تفسیر غزل حافظ/ گر ز دستِ زلفِ مشکینت خطایی رفت رفت

برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز 22 آبان غزل شماره ۸3 می‌پردازیم:

بیشتر بخوانید:

فال حافظ / در سرای مغان رفته بود و آب زده

گر ز دستِ زلفِ مشکینت خطایی رفت رفت / ور ز هندویِ شما بر ما جفایی رفت رفت
برقِ عشق از خرمنِ پشمینه پوشی سوخت سوخت / جورِ شاهِ کامران گر بر گدایی رفت رفت

در طریقت رنجش خاطر نباشد مِی بیار / هر کدورت را که بینی چون صفایی رفت رفت
عشقبازی را تحمل باید ای دل پای دار / گر ملالی بود بود و گر خطایی رفت رفت

گر دلی از غمزۀ دلدار باری بُرد بُرد / ور میانِ جان و جانان ماجرایی رفت رفت
از سخن چینان ملالتها پدید آمد ولی / گر میانِ همنشینان ناسزایی رفت رفت

عیب حافظ گو مکُن واعظ که رفت از خانقاه / پایِ آزادی چه بندی گر بجایی رفت رفت

شرح و تفسیر غزل شماره 83 دیوان خواجه حافظ شیرازی

شرح و تفسیر بیت یکم

گر ز دستِ زلفِ مشکینت خطایی رفت رفت / ور ز هندویِ شما بر ما جفایی رفت رفت

اگر از دست زلف مشکین تو خطایی سر زد مهم نیست و ما از آن رنجیده خاطر نمی شویم یعنی ، هر ستمی که از خودت و یا از اسباب حُسنت به ما می رسد ، تو معذوری و ما آن را با کمال میل می پذیریم و رد نمی کنیم.

شرح و تفسیر بیت دوم

برقِ عشق از خرمنِ پشمینه پوشی سوخت سوخت / جورِ شاهِ کامران گر بر گدایی رفت رفت

اگر برق عشق ، خرمن وجودِ یک پشمینه پوش را بسوزاند مهم نیست . یعنی اگر وجودِ عاشق گدا را آتش عشق بسوزاند ، هیچ مهم نیست و ما شکایت از آن نمی کنیم . زیرا مرام و شأنِ عاشق ، سوختن در آتش عشق است . و اگر جور و ستم پادشاهِ کامران بر گدایی رسید مهم نیست . یعنی عشق یک پادشاهِ قهّار است که هر کار کند موردِ سؤال قرار نمی گیرد . [ پشمینه پوش = کنایه از عاشق گدا ]

شرح و تفسیر بیت سوم

در طریقت رنجش خاطر نباشد مِی بیار / هر کدورت را که بینی چون صفایی رفت رفت

در طریقِ عشاق رنجانیدن خاطر و رنجیده شدن وجود ندارد . یعنی جایز نیست . پس حالا هر کدورتی که دیدی ، حالا وقتِ صلح و صفا است و آن کدورت گذشت و دیگر به خاطرها نمی آید . [ رنجش = آزردگی / کدورت = رنجش و دل آزردگی ]

شرح و تفسیر بیت چهارم

عشقبازی را تحمل باید ای دل پای دار / گر ملالی بود بود و گر خطایی رفت رفت

ای دل ، در عاشقی تحمل لازم است . ثابت قدم باش . یعنی در طریق عشق باید عاشق در برابر هر بلا و جفا صابر باشد ، یعنی در طریق عشق هر چه پیش آید باید عاشق آن را تحمل کند و ترک قیل و قال نماید. [ پایدار = ثابت قدم ]

شرح و تفسیر بیت پنجم

گر دلی از غمزۀ دلدار باری بُرد بُرد / ور میانِ جان و جانان ماجرایی رفت رفت

اگر خاطر یک عاشق از غمزۀ دلدار باری بُرد ، یعنی اگر عاشقی از معشوق رنجش یا کدورتی پیدا کرد . دیگر آن فراموش می شود و هرگز تکرار نمی گردد . [ اگر مابین جان و جانان ، ماجرایی رخ داده است آن هم گذشت و بار دیگر آن را به خاطر نمی آورند ]

شرح و تفسیر بیت ششم

از سخن چینان ملالتها پدید آمد ولی / گر میانِ همنشینان ناسزایی رفت رفت

از غمّازان هزار جور آواز شنیده و ملالتها دیده می شود . یعنی غمّازان از سرزنش عشاق فارغ نیستند . امّا اگر مابین یاران و دوستان یک ناسزا و یا یک امرِ نامعقولی واقع گردد فوری عفو می شود و از خاطرها محو می گردد . خلاصه آنچه از غمّاز ظاهر می شود ، در هر زمانی جور و جفا و آزار است امّا مابین عشاق هر ماجرای مهمی هم که اتفاق افتد مستور می ماند و دیگر به خاطر نمی آید . [ سخن چین = غمّاز / پدید = آشکار / همنشینان = مصاحبان / ناسزا = آنچه لایق نباشد ]

شرح و تفسیر بیت هفتم

عیب حافظ گو مکُن واعظ که رفت از خانقاه / پایِ آزادی چه بندی گر بجایی رفت رفت

ای واعظ ، اگر حافظ از خانقاه رفت عیبش مگیر . زیرا پای شخصِ آزاد را برای چه می بندی . پس اگر به جایی رفت ، رفت . یعنی اگر حافظ خانقاه را ترک نمود و رفت ، ای واعظ مانعِ او مباش زیرا او یک شخصِ آزاد است و یک آدم بی قید است . زیرا کسانی که لاقیدند آن جا هستند که دوست دارند .

کد خبر: 1206190

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =