ورود به جهانِ علیصدر ورود به یک سکوتِ چند میلیون ساله است. جایی که زمان ایستاده و طبیعت با حوصلهای باورنکردنی قلم زده است. علیصدر بزرگترین غارِ آبیِ جهان در دلِ همدان نه فقط یک حفرهیِ تاریک که یک مکتبِ زمین شناسیِ بی پایان است. شهری زیرِ زمین که شکوهش از نورهایِ کم جانِ مصنوعیِ ما فراتر میرود.
از قایقِ آرامِ رویِ آب میبینم. قندیلها و ستونهایِ آهکی با اشکالِ غریب و هندسیِ خود تاریخِ خالصِ زمین را فریاد میزنند. باید این شگفتی را طورِ دیگر دید. علیصدر یک انعکاسِ فرهنگی است. میراثی که میتوانست تبدیل به نشانِ ملیِ گردشگریِ علمیِ ایران شود. اما ما به جایِ این بلندپروازیِ شایسته آن را در حدِ یک تفریحِ تابستانه نگه داشتیم و عمقِ آموزشی و پژوهشیاش را ندیدیم.
به این غفلتِ تاریخی نگاه کنید. علیصدر یک آزمایشگاهِ زنده است. یک بسترِ بکر برایِ مطالعهیِ تغییراتِ اقلیمیِ دیرینه و حیاتِ پنهانِ آبزی. اما دانش پژوهانِ ما برایِ تحقیق باید به غارهایِ کوچکترِ جهان سفر کنند. فرصتِ سوخته اینجا پیداست: ما نتوانستیم یک مرکزِ تخصصیِ بین المللیِ غارشناسی در جوارِ این عجوبه بسازیم. این سرمایه خاموش نه فقط با پول که با دانش و هویتِ علمی ارزشگذاری میشود.
غار از ما انتظارِ بیشتری دارد. نه فقط قایقرانی که سفرِ درونیِ کشف. امروز توسعهیِ گردشگریِ علیصدر از یک استانداردِ حداقلی فراتر نرفته است. نبودِ زیرساختهایِ اقامتی و خدماتیِ لوکسِ هم ترازِ جهانی و ضعف در ارائهیِ تورهایِ تخصصی و طولانی مدت و علمی و عکاسی و مستندسازی مانعِ جدیِ رشدِ آن است. ما در ارائهیِ یک بسته کاملِ تجربه ناتوان بودیم.
روایتِ اینجا پر از تناقض است. ما با هزاران سال سابقه میراث داریِ باستانی هنوز نمیدانیم چگونه از یک فضایِ حیاتیِ حساس مراقبت کنیم. نورپردازیهایِ رنگیِ افراطی و ترددِ بالایِ قایقها و تنفسِ هزاران نفرِ گردشگر در روز تهدیدی خاموش برایِ قندیلهایِ آسیب پذیر است. اینها شاهدانِ چند میلیون ساله هستند که نباید قربانیِ سودِ کوتاهمدتِ ما شوند.
به جایِ گلایه باید راه حل داد. تبدیلِ علیصدر به یک پارکِ ملیِ زمین شناسی با قوانینِ حفاظتِ سختگیرانه ضرورتی انکار ناپذیر است. باید سهمِ گردشگریِ انبوه را کاهش داد و به سهمِ گردشگریِ باکیفیتِ علمی و تخصصی افزود. تورهایی که هزینهیِ بالا دارند اما تعدادِ محدودِ بازدیدکننده را تضمین میکنند و زمانِ بازدیدِ طولانیتر را ممکن میسازند. این تغییرِ رویکردِ مدیریتی تنها مسیرِ نجات است.
این کوهِ آبی درسی بزرگ در خود دارد. درسِ نظمِ مطلقِ طبیعت. تالارهایِ عظیمِ آن با سقفهایِ بلند و دیوارهایی که با فرسایشِ آرامِ آب شکل گرفتهاند معجزهیِ صبر را نشان میدهند. ما اما در مدیریتِ شهریِ بیرونِ غار حتی از یک نظمِ سادهیِ بصری ناتوانیم. معماریِ ناهمگونِ اطرافِ غار و غلبهیِ تأسیساتِ بیهویت بر اصالتِ محیطِ کوهستانی خود شاهدی بر این ادعاست.
باید این سرمایهیِ فرهنگی را احیا کرد. علیصدر نه یک جاذبه که یک بسترِ هویت ساز است. باید سفیرانِ علمیِ غار را از میانِ پژوهشگران و مستندسازان و غارنوردان انتخاب کرد. باید زبانِ بین المللی برایِ معرفیِ این گنجینه طراحی شود. این بیداریِ مسئولانه شرطِ ادامه حیاتِ این میراثِ منحصر به فرد است. غار هنوز تپش دارد. اما تپشِ آن منتظرِ درکِ عمیقترِ ما است. تا بفهمیم که ارزشِ علیصدر به قدری بالاست که سودِ حاصل از بلیط فروشیِ ساده یک توهینِ تاریخی به آن است.
فعال رسانهای*
انتهای یادداشت./
نظر شما