به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، در چند دههی اخیر، سینمای ایران میزبان انبوهی از جشنوارههای تخصصی، موضوعمحور، دولتی و خصوصی بوده است؛ از جشنواره بینالمللی فیلم فجر تا رویدادهای کوچکتری همچون فیلمهای ۱۰۰ ثانیهای یا جشنواره میراث فرهنگی. اما این روند پرشتاب، پرسشهایی جدی در ذهن فعالان فرهنگی و هنری به وجود آورده است و آن اینکه آیا این تعدد جشنوارهها ضرورتی دارد؟ این جشنوارهها چقدر در ارتقای کیفیت تولیدات سینمایی مؤثر بودهاند؟ و آیا به راستی این هزینهها به نتایجی ملموس منجر شدهاند؟
جشنوارههای هنری و بهویژه سینمایی، در تمام جهان بهعنوان بستری برای دیده شدن آثار، تبادل نظر میان فیلمسازان، آموزش غیرمستقیم مخاطبان و ارتقای استانداردهای تولید به رسمیت شناخته میشوند. جشنوارههای معتبر بینالمللی مانند کن، ونیز و برلین هر ساله با گزینشی سختگیرانه، به معرفی استعدادهای جدید و آثار شاخص سینمای جهان کمک میکنند. اما در ایران، مسئلهی «تعدد» جشنوارهها، کمکم ماهیت آنها را از یک فرصت کیفی به یک روال فرمالیته و مصرف بودجهای تغییر داده است.
اولین و مهمترین جشنواره سینمایی ایران، جشنواره فیلم فجر بود که از سال ۱۳۶۱ بهصورت رسمی آغاز به کار کرد. این رویداد فرهنگی، که به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی برگزار میشود، با اهدافی چون «معرفی سینمای ملی»، «ترویج فرهنگ انقلاب» و «تشویق تولیدات داخلی» شکل گرفت. در دهههای بعد، بهتدریج جشنوارههای متعدد دیگری از دل نهادهای فرهنگی، سازمانهای دولتی، ارگانهای نظامی و حتی نهادهای غیردولتی متولد شدند. این روند، که ابتدا با نیتهای تخصصی و تکمیلی دنبال میشد، اکنون به یک ازدحام فرهنگی منجر شده است.
هرچند که فقدان زیرساخت توزیع و نمایش منظم آثار برای فیلمسازان باعث می شود که جشنوارهها را تنها راه به نمایش گذاشتن اثرشان ببینند اما برگزاری جشنوارهها برای بسیاری از مدیران فرهنگی به عنوان نوعی «کارنامهسازی» تلقی میشود.
در میان ازدیاد جشنواره های ایران شاید فقط بتوان جشنواره فیلم فجر را به عنوان مهمترین جشنواره سینمایی ایران و ویترین سینمایی کشور، جشنواره فیلم کوتاه تهران را به عنوان جشنواره ای برای نمایش آثار کوتاه و تا حدودی جشنواره سینما حقیقت را برای نمایش فیلم های مستند، خالص تر و غیرتکراری دانست که آثار ارسالی به این سه جشنواره برای نخستین بار در یک سال گذشته تولید شده و در جشنواره دیگری در داخل کشور به نمایش درنیامده است هرچند که ایراداتی نیز شیوه مدیریت و داوری این جشنواره ها وارد است.
محمدعلی مرادیان در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز گفت: در فیلم کوتاه جشنواره برگزار میشود که فیلم دیده شود و کارگردانان فیلم کوتاه برای ساخت فیلمهایشان بتوانند جذب سرمایه کنند و مدیران را ببینند و سرمایهگذار پیدا کنند و نشان دهند که فیلمساز قابلی هستند و در کنار آن بتوانند وارد سینمای بلند شوند اما جشنواره «سینما حقیقت» و فیلمهای مستند اینگونه نیست و این جشنواره در اصل قله سینمای مستند ما است و آنانی که فیلمشان به جشنواره راه پیدا میکند چند پیراهن در این راه پاره کردهاند.
این مستندساز کشورمان افزود: جشنواره «سینما حقیقت» یک دورهمی لذت بخش برای این است که فیلمسازان مستند دیداری تازه کنند و فیلمشان را روی پرده ببینند و همچنین فضایی کمتر ایدئولوژیک است و به همین دلیل جشنوارههای فیلم مستند در دنیا بیش از اندازه فرهیختگانی هستند و عموماً مخاطب خاص دارند.
جشنواره فیلمهای ۱۰۰ ثانیه، جشنواره فیلم عمار، جشنواره فیلم مقاومت، جشنواره فیلم کوتاه رسام، جشنواره چند رسانه ای میراث فرهنگی، جشنواره لوتوس (پروین اعتصامی)، جشنواره فیلمهای ورزشی، جشنواره رشد و حتی جشنواره فیلم کودک و نوجوان به عنوان یکی از قدیمی ترین جشنواره های ایران و تعدادی جشنواره نوظهور کوچک در ظاهر نشانهی پویایی هستند، اما واقعیتهای پنهانتری در آن نهفته است؛ بسیاری از این جشنوارهها مخاطب محدود، تاثیرگذاری اندک، و ساختاری تکراری دارند.
یکی از انتقادات به این جشنوارههای کوچک، تکراری بودن فیلمها، چهرهها، و حتی روند داوری و اهدا جوایز است. بارها دیده شده که فیلمی که در جشنواره «عمار» برگزیده شده، همان فیلم در جشنواره «مقاومت» نیز بدون هیچ تغییر و ارزشافزودهای جایزه گرفته است.
در شرایطی که بودجههای فرهنگی کشور به دلایل اقتصادی محدود شده، بسیاری معتقدند تکرار جشنوارههایی که خروجی مشخصی ندارند، نوعی مصرف بیثمر از منابع عمومی است. حتی برخی فیلمسازان از این شکایت دارند که جشنوارهها اغلب تبدیل به جشنهای محفلی شدهاند که در آنها عدهای محدود با چرخهای بسته شرکت میکنند و بارها برای آثار مشابه جایزه میگیرند.
یکی از آسیبهای آشکار جشنوارههای متعدد، چرخش نامهای تکراری در فهرست برگزیدگان است. برخی فیلمها در چند جشنوارهی مختلف شرکت میکنند و حتی در هر کدام جایزه دریافت میکنند، بیآنکه اثرشان توسعه یافته باشد یا مخاطب گستردهای بیابند.
با توجه به شرایط کنونی، به نظر میرسد لازم است نگاهی دوباره به «فلسفهی برگزاری جشنوارهها» در ایران بیندازیم. آیا جشنواره باید بهعنوان یک پلتفرم رقابتی صرف دیده شود؟ یا بستر تربیت و رشد استعدادها؟ آیا جشنواره صرفاً باید مکانی برای اهدای جوایز باشد یا پایگاهی برای تحلیل و نقد جریانهای سینمایی؟
اغلب جشنواره های ایران به جای ارتقای جریان عمومی سینما، به ایجاد حلقههایی بسته، تکرار اسامی مشخص، و رویکردهای محدود بسنده کردهاند و در نبود نقد جدی، شفافیت مالی و پاسخگویی فرهنگی، این جشنوارهها از «رویدادهای زنده و پویا» به «مناسبتهای تقویمی و تشریفاتی» بدل شدهاند که گاه بیش از آنکه برای مخاطب باشند، برای بایگانی نهادهای برگزار کنندهاند.
جشنوارههای سینمایی ایران به خصوص جشنواره کوچکی چون رسام و لوتوس با مشکلات ساختاری جدی مواجهاند که بهجای تقویت سینما، به ضعف و تشتت آن انجامیده است.
ایران در حوزه سینمای جشنوارهای، شاهد رشد بیرویه و بدون هماهنگی جشنوارههاست؛ جشنوارههای متعدد و کممخاطب که هرکدام با هدف و محتوای مشابه راهاندازی شدهاند. این تعدد در واقع باعث پراکندگی بودجهها و منابع، تقسیم مخاطب و کاهش کیفیت داوری و اجرا و عدم ایجاد برند و اعتبار ملی و بینالمللی قدرتمند میشود.
ظرفیت محدود فیلم سازی در ایران یکی از مشکلات جدیای است که باعث تکرار مکرر فیلمسازان و فیلمهای برگزیده شده است. فیلمهایی که در چند جشنواره به شکل مشابه تقدیر میشوند، نشان از نبود تنوع است و برگزاری سازمانی جشنواره ها باعث عدم شفافیت در روند داوری، دخالتهای غیرهنری و سیاسی در انتخابها و فقدان راهکارهای حمایت از فیلمسازان نوظهور به دلیل پر کردن گزارش کار گردیده است.
یکی از بزرگترین معضلات اینگونه جشنوارهها، نبود ارزیابی دقیق و شفافیت در مصرف بودجههاست. منابع مالی فراوانی صرف برگزاری جشنوارهها میشود، اما خروجی مشخص و قابل اندازهگیری در حوزه فرهنگی و هنری وجود ندارد. برای مثال برای جشنواره فیلم لوتوس با نام قدیم «پروین اعتصامی» که ۸ دوره گذشته آن در تهران برگزار شده مشخص نیست به چه دلیل به میزبانی کیش برگزار خواهد شد و هفته گذشته دست اندرکاران این جشنواره و سازمان مناطق آزاد کیش، نشست خبری رویداد را با هزینهکرد انتقال خبرنگاران رسانهها از تهران به کیش برگزار کردند.
در اینگونه جشنوارهها نبود گزارشهای شفاف مالی، ریسک استفاده ناصحیح و کمبازده از بودجه را افزایش داده است. همچنین، فقدان اطلاعرسانی و دسترسی عمومی به آثار، از بین رفتن سرمایههای فکری و هنری را رقم زده است.
همچنین شهره سلطانی سلطانی بازیگر سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز گفت: کمیت جشنواره ها مناسب نیست و بیشتر باید به کیفیت اهمیت داده شود. من چندین سال داور جشنواره تئاتر کودک و نوجوان بودم و بسیار تئاترهای خوبی را شاهد بودیم و مطمئن هستم در فیلمسازی هم به همین نسبت می توانیم رشد داشته باشیم و کارهای ایده آلی را شاهد باشیم.
برخی نیز معتقد به برپایی جشنواره های متعدد هستند چنانکه افشین سنگچاپ بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون کشورمان در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز گفت: برگزاری این دست جشنواره ها حتی اگر ضعیف هم باشد خوب است زیرا جایی برای کشف استعدادها نداریم و اصلا زیرساخت کشف استعداد فراهم نیست و امیداوارم یک روزی در همه حوزه ها خصوصا فیلمسازی و خصوصا حوزه کودک و نوجوان اتفاقات خوبی رقم بخورد.
جشنوارههای سینمایی ایران، اگرچه ظرفیتهای قابل توجهی دارند، اما در وضع فعلی بیش از آنکه به محل بالندگی هنر و فرهنگ ملی بدل شوند، به نمادهایی از ناکارآمدی و انحصار تبدیل شدهاند و مسیر اصلاح این سیستم پیچیده و چندلایه نیازمند اراده قوی مدیریتی، نگاه علمی و مشارکت فعال جامعه هنری است.
انتهای پیام/
نظر شما