به گزارش خبرنگار بین الملل ایسکانیوز، فجایع انسانی در غزه هر روز در حال گسترش است اما کشورهای غربی بدون اینکه عکسالعملی اجرایی از خود نشان دهند ماههاست افکار عمومی خود را با این مسئله که در مجامع بین المللی به دنبال به رسمیت شناختن فلسطین هستند سرگرم کردهاند.
بنا به آخرین گزارشات یک مقام ارشد جهانی در حوزه بحرانهای غذایی اعلام کرد که بزرگترین شهر نوار غزه درگیر قحطی شده و در صورت ادامه جنگ و تداوم محدودیتها بر کمکهای بشردوستانه، این بحران احتمالا سراسر غزه را فرا خواهد گرفت.
بیشتر بخوانید:
هالووین در غزه / روایت جنایات رژیم صهیونیستی از زبان یک تحلیلگر غربی
این ارزیابی پس از ماهها هشدار سازمانهای امدادرسان منتشر شده است؛ هشدارهایی که تأکید داشتند محدودیتهای اسرائیل بر ورود غذا و سایر کمکها به غزه، همراه با حملات نظامی این رژیم، منجر به گرسنگی گسترده در میان غیرنظامیان فلسطینی و بهویژه کودکان شده است.
با این حال کشورهای غربی به جای اینکه جلوی چنین فجایعی را بگیرند تنها با اعلامیههای اعتراضی افکار عمومی خود را آرام میکنند و یا با ابتکاراتی مانند به رسمیت شناختن افکار عمومی تنها دم از به رسمت شناختن فلسطین در مجامع حقوقی میزنند در حالی که در واقعیت کاری از پیش نمیبرند.
فرانسه مدتهاست که از امکان شناسایی فلسطین سخن میگوید، اما این وعدهها هیچگاه به اقدام عملی منجر نشد و درگیری لفظی بین مقامات اسرائیلی و فرانسوی مدت هاست که افکار عمومی را سرگرم کرده است. اکنون بریتانیا نیز در کنار فرانسه همین مسیر را پیش گرفته و با اعلام مواضعی مشابه، در ظاهر از تشکیل دولت فلسطین حمایت میکند. حتی کانادا نیز به صف این جریان پیوسته و از بررسی چنین رویکردی سخن گفته است. با این حال، واقعیت این است که این اقدامات بیشتر به یک بازی رسانهای و ابزار تبلیغاتی شباهت دارد تا یک تغییر واقعی در سیاست خارجی غرب.
مارکو کارلنوس -دیپلمات سابق ایتالیا- در گزارشی در میل ایست ای اینگونه مینویسد: آزمون واقعی نه در این خواهد بود که وعدههای شناسایی کشور فلسطین در نهایت عملی میشوند یا خیر، بلکه در این است که دموکراسیهای اروپایی تا چه اندازه آمادهاند برای متوقف کردن کشتار جاری در غزه در کنار روند شتابان الحاق، مصادره اراضی و تحریکات مرگبار شهرکنشینان در کرانه باختری، اقدام کنند.
او در ادامه اشاره میکند: مسئله اصلی این است که فراتر از ابراز تأسفهای سطحی، آیا این کشورها حاضرند تمام کمکهای نظامی به اسرائیل را متوقف کرده و همانند رفتاری که در قبال روسیه نشان دادند، با همان شدت و حتی با الگوبرداری از کشورهای کوچکتری چون ایرلند و اسلوونی، تحریمهایی علیه اسرائیل اعمال کنند؟
غنوشی -روزنامه نگار و متخصص در امور خاورمیانه- نیز معتقد است استارمر-نخست وزیر بریتانیا- در شرایطی به موضوع «شناسایی» روی آورده که موج نارضایتی عمومی از حمایت بیچونوچرای او از اقدامات اسرائیل رو به افزایش است. در همین حال، ظهور جریان جدیدی از جناح چپ به رهبری جرمی کوربین و زارا سلطانه، با تأسیس یک حزب تازه، فشارهای سیاسی بر او را دوچندان کرده است. از این رو، استارمبر با استفاده از بحث شناسایی بیشتر بهمنزله یک تاکتیک برای منحرف کردن افکار عمومی استفاده می کند.
غنوشی در میدل ایست ای می نویسد: این اقدام یک تعهد واقعی نیست، بلکه یک تاکتیک است. نخست وزیر بریتانیا آن را بهصورت مشروط مطرح کرده، بهعنوان اهرمی برای وادار کردن اسرائیل به بازگشت به «فرایند صلح». در صورتی که اسرائیل همکاری کند، موضوع شناسایی کنار گذاشته میشود. در نتیجه، «دولت فلسطین» نه بهعنوان یک حق مسلم، بلکه همچون یک برگ چانهزنی به بازی گرفته میشود.
او اشاره می کند که این رویکرد تناقضی آشکار دارد. اگر استارمر واقعا به راهحل دوکشوری باور داشت، منطقیترین گام نخست، به رسمیت شناختن کشور دوم بود. اما در غرب، حتی ژستهای نمادین به سود فلسطین نیز باید از فیلتر تلآویو عبور کند.
غنوشی معتقد است این ابتکار-به رسمیت شناختن- بیش از آنکه یک اقدام واقعی باشد، یک سراب است؛ مسکنی برای وجدان بینالمللی.
او در گزارشی انتقادی کل مسئله به رسمیت شناختن را زیر سوال میبرد: «دولتی که فقط روی کاغذ وجود دارد و باید توسط اشغالگرش تأیید شود، دولت نیست. این یک دروغ است و به رسمیت شناختن بدون عمل، دیپلماسی نیست بلکه همدستی است».
او در ادامه میگوید: اگر غرب جلوی نسلکشی را نگیرد، اگر سلاحها را قطع نکند، بودجه را متوقف نکند، یا هزینهای برای جنایات جنگی اسرائیل تعیین نکند، آنگاه اعلامیههایش از بیمعنی هم بدتر است. بنابراین آنها بخشی از ماشین کشتار هستند. حال که این داستان را مطرح میکنند، بیایید یک سوال ساده بپرسیم: این کشور فلسطینی دقیقا کجا نفوذ خواهد داشت؟ در غزه، به خاکستر تبدیل شده؟ در کرانه باختری، که با دیوارها و شهرکها تکهتکه شده؟ در اورشلیم، که ضمیمه و پاکسازی قومی شده؟ در اردن؟ در سینا یا در عربستان سعودی ؟
در نهایت، حتی اگر وعدهها و ادعاهایی که از سوی کشورهای غربی در مجامع بینالمللی مطرح میشود به مرحله عمل هم برسد، باز هم دستاورد چندانی برای مردم فلسطین نخواهد داشت. واقعیت این است که جنگ همچنان ادامه دارد و ماشین کشتار رژیم صهیونیستی هر روز ابعاد تازهای از فاجعه انسانی را رقم میزند. در چنین شرایطی، سخن گفتن از حق تشکیل کشور فلسطین بیشتر شبیه به یک شعار توخالی است؛ چراکه اگر روند فعلی متوقف نشود، دیگر مردمی باقی نخواهند ماند که بخواهند از حق زندگی در سرزمینی به نام فلسطین بهرهمند شوند.
خبرنگار: ماری ملکی
انتهای پیام/
نظر شما