به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ مرضیه بختیاری متولد ۱۳۶۷ در تهران است. او در یک خانواده فرهنگی بزرگ شده است که در آن، پدر دبیر و مادر مترجم زبان انگلیسی بودند. او از بچگی علاقه خاصی به ریاضیات داشت و زنگ ریاضی، زنگ درسی مورد علاقهاش در دوران ابتدایی بود و در دوران دبیرستان دروس فیزیک و شیمی هم به آن اضافه شدند.
سال 1385 در کنکور شرکت کرد؛ در دورهای که منابع زیادی برای تصمیمگیری درست در اختیار دانشآموزان نبود و بیشتر مشاورهای کنکور و معدود همایشهای معرفی رشته که در دانشگاه امیرکبیر و تهران برگزار میشد، معیار تصمیمگیریهای دانشآموزان بودند. برخلاف امروز که به دلیل فضای مجازی و پلتفورمهایی مثل لینکدین میتوان به اطلاعات جامعتری از رشتههای تحصیلی و آینده کاریشان در سطح بینالمللی دست پیدا کرد.
خودش در مورد انتخاب رشته میگوید: به دلیل اینکه در ایران برخلاف آمریکا، فضا برای تغییر رشته پس از ورود به دانشگاه خیلی باز نیست، انتخاب رشته برایم اصلا تصمیم آسانی نبود و در آن زمان تمام تلاشم را کردم که درستترین تصمیم را بگیرم. به همین دلیل، همپوشانی رشتههای مورد علاقه، دانشگاهای برتر و بازار خوب کاری را مد نظر گرفتم و حدودا ۲۰ رشته از ۱۰۰ رشته را انتخاب کردم که شامل مهندسی پلیمر، مهندسی شیمی، مهندسی صنایع، و مهندسی برق به همراه گرایشهایشان بود.
در نهایت در دانشکده مهندسی پلیمر و رنگ در دانشگاه پلیتکنیک پذیرفته شد و کارشناسی ارشدش را نیز در همین دانشگاه به پایان رساند. پایاننامه کارشناسی ارشدش را روی پوششهای ضدخوردگی کار کرد و در این مسیر آقای دکتر مرادیان و خانم دکتر رنجبر اساتید راهنمایش بودند.
بعد از آن در سال 2013 به دلیل اینکه از لحاظ دسترسی به امکانات آزمایشگاهی برای آموزش بهتر و آموزش مدرن در ایران با محدودیتهای بسیاری مواجه بود، تصمیم به مهاجرت گرفت. برای دانشگاه نبراسکا در آمریکا درخواست فرستاد و بعد از پذیرش، کارشناسی ارشد دومش را در رشته مهندسی مکانیک به همراه گرایش جانبی مهندسی شیمی به پایان رساند.
چند سال اول مهاجرتش به آمریکا فرصتی بود برای اینکه در علائقش بیشتر کندوکاو کند و با شرکتهای فناوری در راستای علائقش بیشتر آشنا شود. این نقطه آغازی برای یک تجربه جدید بود که منجر به تغییر رشته در مقطع دکتریاش شد.
تغییر تمرکز از دنیای مواد ارگانیک و پلیمرها به مواد غیرارگانیک نیمههادیها مانند وارد شدن به دنیایی دیگر با دیدی متفاوت بود و رقابت با دانشجویان تاپ دکتری مهندسی برق که چند سال این مسیر را جلوتر از او شروع کرده بودند، کار آسانی نبود. ولی او آگاهانه تصمیم خود را گرفته بود و با شناختی که از خود داشت در مسیرش ثابت قدم ماند و دکتریاش را در سال ۲۰۲۲ در دانشگاه جورجیاتک در رشته مهندسی مواد به همراه گرایش جانبی مهندسی برق گذراند.
مرضیه بختیاری هماکنون در شرکت بزرگ AMD، شرکت آمریکایی پیشرو در زمینه ساخت پردازندههای کامپیوتری، به عنوان مهندس ارشد بستهبندی پیشرفته یا Advanced Packaging مشغول به کار است.
در ادامه مصاحبه ما را با این محقق زن جوان میخوانید:
چه شد که در شرکت AMD مشغول به کار شدید؟
انتخاب مسیر دغدغه ذهنی هر روز من در دوران دکتری بود و با وسواس زیادی خیلی روی آن وقت گذاشتم. جورجیاتک با برگزاری کارگاهها و رویدادهای زیاد هم در زمینه صنعت و هم آکادمی خیلی مسیر تصمیمگیری را هموار کرد. چون رزومهام را در جهات مختلف بسط داده بودم، داستان به شکلی جلو رفت که محدودیتی در تصمیمگیری نداشتم و تصمیمگیرنده نهایی برای انتخاب مسیر خودم بودم.
همچنین در دوران دکتری از سوی مدیران شرکتهای هایتک برای پیوستن به تیمهایشان دعوت به مصاحبه میشدم تا جایی که در سال آخر ایمیلهای مربوط به پیشنهاد کاری بیشتر شد و به مصاحبههای بیشتری دعوت شدم. همه شرکتها، در حوزه فناوری درجه یک بودند و انتخاب بین آنها اصلا کار راحتی نبود و به شخصه دوست داشتم در تمام این شرکتها کار کنم. با این حال، چیزی که خیلی برای من اهمیت داشت، فرهنگ و مسیر رشد شرکت بود که با شرکت در رویدادهای شرکتهای فناوری فرصت خوبی را داشتم که آنها را با هم مقایسه کنم. سرانجام بعد از بررسیهایی که کردم در نوامبر سال گذشته، پیشنهاد کار AMD را قبول کردم.
بستهبندی پیشرفته به چه معنی است؟
بستهبندی پیشرفته در واقع تجمع و اتصال اجزای یک سیستم، قبل از بستهبندی الکترونیکی سنتی است. بستهبندی پیشرفته اجازه میدهد تا چندین دستگاه (الکتریکی، مکانیکی یا نیمههادی) با هم ادغام و به عنوان یک دستگاه الکترونیکی بستهبندی شوند. برخلاف بستهبندی الکترونیکی سنتی، بستهبندی پیشرفته از فرآیندها و تکنیکهایی استفاده میکند که در تاسیسات ساخت نیمههادی انجام میشود. بستهبندی پیشرفته شامل ماژولهای چند تراشهای، آیسیهای سهبعدی، آیسیهای 2.5 بعدی، ادغام ناهمگن، بستهبندی سطح ویفری، بستهبندی سیستم در بسته میشود.
مصاحبه برای استخدام در AMD چگونه بود و سوالات کلیدی که از شما پرسیدند، چه بود؟
من با مهندسان و اعضای تیمشان در شرکتهای مختلفی مصاحبه کردم. به صورت کلی سوالاتشان به دو دسته علمی و شخصیتشناسی تقسیم میشدند. سوالات علمی که در واقع بر اساس رزومه من و تخصص تیم مدیریتی مطرح میشدند، با توجه به طبیعت سوال گاهی دنبال جواب اصلی بودند و گاهی هم نحوه فکر کردن و دید به سوال برایشان مهم بود. در مورد سوالات شخصیتی هم چالشهای محیط کار را مطرح میکردند که گاهی به صورت کلی و گاهی هم با مثال خاص بود و نظرم یا در واقع روشم را برای مدیریت بسته به شرایط و چالشهای مختلف میپرسیدند.
تاکنون چند مقاله چاپ کردهاید و چه جوایز و افتخاراتی داشتهاید؟
در مقطع کارشناسی ارشد در ایران در دو مجله مقاله و یک فصل کتاب، در مقطع کارشناسی ارشد در آمریکا نیز در یک مجله مقاله و یک کنفرانس علمی، و در مقطع دکتری نیز در ۹ مقاله و بیش از ۳۰ کنفرانس علمی همکاری داشتم.
همچنین در مقطع دکتری موفق به دریافت جوایزی از قبیل Graduate Research Assistant Award،POOIA Student Scholarship، Jewell Fellowship و Women in Materials Science and Engineering Award شدم که بر اساس رزومه تحصیلی هر سال به تعداد محدودی از دانشجویان تعلق میگیرد. همچنین از طرف روسا و انجمنهای جورجیاتک به عنوان داور برای مسابقاتی همچونEmployee Recognition Competition in School of Materials Science and Engineering، K12 InVenture Prize Pitch Day Competition وPresident's Undergraduate Research Awards Competition دعوت شدم.
