در سکانسی از فیلم «تکتیرانداز آمریکایی» که اقتباسی از زندگینامه مرگبارترین تکتیرانداز ارتش آمریکاست، سکانسی وجود دارد که میان مراسم عروسی او، خبر حملات به برجهای دوقلو رو میشنود. سکانس بعدی هم صحنه اعلانجنگ به القاعده توسط جورج بوش در تلویزیون است. بعد از این سکانس شخصیت اصلی فیلم به ارتش آمریکا میپیوندد. او یکی از صدها هزاران جوانی است که در آن دوره خاص به ارتش آمریکا پیوستاند برای مبارزه با چیزی که دولتمردان خودشان میگفتند: تروریسم جهانی.
هدف این متن تحلیل نگاه و سیاستهای ایالات متحده پیرامون تروریسم و نقش آن در پرورش گروهکهای تروریستی نیست. بلکه این ارجاع برای نگاه به بهرهبرداری از چیزی به اسم انرژیهای آزاد شده در جامعه، زده شد.
هر رویدادی، درون مخاطبان خود انرژیهای مختلف در قالب احساسات، ایجاد میکند. از غم و سوگ تا هیجان و اشتیاق، بخشی از احساساتی هستند که ایجاد میشود. نوع و قدرت هر کدام هم وابسته به مدل رویداد و میزان نسبت ایجاد شده میان مخاطبان و آن رویداد است. به طور مثال در ماجرای همهگیری ویروس کرونا، جدا از احساس ترس ناشی از درگیری با بیماری، یک اشتیاقی برای نقشآفرینی جهت ازبینبردن حلقه انتشار ویروس بین اقشار مختلف شکل گرفت. از ویروسزدایی معابر و اماکن عمومی تا تولید ماسک در کارگاههای خانگی، بخشی از این نقشآفرینیها بود. انرژیهای آزاد شده عموماً نوعی از هیجانات را به همراه دارد. بدین منظور که از حدود منطقی کمتری برخوردار است و یک شور عاطفی و روانی به دنبال خود دارد. شوری که پس از مدتی به یک خمودگی و سپس پایان منتهی میشود. این پایان همراه با خمودگی عمدتاً منجر به شکلگیری یک بیتفاوتی به رویدادهای هم تراز با رویداد پیشین میشود. مگر آنکه رویدادی دیگر باقدرت آزادسازی انرژی بیشتری رخ دهد.
مهمترین هنر رهبران اجتماعی و تصمیمسازان کلان جوامع در این بازههای خاص، در این است که بتوانند انرژیهای آزاد شده را بهگونهای مدیریت کنند که منجر به عملهای مثبت و مفید در زمانهای کوتاهمدت الی بلندمدت بشود. به طور مثال، در حملات اخیر رژیم صهیونیستی به ایران، اصلیترین اهداف در کنار فرماندهان نظامی، دانشمندان کشور بودند. دانشمندانی که هر کدام در حوزه تخصصی خود، جزو نخبگان بیهمتا محسوب میشدند. از دکتر طهرانچی که یک استراتژیست در حوزه آموزش عالی محسوب میشد تا دکتر فِقهی که از دانشمندان تراز بینالمللی در حوزه رادیو داروها به شمار میرفت. در این حملات، تاروپود علمی کشور در بانک اصلی اهداف رژیم صهیونیستی قرار داشت. در قبال این ترورهای علمی، انرژیهای مختلفی در میان جامعه بهویژه قشر نوجوان و جوان آزاد شد. این انرژی یکبار دیگر هم در روزهای پر ترور اوایل دهه نود آزاد شد. زمانی که سر تیتر خبرها، ترور دانشمندان هستهای کشور بود. برای جوانان کشور، حوزه هستهای به یک حوزه جذاب و مهیج برای نقشآفرینی تبدیل شد. آن بازه سنی هر جوانی به دنبال رسیدن به جایگاهی برای نقشآفرینی جدی برای کشورش است.
حال چگونه میتوان از این انرژی آزاد شده بهره برد؟
مهمترین رکن آن، حضور مؤثر نظام رسانهای کشور در معرفی دانشمندان ترور شده برای جامعه است. معرفی نه از منظر بیان زندگینامه صرف و تیتروار؛ بلکه تشریحی دقیق از آنچه که این دانشمندان بهعنوان کلان پروژه برای خود انتخاب کرده و مشغول پیشبرد آنها بودند. معرفی دقیق و صحیح از این کلان پروژهها برای مخاطبان بهویژه اقشار نوجوان و جوان، شکلدهنده فرصت جانشینی برای این دانشمندان ازدسترفته خواهد بود. جانشینانی که بر خود یک احساس تکلیفی میبینند که باید مسیری را طی کنند. مسیری که آغاز کننده اش با موشک خصم دشمن به خون غلتیده و برای به ثمر نشستن نیازمند جانشینانی قابل و صالح است.
جدا از نقش بنیادین نظام رسانهای، نهاد آموزشی و دانشگاهی نیز مهمترین میدان برای بهرهبرداری دقیق از این انرژیهای آزاد شده هستند. نهادهایی که اما سالهاست خود ناکام در شکلگیری انرژی کافی برای سوقدادن به پیشرفت هستند، اما میتوانند از این بازههای زمانی خاص، با نگاهی راهبردی، بهترین استفاده را ببرند. زمینهچینی برای تحول در ساختار آموزشی و تغییر در عناوین آموزشی، یکی از راههایی است که احتمال هدررفتن انرژیها را کاهش میدهد و در عوض، سود حاصل را افزایش میدهد. این اتفاق نهتنها در دانشگاه بلکه در مدارس باید آغاز شود. بیشک دانشآموزان مهمترین قشری هستند که آینده نظام آموزش عالی کشور را شکل میدهند و آنها میزبان خالصترین انرژی آزاد شده در این رویدادها هستند. قشری که هم در ساختار آموزشوپرورش میزبان بیهودهترین سرفصلهای آموزشی هستند و هم در فضای اجتماعی با القابی تحت عنوان «دهه هشتادی» و «دهه نودی» سرکوب میشوند. یافتن راهکار برای چگونگی بهرهبرداری از انرژیهای آزاد شده هنر سیاستگذاران و متخصصان امر است، اما نویسنده این متن بر این نکته یقین دارد که هر عدم استفاده، بر توسعه و پیشرفت ایران تأثیر منفی خواهد گذاشت.
رامین ابویی - فعال رسانهای
نظر شما