تهران مقصد رؤیاها

کیانوش رضایی*

گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، تهران، پایتخت ایران، شهری است که در دل خود تضادهای فراوانی را جای داده است؛ شهری که هم نماد پیشرفت و تمدن مدرن ایرانی به شمار می‌رود و هم آینه‌ای از چالش‌های زندگی شهری در ابعاد کلان. این شهر، که در دامنه‌ی جنوبی رشته‌کوه البرز گسترده شده، از دیرباز تا امروز قلب تپنده‌ی سیاست، فرهنگ، اقتصاد و هنر ایران بوده است. هر کوچه و خیابانش ردپایی از تاریخ معاصر را در خود دارد و هر گوشه‌اش یادآور تلاش و آرزوهای مردمانی است که برای زندگی بهتر، از دورترین نقاط کشور به این شهر آمده‌اند.

زندگی در تهران حال‌وهوایی خاص دارد؛ حال و هوایی که گاهی پر از شور و هیجان است و گاهی خسته و سنگین. صبح‌هایش با ازدحام خیابان‌ها و بوق ماشین‌ها آغاز می‌شود و شب‌هایش با نور چراغ‌های بی‌پایان برج‌ها و کافه‌ها به پایان می‌رسد. تهران شهری است که هیچ‌گاه به‌خواب نمی‌رود؛ شهری که در آن سرعت زندگی بالاست، فرصت‌ها فراوان‌اند، اما آرامش کالایی کمیاب.

در مقایسه با سایر شهرهای ایران، تهران ترکیبی پیچیده از مدرنیته و سنت را در خود جا داده است. در حالی که شهرهایی مانند اصفهان، شیراز یا تبریز هنوز حال‌وهوای تاریخی و آرام‌تری دارند، تهران بیشتر به شهری بین‌المللی می‌ماند که هر روز چهره‌اش تغییر می‌کند. در شیراز می‌توان عطر بهارنارنج را استشمام کرد و با حافظ هم‌سخن شد و در تبریز می‌توان از هوای خنک و مهمان‌نوازی مردمش انرژی گرفت؛ اما در تهران، فرصت اندیشیدن به این لحظه‌های ناب کمتر است. زندگی در این کلانشهر بیشتر شبیه مسابقه‌ای بی‌پایان است؛ مسابقه‌ای برای رسیدن و رشد کردن.

با این حال، تهران را نمی‌توان فقط با معیارهای آسایش و سکونت سنجید. این شهر، در طول بیش از یک قرن اخیر، بستر زایش و رشد بسیاری از بزرگان ایران در عرصه‌های فرهنگ، سیاست، علم، ورزش و هنر بوده است. از نویسندگان و شاعران معاصر چون صادق هدایت، نیما یوشیج و احمد شاملو گرفته تا هنرمندان بزرگی چون محمدرضا شجریان، علی نصیریان، عزت‌الله انتظامی و کارگردانانی چون عباس کیارستمی و داریوش مهرجویی، همه به نوعی با تهران پیوند خورده‌اند. در عرصه‌ی سیاست نیز تهران زادگاه یا محل فعالیت چهره‌های برجسته‌ای چون دکتر محمد مصدق، امام خمینی (ره)، و بسیاری از اندیشمندان و سیاستمداران مؤثر در تحولات کشور بوده است. در ورزش هم، باشگاه‌های پرطرفداری چون پرسپولیس و استقلال، از دل تهران برخاسته‌اند و نام این شهر را در قله‌ی فوتبال ایران نگه داشته‌اند.

تهران همیشه مقصد رؤیاها بوده است. برای بسیاری از جوانان در شهرهای کوچک‌تر، مهاجرت به تهران به‌معنای گامی بزرگ به‌سوی موفقیت است. دانشگاه‌های معتبر، فرصت‌های شغلی متنوع، مراکز فرهنگی، هنری و علمی و فضای بازتر برای تجربه‌ی زندگی اجتماعی، همه عواملی هستند که تهران را به مقصدی جذاب برای مهاجران داخلی تبدیل کرده‌اند. هر سال هزاران نفر از شهرهای مختلف ایران راهی تهران می‌شوند؛ برخی برای تحصیل، برخی برای کار، و برخی صرفاً برای تجربه‌ی سبک زندگی متفاوت. این روند، چهره‌ی اجتماعی تهران را به ترکیبی از فرهنگ‌ها و گویش‌های گوناگون تبدیل کرده است؛ شهری که در آن لهجه‌ها، آداب و سنت‌های متفاوت کنار هم زندگی می‌کنند.

