به گزارش خبرنگار استانی ایسکانیوز از اصفهان، وقتی در میدان نقشجهان قدم میزنید، انگار در تابلویی زنده از تاریخ و هنر ایرانی غرق شدهاید. گنبد فیروزهای مسجد شیخ لطفالله، کاخ عالیقاپو با طنین موسیقی گذشته، و بازار قیصریه که هنوز نفس هنرمندانش زنده است، تنها بخشی از داستان این شهرند. اما اصفهان فراتر از اینهاست. این شهر، با محور تاریخی و طبیعیاش که در آستانه ثبت جهانی یونسکو قرار دارد، گنجینهای از میراث ناملموس و هنرهای سنتی را در خود پنهان کرده که هنوز در سایه جاذبههای معروفش نادیده ماندهاند. از آیینهای محلی روستاها تا کارگاههای خاتمکاری و میناکاری در کوچهپسکوچههای قدیمی، این منابع ناشناخته میتوانند تجربهای متفاوت و عمیق از فرهنگ ایرانی را به گردشگران هدیه دهند.
گنجینههای پنهان توریسم هنری
بازارهای تاریخی اصفهان، مانند قیصریه، تنها یک مرکز خرید نیستند؛ آنها موزههای زندهایاند که ضربان هنر ایرانی در آنها جریان دارد. هنرمندانی که با ظرافت قلمزنی میکنند، فیروزه را به جواهری بیبدیل بدل میکنند یا مینیاتورهایی خلق میکنند که روح تاریخ را به تصویر میکشند، گنجینهای پنهان از توریسم تعاملیاند. گردشگران میتوانند در کارگاههای کوچک محلههای قدیمی، خودشان خاتمکاری یا میناکاری را تجربه کنند. اما این ظرفیت عظیم به دلیل کمبود تبلیغات و زیرساختهای مناسب، هنوز در انتظار کشف است. چرا نباید تورهایی طراحی شوند که گردشگران را به این کارگاهها ببرند و آنها را با داستانهای پشت هر اثر آشنا کنند؟ موسیقی سنتی اصفهان، با سازهایی چون نیانبان، تار، و آوازهای عمیق محلی، روح این شهر است. اجراهای نقالی، پردهخوانی، و حتی تئاترهای خیابانی که گاه در محلههای قدیمی برگزار میشوند، میتوانند به جاذبهای بینظیر برای گردشگران تبدیل شوند. تصور کنید جشنوارهای خیابانی در حاشیه نقشجهان، جایی که نوازندگان محلی و نقالان قصههای شاهنامه را با پسزمینه گنبدهای فیروزهای روایت میکنند. این تجربههای زنده، که هنوز در مقیاس جهانی معرفی نشدهاند، میتوانند گردشگران را به سفری عمیق در فرهنگ ایرانی ببرند.
چالشها؛ سدهایی که باید شکسته شوند
جاذبههای فرهنگی و هنری اصفهان، بهویژه منابع ناملموس آن، به دلیل ضعف در بازاریابی جهانی در سایه ماندهاند. بسیاری از گردشگران خارجی حتی نام آیینهای محلی یا هنرهای سنتی این شهر را نشنیدهاند. حتی در داخل ایران، بسیاری از مردم از وجود چنین گنجینههایی بیخبرند. این شهر نیاز به روایتگری قدرتمند در عرصه جهانی دارد. توسعه توریسم هنری نیازمند همافزایی میان نهادهایی چون شهرداری، میراث فرهنگی، و حوزه هنری است. اما همانطور که حسین میرزایی اشاره کرده، ناهماهنگی میان حداقل ۲۵ نهاد مرتبط، مانعی جدی است. بدون یک نقشه راه مشترک، این گنجینهها همچنان پنهان میمانند. گسترش توریسم میتواند به احیای سنتها کمک کند، اما اگر بدون برنامهریزی انجام شود، ممکن است آیینها و هنرهای اصیل به اجراهای سطحی و تجاری تبدیل شوند. حفظ اصالت در کنار جذب گردشگر، چالشی است که نیاز به هوشیاری دارد.
فرصتها: آیندهای درخشان در انتظار نگین ایران
تورهای تعاملی که گردشگران را به کارگاههای صنایعدستی، اجراهای موسیقی محلی، یا آیینهای روستایی میبرند، میتوانند تجربهای منحصربهفرد خلق کنند. این نوع گردشگری نهتنها درآمدزا بلکه حافظ فرهنگ است. تصور کنید گردشگری که در یک کارگاه میناکاری، ظرف کوچک خود را خلق میکند و داستان این هنر را از زبان استادکار میشنود. شبکههای اجتماعی، تورهای مجازی، و محتوای چندزبانه میتوانند جاذبههای ناشناخته اصفهان را به میلیونها نفر معرفی کنند. یک ویدئوی کوتاه از نقالی در نقشجهان یا فرآیند ساخت یک اثر خاتمکاری میتواند در پلتفرمهایی مثل اینستاگرام و یوتیوب همهگیر شود و گردشگران را به این شهر بکشاند. اقامتگاههای بومگردی در روستاهای اطراف، بهبود حملونقل عمومی، و ایجاد مراکز اطلاعرسانی چندزبانه میتوانند دسترسی به این گنجینهها را آسانتر کنند. همچنین، برگزاری جشنوارههای بینالمللی با تمرکز بر هنر و فرهنگ محلی، میتواند اصفهان را به مقصدی دائمی برای گردشگران فرهنگی تبدیل کند. اصفهان، نگین درخشان ایران، بیش از یک مقصد گردشگری است؛ این شهر، سفری است به عمق تاریخ، هنر، و فرهنگ ایرانی. گنجینههای ناشناخته آن، از آیینهای محلی که قلب را به تپش میاندازند تا کارگاههای هنری که انگشتان را به رقص میآورند، در انتظار کشفاند. با برنامهریزی هوشمند، بازاریابی جهانی، و حفظ اصالت، اصفهان میتواند نهتنها نگین ایران بلکه ستارهای در آسمان توریسم فرهنگی جهان باشد. بیایید این گنج پنهان را به جهانیان نشان دهیم و داستانهایش را با صدای بلند روایت کنیم.
خبرنگار: سجاد ابوئی
انتهای پیام/
نظر شما