میدانم که به دلایل حقوقی شرکت نمیتوانید در مورد کارهای تحقیقاتیتان در AMD توضیح دهید. اما لطفا تز دکتریتان را برایمان شرح دهید.
هنوز تز دکتریام برای دسترسی عموم آزاد نیست و اجازه انتشار کامل آن را ندارم، اما میتوانم در مورد بخشی از آن که مقالاتش به چاپ رسیده، توضیح دهم. بخش اصلی تحقیقات دکتری من روی ساخت فوتودیودها بود. فوتودیود یا دیودِ نوری یک حسگر یا قطعه نیمهرساناست که نور را به جریان الکتریکی تبدیل میکند.
در این مسیر، روی توسعه و ساخت آرایههای آوالانچ فوتودیودهای III-N با MOCVD کار کردم. نیمههادیهای III-N به دلیل قابلیت عملکردی در مناطق طیفی نزدیک به اشعه ماورای بنفش و مرئی، حساسیت تشخیص بالا و میدان الکتریکی شکست بالا کاربردهای بسیار زیادی دارد. علاوه براین، پایداری ساختاری، شیمیایی و حرارتی بالا، این ماده را برای کاربری در محیطهای سخت (مثل تحقیقات فضایی) جذاب میکند. از جمله این کاربردها میتوان به ارتباطات در فضا، آشکارسازهای تهدید بیوشیمیایی قابل حمل، آشکارسازهای شعله و نظارت بر محیطزیست اشاره کرد.
تز من شامل چند فاز است که از جمله اهدافش میتوانم به کاهش جریان تاریک (در فیزیک و در مهندسی الکترونیک، جریان تاریک جریان الکتریکی نامطلوب نسبتا کم در حدود نانوآمپر است که در دستگاههای حساس به نور مانند فوتودیود جریان مییابد، حتی زمانی که هیچ فوتونی وارد دستگاه نمیشود)، افزایش پاسخگویی طیفی و ... اشاره کنم. با همراهی همکارانم برای دستیابی به دستگاههایی با کارایی بالا، مسیرهای متعددی را طی کردیم تا بتوانیم از چندین زاویه همانند طراحی، رشد و ساخت کارایی دستگاهها را بالا ببریم.
آینده شرکت AMD را چگونه میبینید؟
AMD جایگاه بسیار خوبی در بازار شرکتهای فناوری دارد و بازار بزرگی از رقبای خودش را تصاحب کرده و رقیب بسیار قابلی در این حوزه است.
آینده دنیای علم و فناوری را چطور ترسیم میکنید؟
در چند دهه اخیر ما قدم به قدم با رشد و تغییرات سریع علم و فناوری شگفتزده شدهایم. ابزارهای جدید، ساختارهای جدید علم و راههای جدید کشف را امکانپذیر کردند. از نظر من شاید انقدر این رشد سریع و لذتبخش بود که ذهن ما را از تاثیرات منفی این رشد روی محیط زیست منحرف کرد. من فکر میکنم دنیای علم و فناوری در آینده برای حفظ زمین بسیار متحد خواهد شد و امیدوارم که این اتفاق در آیندهای نزدیک رخ بدهد.
در اوقات فراغت معمولا به چه کارهایی میپردازید؟
من هیچ وقت دوست نداشتم فرد یک بعدیای باشم، هرچند گاهی شرایط ایجاب میکرد که تمرکزم را فقط روی درس و دانشگاه بگذارم. با این حال، آشپزی را خیلی دوست دارم و خلاقیت خوبی در ایجاد دستورهای غذایی جدید بر اساس مواد اولیه موجود دارم. به باغبانی هم خیلی علاقه دارم و دیدن رشد گیاهانی که کاشتم برای من هیجان زیادی دارد.
چه فیلم یا کتابهایی میبینید و میخوانید و کدام یک از آنها را بیشتر از همه دوست داشتید؟
تنها ژانری که علاقه ندارم و با آن ارتباط برقرار نمیکنم فیلمهای تخیلی است. من فیلمهای زیادی را دیدم، ولی سریال «فرندز» را بیش از ۱۰ بار از اول تا آخر دیدهام و هر بار که تمام میشود، دوباره از اول شروعش میکنم؛ طوری که اکثر دیالوگهایش را حفظم. من با دیدن فرندز فارغ از اینکه در چه شرایط روحیای باشم، انرژی دو چندان میگیرم. این سریال را برای آشنایی با فرهنگ و لحجه انگلیسی آمریکایی بسیار توصیه میکنم.