اما در کنار این جذابیت‌ها، تهران چهره‌ای دیگر هم دارد؛ چهره‌ای که گاهی خسته، آلوده و بی‌رحم است. ترافیک سنگین خیابان‌ها، آلودگی هوای مداوم، هزینه‌های بالای زندگی، کمبود فضاهای سبز و فاصله‌ی طبقاتی روزافزون، بخشی از واقعیت تلخ زندگی در این شهرند. بسیاری از ساکنان تهران، ساعات زیادی از روز را در مسیر خانه تا محل کار در ترافیک می‌گذرانند. آلودگی هوا، به‌ویژه در فصل پاییز و زمستان، سلامت مردم را تهدید می‌کند. ساختمان‌های بلند و خیابان‌های شلوغ گاهی حس خفگی به انسان می‌دهند؛ حس دوری از طبیعت و آرامش.

با این وجود، تهرانی‌ها یاد گرفته‌اند با این شرایط کنار بیایند و حتی در دل این شلوغی، راهی برای لذت بردن از زندگی بیابند. پارک‌های بزرگ مانند لاله، آب‌وآتش، ملت یا چیتگر پناهگاه‌هایی هستند که شهروندان در آن‌ها نفسی تازه می‌کنند. کافه‌های کوچک در خیابان کریم‌خان، ولیعصر یا نیاوران و یا سایر خیابان ها تبدیل به پاتوق‌هایی برای مردم شده‌اند. جشنواره‌های فیلم، نمایشگاه‌های هنری، کنسرت‌ها و رویدادهای فرهنگی، روح زندگی را در این شهر زنده نگه می‌دارند.

این شهر، مانند آینه‌ای بزرگ، واقعیت زندگی مدرن ایرانی را بازتاب می‌دهد؛ تلاش، خستگی، امید، رقابت و آرزو. در تهران می‌توان همزمان غم و شادی را تجربه کرد؛ در یک روز ممکن است با دیدن مناظر البرز و طلوع خورشید بر فراز برج میلاد دلشاد شد و ساعتی بعد در ترافیک اتوبان همت، احساس ناامیدی کرد.

تهران، در عین تمام دشواری‌هایش، همچنان شهری است که می‌توان در آن رشد کرد، آموخت و ساخت. روح پویای این شهر به مردمش انگیزه‌ی پیشرفت می‌دهد. شاید دلیل اصلی ماندگاری تهرانی‌ها در برابر تمام مشکلات، همین امید به آینده‌ای بهتر باشد. آنان می‌دانند که در پس این ازدحام و آلودگی، فرصت‌هایی نهفته است که در هیچ شهر دیگری به این گستردگی وجود ندارد.

در نهایت، می‌توان گفت تهران شهری است میان آرزو و واقعیت. شهری که هم رویای ترقی را در دل‌ها زنده می‌کند و هم انسان را با واقعیت‌های سخت زندگی شهری روبه‌رو می‌سازد. اگر کسی بخواهد ایران امروز را بشناسد، کافی است چند روز در تهران قدم بزند؛ از جنوب تا شمال، از بازار بزرگ تا تجریش، از خیابان انقلاب تا درکه. در هر گوشه‌اش داستانی نهفته است؛ داستانی از امید، تلاش و گاه خستگی. تهران، با تمام تضادهایش، همچنان قلب تپنده‌ی ایران است؛ شهری که اگرچه زندگی در آن آسان نیست، اما بدون آن هم تصویر ایران ناقص خواهد بود.

کتاب «تهران جان» نیز که شامل ۱۵ روایت از زندگی با تهران است با قلم نویسندگان مختلف نوشته شده و با کوشش مهدی قزلی و مکرمه شوشتری توسط انتشارات سوره مهر راهی بازار نشر گردیده است. در این کتاب می‌توان همه توصیفات وفق الذکر از تهران را به قلم و از زاویه نگاه نویسندگان مختلف دید و تجربه کرد.

کیانوش رضایی- خبرنگار*

انتهای پیام/

کد خبر: 1284626

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =