گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، فیلم و سریالهای زیادی در طول این سالها، با ماجراهایی از نفوذ، جاسوسی و خرابکاری از جنبههای امنیتی و سیاسی ساخته و پرداخته شده است که برخی از آنها درخشان و خیلیهای دیگر متوسط و ضعیف بودهاند؛ بهنحوی که گاه تصور میشود صرفاً پروژههایی رفعتکلیفی و در نمادها گیرکرده تلقی شدهاند و الزامات تولید در چنین گونهها و مضامینی کمتر محل اعتنای سازندگانشان بوده است.
ژانر و تریلر امنیتی جاسوسی یکی از گونههای محبوب و جذاب در سینما و آثار نمایشی برای علاقهمندان به هنر هفتم و فیلم و سریال است که هم در جهان با اقبال فراوانی روبهروست، هم در ایران از محبوبیت لازم برخوردار است. از دهه پنجاه و شصت تاکنون آثار قابلتوجهی نیز دراینزمینه ساخته و به موضوعات مهم واقعی یا الهامگرفته از واقعیت پرداخته شده که خاطره برخیشان همچنان پساز سالها، در ذهن مخاطب باقی مانده است. عمده این آثار بهنوعی تلفیقی از ژانر ترسناک، جاسوسی و اکشن بودهاند. مثال آن را میتوان در آثار ساموئل خاچیکیان و یوسف سیدمهدوی به خاطر آورد که مهمترینشان فیلم «پنجاه و سه نفر» است یا فیلم «نفوذی» احمد کاوری و سریالهای متعددی از رسانه ملی که در این بیش از چهار دهه پساز انقلاب تولید و پخش شدهاند. قابلتوجهترینشان اما «گاندو» بوده که روایتی مبتنیبر واقعیت و شجاعانه از مسائل امنیتی و مهم روز کشور را مطرح کرد.
حالا هم نام جواد افشار که کارگردانی گاندو را به عهده داشت، بههمراه برادرش، بهعنوان سازندگان سریالی جدید بهنام «ناریا» مطرح است. افشار، بعد از حضورش در دو فصل «گاندو»، با این کار مجدداً سر زبانها افتاده و میتوان تا حدود اندکی اثرپذیریاش از گاندو را نیز در این سریال مشاهده کرد.
«ناریا»ی پربازیگر سریالی امنیتی جاسوسی براساس یک قصه خیالپردازانه و تجمیع چند روایت واقعی در کنار هم است که تلاش کرده آن روی ماجرای جنگ اقتصادی و چالشهای امنیتی آن را از پس تحریم، نفوذ و کارشکنیها در صنعت ایران به تصویر بکشد.
مزیت بزرگ این سریال، به تصویر درآوردن چنین چالشهایی از چند زاویه خاص و با یک نگاه متفاوت است. «ناریا» بحث مهم جنگ نمایان، نمادین و ایدئولوژیک ایران با اسرائیل در تک و پاتکهای فوقامنیتی و بهره بردن از علوم غریبه و کابالا را که مکتب سنتی و اعتقادی صهیون بر اساس بهکارگیری اجنه است، به مخاطب نشان میدهد.
نویسنده اثر کوشیده مقوله نفوذ، تلهگذاری برای افراد مشکلدار در درون، شبکهسازی جاسوسی و تخریب و الهام گرفتن از علوم غریبه، همه در کنار هم و برای فلج کردن و آسیب زدن جدی به سیستم و سازوکار صنعتی و اقتصادی کشور را با یک داستان اصلی و چند خرده داستان فرعی مرتبط در کنار هم به تصویر بکشد تا بیننده با هر سطح از آگاهی و دیدگاهی بتواند با آن ارتباط بگیرد و موضوعات مهم و راهبردیاش برای جامعه تبیین شود.
«ناریا» میتوانست با کیفیت و عیار بهتری ساخته شود تا جذابیت و ضریب توجه به آن بیشتر شود، اما همین که بتواند سطوح عام جامعه را با چنین رخدادهای مهم و خطرناک پنهانی در جدال نفوذ، جنگ صنعتی، تخریب نرمافزاری و نیز تور و تله جاسوسی برای افراد نخبه ایرانی آشنا کند و قدرت تحلیل و اطلاعات مردم را بالا ببرد، ارزشمند است. این را که اثری موفق شود به مخاطبش بگوید اگر در بخشی از صنعت، تولید و اقتصاد کشور مشکل و بحرانی ایجاد میشود، دلایل آن به چنین مواردی نیز بازمیگردد و گاه همین جریانات و دسیسههای بیرونی است که به چالشهای عظیم و خسارتهای مقطعی و جبرانناپذیر میانجامد، میتوان ازجمله دستاوردهای گروه سازنده دانست.