به نظرتان اگر در ایران مانده بودید، الان چه کاره بودید؟
اهداف و برنامههای من بر مبنای ادامه تحصیل در خارج ایران و استخدام شدن در کمپانیهای پیشرو در تولید علم و فناوری چیده شده بود و صادقانه هیچ وقت برای زندگی در ایران برنامهریزی نکرده بودم. به همین دلیل جواب این سوال را نمیتوانم حدس بزنم.
چقدر خانمها در AMD نقش دارند؟ نقش زنان را در دنیای علم و فناوری چطور میبینید؟
خوشبختانه به دلیل تلاشهای مستمر فعالان حقوق زنان در چند دهه اخیر در دنیای علم و فناوری نگاههای جنسیتی به خانمها بسیار کم رنگ شده و در تمام شرکتهای بزرگ خانمها با نقشهای پررنگ حضور دارند.
برای مثال، رئیس و مدیر اجرایی شرکت AMD یک خانم به نام دکتر لیزا سو است که با مدیریت بسیار کارآمد و ممتاز او، این شرکت توانسته عرصه را بر خیلی از رقبای خودش تنگ کند و بخش بزرگی از بازار را به تصاحب خود درآورد.
به نظر شما چطور میتوان نقش زنان را در علم و فناوری توسعه داد؟
به نظر من مهمترین تلاش میتواند فرهنگسازی برای کنار گذاشتن پیشفرضها باشد. مهمترین خطر برای رشد و توسعه جامعهای که قصد پیشرفت دارد، اولویتبندی فرصتها، طبقهبندی و ردهبندی براساس جنسیت است. وقتی فضا برای پذیرش همه افراد براساس صلاحیت و بدون در نظر گرفتن جنسیت باز باشد، به صورت طبیعی خانمها هم حضور پررنگی در حوزه علم و فناوری پیدا خواهند کرد.
شما به عنوان یک محقق زن، تاکنون با چه موانعی روبرو بودهاید؟
من همیشه در زندگی برای رسیدن به اهدافم جنگیدهام. به شخصه شخصیت جسور و پیگیری دارم و این بازخورد را از خیلی از کسانی که با آنها کار کردهام هم گرفتم، به همین دلیل پدرم خیلی دوست داشت که من حقوق بخوانم و براین باور بود که وکیل بسیار موفقی خواهم شد.
همیشه تلاشم بر این بوده تا جایی که در توانم هست اجازه ندهم مانعی باعث ناامیدی در رسیدن به هدفم بشود. در اطراف من هم مثل همه کسانی بودند که به دلایل مختلف تلاش کردند از مسیر و اهدافم خارجم کنند، ولی همیشه سعی کردم که به نظرها گوش بدهم و در نهایت خودم انتخاب کنم.
بهترین اتفاق در مسیر تحصیلتان چه بوده است؟
بهترین اتفاق در مسیر تحصیلی من افتخار کار کردن با پروفسور راسل دین دوپویس در مقطع دکتری در جورجیاتک است که نقطه عطفی در رزومه تحصیلی و در ادامه کار من به وجود آورد. پروفسور راسل دوپویس خودش دانشجوی پروفسور نیک هولونیاک و او نیز به نوبه خودش شاگرد پروفسور جان باردین بوده است. راسل دوپویس تاکنون موفق به دریافت جوایز معتبری مانند مدال بنجامین فرانکلین -قدیمیترین جایزه حوزه علم و فناوری در آمریکا که افرادی چون اینیشتین، ماری کوری و استیون هاوکینگ آن را دریافت کردهاند- را در سال ۲۰۲۲ و جایزه مهندسی ملکه الیزابت را در سال ۲۰۲۱ شده است.
استادش، نیک هولونیاک فیزیکدان، مهندس برق، مخترع و استاد دانشگاه آمریکایی و همچنین برنده جوایزی همچون مدال ملی فناوری و نوآوری، مدال ادیسون انجمن مهندسان برق و الکترونیک، مدال افتخار آیتریپلئی، نشان ملی علوم، جایزه چارلز استارک دراپر و جایزه موریس لیبمن انجمن مهندسان برق و الکترونیک آمریکا است. او هماکنون استاد ممتاز بازنشسته دانشکده مهندسی برق در دانشگاه ایلینوی است.
و استاد استادش، جان باردین نیز مهندس و فیزیکدان آمریکایی بود که برنده دو جایزه نوبل فیزیک و مدال افتخار انجمن مهندسان برق و الکترونیک IEEE شد. او از مخترعان ترانزیستور و تنها فیزیکدانی است که تاکنون دو بار جایزه نوبل فیزیک گرفتهاست. در سال ۱۹۹۰، نام او در میان ۱۰۰ آمریکایی تاثیرگذار قرن در مجله لایف آمد.
کار کردن در گروه برندگان نوبل مخصوصا برای کسی که در مقطع دکتری با پیشزمینه پلیمر به دنیای نیمههادیها تغییر مسیر داده است، اصلا کار آسونی نبود؛ بالاخص وقتی تمام تیم پیشزمینه در دنیای الکترونیک دارند. ولی به دلیل اینکه بسیار علاقهمند و ثابت قدم بودم، به خودم ایمان داشتم. من به عنوان اولین ایرانی از گروه پروفسور دوپویس فارغالتحصیل شدم و او دید بسیار مثبتی نسبت به دانشجویان ما پیدا کرد و بسیار از این موضوع خرسندم.
چه توصیهای به خانمها و دختران ایرانی دارید؟ در شرایط و وضعیت موجود، چه کار کنند تا پیشرفت کنند؟
همه ما واقف به شرایط نابسامان و مشکلات موجود هستیم و به نظر من بزرگترین کمکی که هر شخصی میتواند در زندگی به خودش بکند در درجه اول مشخص کردن هدف است؛ چه آن هدف در ایران باشد و چه در مهاجرت محقق شود.
در درجه دوم، پیدا کردن برنامه جایگزین در صورت شکست برنامه زندگی اول است. معتقدم که در نظر گرفتن یک حاشیه امن برای زمانی که به هدف اصلی نرسیدیم، راه دومی را جلوی پای ما میگذارد. به طور کلی، هر فردی باید برای بلند مدت برای خودش برنامه داشته باشد.
من بر این باورم که داشتن هدف و باور جنگیدن در راه به دست آوردنش بسیار مهم و ارزشمند هست و گاهی اوقات مهمتر از رسیدن به خود هدف مسیر هست به دلیل اینکه اعتماد به نفس و تجربه ما را افزایش میدهد.
شما از پیامرسانها مثل تلگرام و واتسآپ استفاده میکنید؟ به نظر شما این پیامرسانها چه تاثیری روی ما گذاشتهاند؟
تا جایی که من اطلاع دارم پیامرسانهایی مثل تلگرام و واتسآپ نقش بسزایی در آموزش و مسائل اجتمایی در ایران داشتند. ولی من به شخصه استفاده چندانی از پیامرسانها نداشتم و بیشتر از پلتفورمهایی مثل لینکدین استفاده میکنم که شاید دلیلش زندگی در خارج از ایران باشد.
به نظر شما تفاوت بین سیستم آموزش عالی ایران و آمریکا در چیست؟ اساتید در این سیستمها چه نقشی دارند و چطور میتوانند دانشجوها را به تحقیقات ترغیب کنند؟ به نظر شما اساتید ایرانی نقش خودشان را درست ایفا میکنند؟
به نظر من تفاوت سیستم آموزشی ایران و آمریکا از قبل از دانشگاه شروع میشود. در آمریکا هم برای مدرسه و هم برای دانشگاه واژه school به کار برده میشود و این نشان میدهد که دانشگاه در راستای مقاطع قبلی است.
سیستم آموزشی مدارس در آمریکا با دانشگاهها همکاری تنگاتنگی دارد. در تابستان به دانشآموزان این فرصت داده میشود که در کارگاههای آموزشی دانشگاه شرکت کنند و در آزمایشگاهها و پروژهها همکاری داشته باشند. این فرصتها کمک بسیار خوبی برای دانشآموزان است تا بتوانند علائقشان را پیدا کنند، فضای دانشگاهی را لمس کنند. به همین دلیل است که تغییر از مدارس به دانشگاه برایشان خیلی محسوس نیست.
برای مثال جورجیاتک برای برگزاری مسابقات علمی و کارگاههای آموزشی، با مدارس شهر از ابتدایی تا دبیرستان همکاری میکند. دانشآموزان دبیرستانی به گروههای تحقیقاتی دانشگاه ملحق میشوند و در پروژههای پژوهشی آزمایشگاهی و غیرآزمایشگاهی شرکت میکنند و ارتباط بین دروس مدرسه و پروژههای دانشگاهی را کشف میکنند. متاسفانه تا جایی که من اطلاع دارم مدارس و دانشگاهها در ایران از هم جدا هستند و دانشآموز بعد از دبیرستان وارد محیطی بسیار متفاوت و در نهایت کاملا غریبه میشود.
مهمتر از همه نقش اساتید در علاقهمند کردن دانشجویان است، چون مطالب درسی در منابع و کتابها وجود دارند و این اساتید هستند که با زدن مثالهای عملی از دنیای فناوری حال حاضر میتوانند نقش مهمی را در ارتقای کیفیت آموزش بازی کنند.
به نظر شما فرق اساسی بین پروژههای تحقیقاتی (از مرحله تعریف تا پایان) در ایران و آمریکا در چیست؟
پروژههای تحقیقاتی در دانشگاههای آمریکا کاملا هدفمند هستند و برای مثال در مورد رشتههای مهندسی براساس نیاز صنعت تعریف میشوند. اساتید دانشگاهها برای دریافت بودجه تحقیقاتی باید پکیجی را برای تامینکننده بودجه (برای مثال ناسا) بفرستند و در آن جزئیات پژوهش را به طور کامل شرح دهند. یکی از مهمترین بخشهای آن، اهمیت پروژه و کاربرد آن است.
برای مثال حدود یک سال و نیم پیش اعلام شد که شرکت اپل از آوالانچ فوتودایودها (Avalanche Photodiodes) در iPhone 12 استفاده کرده و این خبر، رابطه بسیار نزدیک دانشگاهها با صنعت را نشان میدهد که امیدواریم ایران هم در همین مسیر قرار بگیرد.
به علاوه جزئیات روند پیشرفت پروژهها به صورت فصلی گزارش میشوند و بودجهها شامل تمام منابع، تعداد دانشجوهای مورد نیاز برای مدت خاص و ... دریافت میشود و بر اساس آن اهداف پروژه پیش میرود و تمام خطوط قرمزها هم رعایت میشود. مساله بسیار متفاوت بین محیط کاری در ایران و آمریکا رعایت قانون و وجود سازمانهایی برای اعمال قانون است.
بزرگترین آرزویتان برای خودتان و برای دنیا چیست؟ آرزوی پدر و مادرتان برای شما چه بوده؟ آیا به آرزوی آنها رسیدهاید؟
بالاترین آرزوی کاری من رسیدن به درجات بالا در شرکتهایهای فناوری و بالاترین آرزویم برای دنیا ایجاد یک جهان در صلح و آرامش به دور از تبعیضهای جنسیتی، مذهبی، قومی، ملیتی و نژادی است.
پدر و مادرم همیشه آرزوی موفقیت برای من در مسیر زندگی داشتند و به من باور داشتند؛ هرچند خیلی وقتها مسیر متفاوتی از خواست و پیشنهادشان را انتخاب کردم، ولی خدا را شکر که الان هیچ کدوممان پشیمان نیستیم.
آیا ازدواج کردهاید و بچه دارید؟ آیا تحقیقات باعث میشود که به خانوادهتان لطمهای وارد شود؟ شما چطور مدیریت میکنید؟
بله ازدواج کردهام، ولی فرزندی نداریم. به نظر من حضور زنان در اجتماع و شاغل بودنشان نه تنها به خانواده لطمهای وارد نمیکند، بلکه به دلیل اینکه مادر خارج از فضای خانه و در جامعه بزرگتری هم نقش ایفا میکند و تجربه کسب میکند، در نتیجه نقش بهتری را در تربیت فرزندان ایفا میکند و آموزشهای کاربردی بهتری را برای کودکانش فراهم میکند.
در دنیای امروز به جای اینکه تمام کار بیرون از خانه با مرد باشد و تمام کار داخل خانه با زن باشد، هر دو در خارج و داخل خانه کار میکنند و این بهترین و مهمترین همکاری در زندگی مشترک به شمار میآید.
نظر شما