دریاچه هامون، یکی از بزرگترین و مهمترین منابع آبی شرق ایران، این روزها در سایه بحران شدید خشکسالی با خطر نابودی کامل مواجه شده است؛ فاجعهای زیستمحیطی که تبعات آن نهتنها محیط زیست منطقه، بلکه حیات اجتماعی، اقتصادی و حتی امنیتی استان سیستان و بلوچستان را تحت تأثیر قرار داده است.
براساس گزارشهای کارشناسان محیط زیست، کاهش چشمگیر ورودی آب به دریاچه و قطع حقابههای بینالمللی از رود هیرمند، موجب خشک شدن بخش زیادی از بستر هامون شده است. این روند، نهتنها زیستگاههای ارزشمند پرندگان مهاجر، آبزیان و تالابها را نابود کرده، بلکه موجب تشدید طوفانهای گرد و غبار، افزایش بیماریهای تنفسی و مهاجرتهای اجباری در منطقه شده است.
خشکسالی دریاچه هامون بهطور مستقیم بر کشاورزی و دامداری بومیان سیستان تأثیر گذاشته و معیشت هزاران خانواده را با تهدید جدی مواجه کرده است. کمبود آب برای آبیاری زمینهای کشاورزی، کاهش سطح تولید، افزایش فقر، و از دست رفتن شغلها از جمله پیامدهای ملموس این بحران هستند.
از سوی دیگر، سکوت و تاخیر اقدامات اجرایی در سطوح محلی و ملی، نگرانیها را درباره بیتوجهی به این فاجعه زیستمحیطی افزایش داده است. هرچند دولت در سالهای اخیر وعدههایی برای احیای هامون و تأمین حقابه آن از کشور افغانستان داده، اما هنوز هیچ طرح عملیاتی مؤثری که نتیجهای ملموس داشته باشد، به اجرا نرسیده است.
برخی کارشناسان، وضعیت هامون را نهتنها یک بحران محیطزیستی، بلکه یک تهدید ملی میدانند. از دست رفتن این منبع حیاتی میتواند به مهاجرت گسترده، افزایش تنشهای اجتماعی و حتی تضعیف ثبات منطقه منجر شود.
اکنون زمان آن رسیده است که این فاجعه خاموش، توجه جدیتری در سطح رسانهها، افکار عمومی و سیاستگذاران کشور پیدا کند. مشارکت نهادهای مدنی، رسانهها، دانشگاهها و سازمانهای بینالمللی برای فشار بر اجرای توافقهای آبی، بازسازی منابع طبیعی و حمایت از مردم محلی، حیاتیتر از همیشه است.
خشکسالی هامون فقط یک هشدار برای سیستان نیست، بلکه زنگ خطری برای تمام کشور است. صدای هامون را باید شنید؛ پیش از آن که خاموش شود.
مبینا میر*
انتهای یادداشت/
نظر شما