«ناریا» ماجرای دستهای پیداوپنهان نفوذ، خرابکاری، خیانت و فساد در روندها و فرایند یک جریان صنعتی و اقتصادی را بهخوبی نشان میدهد و با ترسیم آنکه دشمن چگونه با چندین واسطه و نفوذ چندلایه، از چند سو دست به خرابکاری و اختلال در سیستم صنعتی و نظامی کشور میزند، بر آگاهی مخاطب میافزاید.
از دیگرسو، «ناریا» با حضور در دل کرمانشاه و اقلیم کرد، در داستانی که روایتگر تلاش یک دختر کردزبان نخبه برای تأمین منافع ملی است که میخواهد با اختراع راهبردی خودش فرایند شگفت علمی و فناوری خاصی را در خدمت جریان پیشرفت کشور قرار دهد، محوریت پرداخت داستان را در تضاد با موجسواری دشمنان بر بلوای سال ۱۴۰۱ و سوءاستفاده تبلیغاتی از مضامینی چون دختر کرد و واژههای زن، زندگی و آزادی قرار داده تا بگوید نگاه سریال به زن ایرانی کرد، تصویر یک نخبه پیرو منافع ملی است که برای زندگی بهتر هموطنانش در تلاش است و برای آزادی هویتی خود و ایران از قید استعمار و سلطه استثمار، با تعالیبخشی به علم و شکوفایی اقتصاد و صنعت آن میجنگد.
این سریال که محصول معاونت برونمرزی صداوسیماست، در عین آنکه ترکیبی از بازیگران سرشناس را در کنار هنرمندان کمترشناختهشده و تازهوارد به کار گرفته، سعی کرده تعادل و توازن بازیها را حفظ کند و شخصیتها را در چینشی منطبق با اقتضائات فیلمنامه در اولویت توجه قرار دهد.
«ناریا» این روزها مهمترین اثر تلویزیون در بیان موضوعات حساس و مهم ملی است که برادران افشار با اتکا به تجارب پیشینشان در فرم چنین ژانری، تا حدود زیادی موفق به بیان آن شدهاند و پرداخت دقیق در کنار جزئینگری هوشمندانه را برای بیان موضوعات امنیتی و خطقرمزی به کار گرفتهاند.
در این سریال از بازیگران بومی و محلی کرد نیز استفاده شده و بهرهمندی آن از زبان و گویش کردی در ارتباطات خانوادگی و ماجراهای بومی ذیل اتفاقات کارخانهای که در کرمانشاه است، بر جذابیت آن افزوده است. ورود داستان «ناریا» به حیطه نمایش سازوکارهای عملی گروهکهای تروریستی همچون کومله و... و ماجراهایی که برادر هوژان در ارتباط با آنها از سر میگذراند، در کنار پرداخت به تلاش عوامل صهیونیست، فرقههای انحرافی، موجودات غیرارگانیک و ماورای طبیعی و ارتباط آنها با دستگاههای جاسوسی دشمن در حوزههای خارج و داخل کشور، همچنین استفاده از باندهای جنایتکار و بزهکاران در سطوح مختلف، بسته کاملی از شرارتهای پیرامونی حول محور ایران ارائه میکند که همگی هدف واحد نفوذ، تخریب و بازداشتن ایران از هرگونه پیشرفت را دنبال میکنند، تصویر گستردهای که تاکنون در هیچ اثری با این شمایل بدان پرداخته نشده بود.
در شروع و حدود ده قسمت اول این سریال، روند داستان با طرح پرسشهای ذهنی متفاوت و در هالهای از ابهام، حس کنجکاوی مخاطب را برانگیخت و او را به دنبال کردن ماجراها ترغیب کرد. اما هرقدر که ماجرا پیش رفت، مخاطب توانست با آن ارتباط بگیرد و گرههای قصه برایش باز شد. بااینحال، به نظر میرسد برخی شخصیتپردازیها، بازیها و نمود قصه، وانمود دقیقی برای طیفی از مخاطبان ندارد، هرچند که در نوع بیان و روایتش سعی کرده همه نوع بینندهای را با خود همراه کند.
«ناریا» یک قدم مبنایی در طرح موضوعات حساس و مهم امنیتی و ملی است که باید بسط و گسترش بیشتری یابد و در آینده نیز شاهد چنین آثاری با کیفیت بالای فنی، تکنیکی و مضمونی باشیم. آثاری که بتوانند ابعاد مختلف یک یا چند پرونده واقعی علیه امنیت ملی را مطرح و نوع مواجهه و مبارزه با آنها را در قالب داستانهای جذاب تبیین کنند.
مسعود کارگر، منتقد سینما و تلویزیون*
انتهای پیام/
نظر شما