنها بلوکی به رهبری چین و روسیه است که اکنون در سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس شکل گرفته است. تجاوزات آشکارتر علیه روسیه و چین در دولت بایدن به تقویت و گسترش چنین بلوک‌هایی کمک کرده است. بسیاری از این تحولات قبلا در حوزه صنعتی و تجاری رخ داده است. گام بعدی باید ایجاد تسهیلات ترخیص بانکی جایگزین، برای دور زدن سیستم سوئیفت و تضعیف هژمونی دلار باشد.

- چه سناریوهایی را در قبال تقابل آمریکا و چین بر سر تایوان را محتمل می‌دانید؟

رویارویی آمریکا و چین خطرناک و غیرقابل پیش بینی است. به نظر می‌رسد واشنگتن می‌خواهد بر سر تایوان درگیری ایجاد کند. آمریکا مستقیما به سرزمین اصلی چین حمله نخواهد کرد. آنها می‌خواهند چین را تضعیف و تکه تکه کند، همانطور که در تلاش هستند تا روسیه را تضعیف و تکه تکه کند. به نظر من سه نتیجه محتمل وجود دارد که عبارتند از: اتحاد مجدد خشونت آمیز، توافق جدید چین و تایوان و بازگشت به وضعیت موجود.

•        اتحاد مجدد اجباری سناریویی از نوع اوکراین است که در آن اقدامات تحریک آمیز ایالات متحده در نهایت پکن (جمهوری خلق چین) را مجبور به مداخله مستقیم و ضمیمه نظامی تایوان می‌کند تا از تشکیل پایگاه نظامی ایالات متحده جلوگیری کند. این امر می‌تواند به جنگ نیابتی دیگری منجر شود که در آن ایالات متحده و متحدانش در ناتو به دنبال مسلح کردن «تایوان مستقل» و «نجات دموکراسی» و غیره هستند. این سناریو احتمالا گزینه ترجیحی «قدرت هوشمند» جناح لیبرال واشنگتن باشد؛ زیرا به آنها اجازه می‌دهد تا با قدرت بیشتری علیه چین حرکت کنند: حرکتی که هدفش انزوای چین از طریق جنگ اقتصادی باشد؛ بدون اینکه در واقع به طور مستقیم درگیر یک جنگ ناامیدکننده با پکن شوند. مانند کاری که با روسیه انجام دادند.

با این حال، مطمئنا جمعیت تایوان از چنین درگیری استقبال نمی‌کنند. حتی اگر اقلیتی در این جزیره وجود داشته باشد که از ایده «استقلال» حمایت کند. نظرسنجی‌های گذشته  توسط دانشگاه ملی چنگچی تایوان نشان می‌دهد که در سال 1995، 21 درصد در تایوان خواهان اتحاد تدریجی و تنها کمتر از 12 درصد خواهان استقلال بودند. تا سال 2022، این رقم برای اتحاد تنها 6 درصد و برای استقلال حدود 30 درصد شده است.

با این حال، همان نظرسنجی نشان می‌دهد که بیش از 80 درصد از کسانی که خواهان هر نوع تغییری هستند، معتقدند باید تدریجی باشد و بنابراین مخالف کشیده شدن به یک جنگ وحشتناک با جمهوری خلق چین، چه برای استقلال و چه برای اتحاد هستند. در واقع بزرگترین بلوک امروز (57 درصد) از وضعیت موجود راضی است. نیمی از این افراد وضعیت موجود را به طور نامحدود می‌خواهند و نیمی دیگر می‌گویند «بعدا تصمیم گرفته شود».

البته هرچند که واکنش رژیم تایوان ممکن است متاثر از افکار عمومی باشد، اما توسط آن تعیین نخواهد شد. مسئله «استقلال» در تایوان با این واقعیت پیچیده در آمیخته شده که خود رژیم هرگز تظاهر به «مستقل بودن» نکرده، بلکه یک جمهوری بوده که نماینده همه مردم چین است. قانون اساسی تایوان  مرزهای این «جمهوری چین» را مشخص نکرده، اما شامل ایده نمایندگان مغولستان و تبت است. بنابراین هر نوع «استقلال» به معنای تسلیم کردن اسطوره جمهوری به همه مردم چین و جمهوری خلق چین است که 60 برابر جمعیت بیشتری دارد؛ سرزمینی که اکثر کشورهای جهان آن را «چین» می‌شناسند.

•        احتمال دوم این است که علیرغم تحریک‌هایی که از سوی ایالات متحده انجام می‌شود، توافقنامه جدید «یک کشور با دو سیستم» بین تایوان و پکن منعقد شود. با این روش وضع موجود تداوم می‌یابد که برای اکثر جمعیت جزیره مطلوب است و در عین حال «دیدگاه قدیمی» پکن را لحاظ می‌کند. مشکل اینجاست که مقاومت در برابر اقدامات تحریک آمیز ایالات متحده مستلزم اراده سیاسی از جانب نخبگان است و نفوذ ایالات متحده در طول دهه‌ها آن را مخدوش کرده است؛ همانطور که واشنگتن اراده سیاسی مستقل در ژاپن و آلمان را تخریب کرده است.

•        گزینه سوم که سازش است، بر مقاومت کافی از سوی جزیره در برابر یک جنگ فرسایشی وحشتناک مشابه اوکراین، تکیه دارد که وضع موجود را بزمی‌گرداند؛ در این صورت، اقدامات تحریک آمیز ایالات متحده ادامه خواهد داشت اما محدود می‌ماند. در ادامه روابط با پکن عادی خواهد شد.

- به نظر شما چه شباهت‌ها و تفاوت‌ها بین سناریو حمله روسیه به اوکراین و حمله احتمالی چین به تایوان وجود دارد؟

این سوال خوبی است. عناصر مشترک رویدادهای مذکور این است که ایالات متحده با ظهور قطب‌های جدید قدرت مخالف است و به دنبال تضعیف و منزوی کردن همه کشورهای مستقل (کوبا، ونزوئلا، بولیوی، نیکاراگوئه، سوریه، ایران و غیره) به ویژه کشورهایی مانند روسیه و چین است که آنها را رقیب اصلی خود می‌داند. واشنگتن در هر دو مورد بر نقاط ضعف درک شده در مرزها و منافع کلیدی امنیتی روسیه و چین تمرکز کرده است. ایده‌آل ایالات متحده این است که هر دو کشور بزرگ را تکه تکه کرده و آنها را به بخش‌های مجزا تقسیم کند. یعنی چین به هنگ کنگ، سین کیانگ و تایوان تقسیم شود. آنها سپس می‌توانند در هر یک [از کشورهای جدید] پایگاه‌های نظامی ایجاد کنند؛ همانطور که در کره جنوبی، قطر، فلسطین، کلمبیا و بسیاری از کشورهای دیگر انجام داده‌اند.

در حالی که ایالات متحده از صلح و ثبات صحبت می‌کند، مدت‌هاست که مزیت خود را در ترویج درگیری و بی‌ثباتی -یا به قول کاندولیزا رایس  «آشوب خلاقانه»- دیده‌اند. به طور کلی ایالات متحده بهانه‌ای نادرست برای مداخله خود به عنوان «نجات دهنده» ابداع می‌کند؛ بهانه آنها نجات دیگران از تروریسم یا از آخرین «دیکتاتور بی رحم» است. همانطور که خوزه مارتی -قهرمان بزرگ استقلال کوبا در قرن نوزدهم- در سال 1889 درباره واشنگتن گفت: «آنها می خواهند جنگی را برانگیزند، بهانه‌ای برای مداخله داشته باشند و با پوشش میانجی و ضامن آن کشور را تصرف کنند. کشور... هیچ چیز در کارنامه آزادگان بزدلانه‌تر از این نیست و هیچ شری از آن بالاتر نیست». مارتی حادثه‌ای را پیش‌بینی کرده بود که تقریبا سه سال پس از مرگش رخ داد: غرق شدن اسرارآمیز کشتی «یواس‌اس مین» در سال 1898 که کاتالیزوری را برای ایالات متحده فراهم کرد تا مبارزات استقلال کوبا را از مسیر خود منحرف، «جنگ اسپانیایی-آمریکایی» را آغاز و در نهایت همه مناطق سرزمین‌های استعماری اسپانیا را تصرف کند.

جناح سیاسی «لیبرال» ایالات متحده جنگ‌های نیابتی را ترجیح می‌دهد. بنابراین آنها از دیدن نابودی اوکراین و آسیب رساندن به روابط روسیه و اروپا با هزینه دیگران خوشحال می‌شوند. به همین ترتیب، آنها خوشحال خواهند شد که جنگی ویرانگر را علیه تایوان ایجاد کنند؛ تا از این طریق چین را در چشم جهان تضعیف یا بدنام کرده و فرصتی برای  ایالات متحده برای به انزوا  کشیدن و محاصره چین فراهم خواهد کرد؛ همان کاری که قبلا علیه ده‌ها کشور دیگر انجام شده است.

 البته تفاوت‌های تاریخی در مناطق درگیری مورد هدف وجود دارد، اما همانطور که اقلیت قابل‌توجهی از ملی‌گرایان افراطی و ضدروسیه در اوکراین وجود دارند، در تایوان هم هسته‌ای از نخبگان ضدچین می‌توان یافت. در اوکراین زمینه برای جنگ نیابتی علیه روسیه در طی چندین سال به ویژه پس از کودتای 2014 ایجاد شد. دخالت مستقیم و آموزش نظامی ایالات متحده در تایوان  جدیدتر به نظر می‌رسد هر چند که فروش تسلیحات ایالات متحده به تایوان  برای چندین دهه -و در طول دوره «سیاست چین واحد» واشنگتن- ادامه داشته است.

یک تفاوت آشکار این است که از سال 2014 یک رژیم افراطی ساخته شده توسط ایالات متحده در کی یف وجود دارد که کشور را تقسیم کرده و به عنوان نوعی ابزار انتحاری برای استفاده علیه روسیه و اقلیت بزرگ روسی در شرق اوکراین همکاری می‌کند. علیرغم وجود نخبگان مستقل‌تر در تایوان که اکنون در دولت حضور دارند، ما هنوز مشابه مورد اوکراین را ندیده‌ایم. [در تایوان] عملگرایی بیشتری وجود دارد. احتمالا معنای آن این است که در تایوان تمایلی برای کشیده شدن به یک رویارویی وحشتناک با جمهوری خلق چین و خودکشی وجود ندارد.

انتهای پیام/

کد خبر: 1152762

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =