چرا پلیس ایران در ذهن مجرمان غایب است

در چهارمین قسمت از پادکست «صدای اندیشکده» به تشریح ضعف‌های راهبردی روابط عمومی پلیس ایران در پیشگیری از جرایم خشن پرداخت. در این قسمت بر ضرورت بازنگری در استراتژی‌های رسانه‌ای نیروی انتظامی تأکید و پیشنهاداتی عملی برای هدف قرار دادن ذهن مجرمان پیش از ارتکاب جرم ارائه شد.

به گزارش خبرنگار استانی ایسکانیوز از اصفهان، در چهارمین قسمت از پادکست «صدای اندیشکده»، محمدقاسم تولایی‌فر، یکی از اعضای اندیشکده تبیین اصفهان، به بررسی یکی از پروژه‌های کلیدی این مجموعه پرداخت که به آسیب‌شناسی فعالیت‌های روابط‌عمومی پلیس ایران در مواجهه با جرایم خشن اختصاص دارد.

محور اصلی این قسمت از پادکست، پروژه‌ای بود که به بررسی افزایش جرایم خشن در تهران می‌پردازد. او با اشاره به پرونده‌هایی مانند قتل الهه حسین‌نژاد و قتل یک کارشناس شبکه افق، تأکید کرد که این جنایات نشان‌دهنده یک ضعف اساسی در ادراک عمومی از توانمندی‌های پلیس است: مجرمان تصور می‌کنند می‌توانند جرمی را مرتکب شوند و بدون هیچ عواقبی ناپدید شوند. این تصور نتیجه نبود روایت قوی از قدرت و سرعت عمل پلیس ایران است.

ضعف راهبردهای رسانه‌ای پلیس

تولایی‌فر معتقد است که یکی از مهم‌ترین دلایل افزایش جرایم خشن، ضعف در راهبردهای رسانه‌ای نیروی انتظامی است. او توضیح داد: پلیس ایران در فعالیت‌های رسانه‌ای خود، بیش از حد بر شهروندان عادی تمرکز کرده و از مخاطب اصلی خود، یعنی افرادی که در ذهنشان جرمی شکل می‌گیرد، غافل مانده است. مجرمان بالقوه، اخبار ۲۰:۳۰ یا گزارش‌های صداوسیما را تماشا نمی‌کنند و پای رسانه‌های رسمی مانند خبرگزاری فارس یا تسنیم نمی‌نشینند.

او با انتقاد از تصورات نادرست پلیس درباره مخاطبانش، گفت: پلیس گمان می‌کند اوباش و اراذل اخبار رسمی یا گزارش‌های صداوسیما را دنبال می‌کنند، درحالی‌که این قشر در فضای مجازی، اینستاگرام و کانال‌های غیررسمی فعال هستند. پلیس باید راه‌هایی پیدا کند که پیام قدرت و سرعت عملش به این گروه برسد.

تولایی فر به تأثیر سریال‌های تلویزیونی و پلتفرم‌های آنلاین نیز اشاره کرد که با حذف نقش پلیس، تصویری غیرواقعی از ایران ارائه می‌دهند: سریال‌هایی مثل زخم کاری که پلیس در آن‌ها غایب است، به ذهن اوباش این پیام را می‌دهد که می‌توانند جرم را مرتکب شوند و از مجازات فرار کنند. این حذف پلیس، بازدارندگی روانی را از بین می‌برد و باعث می‌شود مجرمان تصور کنند ایران فضایی گانگستری دارد.

نمونه‌های واقعی و روایت‌های گمشده

تولایی‌فر به چند نمونه عینی از ضعف روایت‌سازی پلیس اشاره کرد. او پرونده قتل الهه حسین‌نژاد را مثال زد که در آن، متهم تصور می‌کرد می‌تواند با قتل و دورانداختن جسد در بیابان، از دستگیری فرار کند: این تصور بالیوودی نتیجه نبود روایت از توانمندی‌های پلیس است. مجرم فکر می‌کند ایران دوربینی ندارد، خطی برای ردیابی وجود ندارد و پلیس نمی‌تواند او را پیدا کند.

او همچنین به پرونده قتل یک کارشناس شبکه افق اشاره کرد و گفت: متهم این پرونده تصور می‌کرد می‌تواند قربانی را بکشد، طلاهایش را بدزدد، جسد را آتش بزند و بدون هیچ ردپایی فرار کند. این محاسبات ابتدایی نشان می‌دهد که پلیس در ذهن این افراد هیچ حضوری ندارد.

در مقابل، تولایی‌فر به موفقیت‌های پلیس، مانند دستگیری سریع سارقان صندوق امانات بانک ملی در کمتر از ۴۸ ساعت، اشاره کرد و افزود: این موفقیت‌ها به‌درستی روایت نمی‌شوند. اگر پلیس و رسانه‌ها این توانمندی‌ها را برجسته کنند، بازدارندگی ذهنی در مجرمان ایجاد خواهد شد.

