گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز- سریال «محکوم» از همان قسمت نخست با پایانبندی غیرمنتظرهاش توانست نگاهها را به خود جلب کند و در همان گام ابتدایی، این پیام را به مخاطب بدهد که با یک اثر معمولی در شبکه نمایش خانگی مواجه نیستیم. حالا با گذشت چند قسمت، میتوان با اطمینان بیشتری گفت که آن پایان شوکهکننده صرفاً یک ترفند تبلیغاتی نبوده، بلکه بخشی از روایتی است که گویا سازندگانش فکر شده آن را طراحی کردهاند.
در مرکز این روایت، کاراکتر خسرو قرار دارد؛ روانپزشکی که زندگیاش در ظاهر آرام و متعادل است اما با سلسلهای از رویدادهای تراژیک دستخوش تحول میشود. کیفیت نقشآفرینی کوروش تهامی در این نقش، از اصلیترین نقاط سریال به شمار میرود. تهامی بازیگری است که همواره گزیدهکار بوده و ترجیح داده کمتر اما با دقت ظاهر شود. همین ویژگی باعث شده هر بار که به صحنه بازمیگردد، حضوری اثرگذار داشته باشد. نمونه بارز این حضور موفق، فیلم «رگخواب» بود که جایگاه او را در سینما تثبیت کرد. حالا به نظر میرسد سریال «محکوم» نیز میتواند تجربهای تازه برای او باشد و نامش را بار دیگر بر سر زبان ها بیندازد.
شخصیت خسرو در آغاز داستان، مردی است که همسرش را از دست داده و تلاش میکند در آستانه زندگی تازهای قرار گیرد. تنها دلبستگی او دختر جوانش است؛ دختری که محور اصلی عواطف و تصمیمهایش را شکل میدهد. اما آنچه قرار بود شروعی دوباره برای خسرو باشد، با رخدادی فاجعهبار به کابوسی تلخ می انجامد؛ قتل دخترش. پیچیدگی قصه زمانی بیشتر میشود که متهم اصلی این قتل، فرزند همسر تازه اوست. این موقعیت بغرنج، خسرو را میان دو انتخاب دشوار گرفتار میکند؛ جستوجوی حقیقت و وفاداری به حس عدالت یا تسلیم شدن به روابط و عواطف خانوادگی. چنین دوگانگیای به شخصیت خسرو عمقی تراژیک میبخشد و تماشاگر را نیز تا خدی درگیر موقعیت او میکند. هرچند این شخصیت با نقدهایی هم همراه است، مثل لحظه واکنش او به مرگ دخترش یا ملایم بودن اکتهای لازم برای رساندن خشم و شرایط متفاوت، اما میتوان گفت که این شکل از ایفای نقش، سبکی از بازی است که تهامی عامدانه آن را انتخاب کرده است.
تهامی در این نقش بیش از هر چیز با «بازی در سکوت» به دنبال تعریف نقش و رساندن موقعیتهای مختلف به مخاطب است. لرزش کنترلشده نگاهها، مکثهای طولانی و شیوهای که خشم و اندوه را بهصورت همزمان بازنمایی میکند، باعث میشود تماشاگر به عمق بحرانهای درونی خسرو راه پیدا کند. او روانپزشکی است که از قضا قرار است با ذهن و روان آدمها سر و کار داشته باشد، اما خودش درگیر طوفانی از احساسات سرکوبشده است؛ تضادی که به شخصیت او کیفیتی دیگر می دهد.
البته سریال «محکوم» تنها به بازیگری تهامی متکی نیست. روایت پرتعلیق، فضاسازیهای بصری اثر و جزئیات کارگردانی همگی مکملی برای پیشبرد داستان هستند و در کنار هم فضای کلی قصه را شکل دادهاند.
در این بین سازندگان با ایجاد ضرباهنگ و پایانبندیهای غیرقابل پیشبینی در ریتم هر قسمت، تلاش کردهاند تا مخاطب را تا لحظه آخر با خود همراه کنند. این انتخابها به سریال تا حدی فرصت فاصله گرفتن از کلیشههای مرسوم را داده است، هر چند گاهی غیرقابل پیشبینی بودن اتفاقات، از باورپذیر بودن اثر میکاهد و این نکتهای است که نباید از ان غافل شد.
در مجموع «محکوم» را میتوان سریالی دانست که هم به لحاظ داستانی و هم از منظر اجرا، ظرفیت جذب مخاطب جدی و عام را توأمان دارد. در عین حال، به واسطه تمرکز بر تضادهای روانی کاراکتر خسرو، فضایی برای تأمل در باب مفهوم عدالت، مسئولیت خانوادگی و سنگینی انتخابهای انسانی ایجاد میکند. اگر روند کنونی ادامه پیدا کند، «محکوم» میتواند به نمونهای از سریالهایی تبدیل شود که علاوه بر محتوایی برای سرگرم کردن مخاطب، ظرفیت آنکه بیننده را با پرسشهای اخلاقی و انسانی درگیر کند را هم داشته باشد.
صبا هراتی خبرنگار*
انتهای پیام/
نظر شما