پیشنهادهای عملی برای بازنگری در روابط‌عمومی پلیس

تولایی‌فر راهکارهایی عملی برای بهبود فعالیت‌های رسانه‌ای پلیس ارائه کرد. او پیشنهاد داد که پلیس از ابزارهای تبلیغات شهری مانند بیلبوردها، بنرها و تابلوهای اعلانات در محل‌های تجمع اوباش استفاده کند: پلیس باید آمار دستگیری‌ها، سرعت عمل خود و احکام صادره را در این محل‌ها به نمایش بگذارد. مثلاً بنری در قهوه‌خانه‌ها یا پارک‌های محل تجمع اوباش نصب کند که نشان دهد چند نفر از زورگیران دستگیر شده‌اند و چه احکامی برایشان صادر شده است.

او همچنین پیشنهاد داد که پلیس از مجرمان سابقه‌دار آزادشده به‌عنوان «سفیران پلیس» استفاده کند تا پیام قدرت پلیس را به دیگر اوباش منتقل کنند. تولایی‌فر تأکید کرد: پلیس باید کانال‌های ارتباطی جدیدی تعریف کند که مستقیماً ذهن اوباش را هدف قرار دهد. این می‌تواند شامل اینفوگرافیک‌ها، پوسترها یا حتی حضور در فضای مجازی باشد.

نقش رسانه‌ها: شریک امنیت یا عامل تضعیف؟

تولایی‌فر از رسانه‌ها به دلیل عدم همراهی با پلیس انتقاد کرد و گفت: برخی رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران با تیترهای منفی و طعنه‌آمیز، مانند «خدا را شکر امنیت داریم»، به تضعیف تصویر پلیس کمک می‌کنند. این نوع ژورنالیسم، به‌جای تقویت امنیت، جنگ روانی علیه پلیس به راه می‌اندازد.

او افزود: رسانه‌ها باید شریک امنیت باشند. بی‌طرفی خبری نباید به حذف پلیس منجر شود. وقتی رسانه‌ها موفقیت‌های پلیس را روایت نمی‌کنند، عملاً روایت مجرمان را تقویت می‌کنند.

تولایی‌فر به پرونده بابک زنجانی به‌عنوان نمونه‌ای از ضعف روایت‌سازی اشاره کرد: کار عظیم نیروهای امنیتی و قوه قضاییه در بازگرداندن اموال بابک زنجانی به‌درستی روایت نشد. این باعث شد که مردم تصور کنند او به‌راحتی آزاد شده است، درحالی‌که واقعیت چیز دیگری بود.

جرم در ذهن شکل می‌گیرد

تولایی‌فر تأکید کرد که جرم پیش از وقوع در خیابان، در ذهن مجرم شکل می‌گیرد: پلیس باید با روایت‌سازی، ذهن اوباش را تسخیر کند تا حتی فکر جرم به ذهنشان خطور نکند. وقتی روایت پلیس از واقعیت عقب می‌ماند، مجرم قصه خودش را می‌سازد و تصور می‌کند که جرم بدون عواقب است.

او افزود: روایت پلیس، بازدارنده‌ترین سلاح در ذهن مجرم است. اگر مجرم بداند که کمتر از ۱۲ ساعت پس از جرم دستگیر می‌شود، جرأت ارتکاب جرم را نخواهد داشت.

وی با تأکید بر توانمندی‌های کم‌نظیر پلیس ایران در مقایسه با پلیس‌های کشورهای دیگر، اظهار داشت: «در بسیاری از کشورهای غربی، هزاران پرونده قتل بدون نتیجه باقی‌مانده است. اما پلیس ایران در کشف جرم و دستگیری مجرمان، عملکردی بی‌نظیر دارد که متأسفانه به‌درستی روایت نمی‌شود.»

به گزارش ایسکانیوز، تولایی‌فر معتقد است که پلیس ایران، با وجود توانمندی‌های بی‌نظیر در کشف جرم، نیازمند بازنگری اساسی در استراتژی‌های رسانه‌ای خود است تا بتواند ذهن مجرمان را پیش از ارتکاب جرم هدف قرار دهد. او تأکید کرد که روایت قدرتمند پلیس، مانند یک هشدار دائمی، می‌تواند ترس از دستگیری را در ذهن اوباش نهادینه کند و از وقوع جرم پیشگیری کند. این پروژه نه تنها به تقویت امنیت روانی جامعه کمک می‌کند، بلکه می‌تواند تصویر واقعی از توانمندی‌های پلیس ایران را به نمایش بگذارد و بدخواهان را در مخدوش کردن این تصویر ناکام بگذارد.

خبرنگار: رامین ابوئی

انتهای پیام/

کد خبر: 1270143

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =