به گزارش خبرنگار گروه سیاسی ایسکانیوز؛ انتخابات یکی از مهمترین ارکان نظام جمهوری اسلامی است که امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب بارها بر آن تأکید کرده و خواستار مشارکت حداکثری مردم شدهاند. در کنار مشارکت یکی از موضوعاتی که باید مورد توجه قرار گیرد مسئله انتخاب اصلح و تشکیل دولت کارآمد به دور از تمام حاشیههایی است که هر سال در زمان انتخابات پررنگ میشوند.
با وجود آنکه این دوره از انتخابات ریاست جموری نیز خالی از حاشیه نبوده اما به روزهای پایانی انتخابات نزدیک میشویم. در گفتوگو با «محمدحسن قدیری ابیانه» فعال سیاسی و سفیر اسبق ایران در کشورهای مکزیک و استرالیا به بررسی این حاشیهها، برنامهها و وعدههای نامزدها، ویژگیهای دولت کارآمد و لزوم انتخاب اصلاح پرداختهایم که مشروح آن در زیر آمده است:
* با توجه به نظرسنجیها در این دوره از انتخابات با کاهش مشارکت مواجه هستیم. شما عملکرد شورای نگهبان در مسئله احراز صلاحیتها و تأثیر آن بر میزان مشارکت را چگونه میبینید؟
_ قانون اساسی کشور شرایط نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را مشخص کرده که یکی از آنها رجل سیاسی و مذهبی بودن است. کسی که رجل سیاسی و مذهبی نباشد نمیتواند رئیس جمهور شود و طبق قانون اساسی تشخیص این موضوع نیز بر عهده شورای نگهبان است.
از طرف دیگر اگر هزار نفر صلاحیت چنین پستی را داشته باشند، شورای نگهبان نمیتواند همه آنها را وارد رقابتهای انتخاباتی کند. در حال حاضر که تعداد نامزدها هفت نفر است فرصت کافی برای طرح برنامهها در صداوسیما و تبلیغاتها نیست چه برسد به زمانی که تعداد بیشتر شود.
بنابراین شورای نگهبان مجبور است از میان تعداد بسیار زیاد نامزدها عدهای را انتخاب کند که این دوره ۷ نفر احراز صلاحیت شدند. این در حالی است که در برخی کشورهای دیگر تعداد نامزدها دو نفر است. برای مثال در آمریکا مردم باید از میان «هیلاری کلینتون» و «دونالد ترامپ» یا از میان « جو بایدن» و «ترامپ» یک نفر را انتخاب کنند.
با این حال اینکه عدهای احراز صلاحیت نشدند به این معنی نیست که دارای صلاحیت برای پستهای دیگر نیستند.
از طرف دیگر اگر کسی صلاحیتهای لازم را نداشته باشد، شورای نگهبان نمیتواند وی را تأیید کند. برای مثال کسی که به صراحت اعلام میکند که نظام جمهوری اسلامی، شورای نگهبان و قانون اساسی قبول ندارد یا شخصی که اعتقادی به حکومت دینی ندارد، یا فردی که معتقد است اگر مردم تابع ضدارزشها بودند، حکومت هم باید از آن ضدارزشها تبعیت کند، نمیتواند رئیس جمهور شده و امور کشور را در دست بگیرد.
نظام ما جمهوری اسلامی است و مردم باید از میان افراد معتقد به اسلام مسئولان را انتخاب کنند بنابراین شورای نگهبان چارهای جز عدم احراز صلاحیت این افراد نداشت.
علاوه بر این شورای نگهبان به غیب وصل نیست و نمیتواند باطن افراد را قضاوت کند؛ بنابراین ممکن است فردی از این فیلتر عبور کند و بعدا در دوران مسئولیت ماهیت اصلی خود را نشان بدهد که نمونه آن «حسن روحانی» در دوره اول است که در سمتش ماهیتش مشخص شد.
همچنین ممکن است شخصی خوب باشد و بعدا شرایط قدرت وی را تغییر دهد. گاهی افراد پس از رسیدن به قدرت از آنجایی که ظرفیت لازم را ندارند، خود را گم میکنند که نمونه آن «محمود احمدی نژاد» رئیس جمهوری سابق است.
گاهی برخی افراد رد صلاحیت میشوند یعنی صلاحیت حضور در آن سمت را ندارند اما گاهی برخی افراد احراز صلاحیت نمیشوند یعنی شورای نگهبان نمیتواند صلاحیت و توانایی کافی وی را برای رسیدن به پست مورد نظر تشخیص دهد.
همچنین ممکن است مشکلات و فسادهای مالی دلیل رد صلاحیت برخی نامزدها باشد و گاهی نیز ممکن است فسادهای زیردستان و همکاران فرد در سمتهای قبلی موجب شود که شورای نگهبان به این نتیجه برسد کسی که در سمت پایینتر نتوانسته اطرافیان خود را کنترل کند، در مسئولیتی مانند ریاست جمهوری که بالاترین سمت اجرایی کشور است نیز نمیتواند و همین موضوع موجب رد صلاحیت وی شود.
حال با توجه به فرآیند طی شده ما موظفیم از میان این ۷ نفر یک نفر را انتخاب کنیم. رأی دهنگان و نامزدها هر کدام یک وظیفه شرعی دارند. شخص رأی دهنده موظف است که از بین نامزدها کسی که بهتر میتواند به کشور خدمت کند و دلسوزتر و سالمتر بوده و سابقه سوء نداشته باشد و در یک کلام اصلح را انتخاب کند.
وظیفه شرعی و عقلی نامزدها نیز این است که اگر قصد خدمت دارند و به این نتیجه رسیدند که نامزد دیگری بهتر از آنها میتواند این مسئولیت را بر عهده بگیرد، از وی حمایت کرده و به نفع او کنار بروند و تصور من این است که این اتفاق خواهد افتاد. در جبهه مقابل نیز همین شرایط وجود دارد و برای مثال مهرعلیزاده به نفع همتی کنار خواهد رفت؛ البته این اقدام وی به دلیل دستور سازمانی است.
* به نظر شما رفتار و برنامهها کاندیدها در این دوره از انتخابات چگونه بود؟
_ بر اساس اطلاعاتی که من به دست آوردهام اصلاحطلبان به «محسن مهرعلیزاده» حکم کردهاند که نقش پوششی برای «عبدالناصر همتی» بازی کرده و در نهایت به نفع وی از رقابت کنار برود. آقای مهرعلیزاده که دیگران را به پوششی بودن متهم میکرد، خود پوششی عمل میکند. این موضوع یادآور بازی مافیاست؛ کسی که مافیاست باید دیگران را به مافیا بودن متهم کند تا دستش رو نشود.
هرچند ممکن است من هم به شورای نگهبان انتقاداتی داشته باشم که چرا افرادی چون مهرعلیزاده و همتی را تأیید صلاحیت کردهاند زیرا این دو نفر به هیچ عنوان رجل مذهبی نیستند و در صحبتهای خود اخلاق را کاملا زیر پا گذاشته و هیچ جا از اسلام صحبت نکردند و حتی آقای مهرعلیزاده به صراحت اعلام کرد که علم دینی و قرآن را علم نمیداند؛ البته اتهام مهرعلیزاده درباره مدرک رئیسی بیجا بود و آقای رئیسی علاوه بر علم قرآن و فقه، دکترای حقوق نیز دارد اما دکترای حقوق وی مانند دکترای آقای روحانی با رساله دزدی نیست.
با وجود این انتقادها به شورای نگهبان اما این شورا مرجع نهایی بوده و نظر آن را تمکین و تلاش میکنیم از بین این نامزدها بهترین گزینه را انتخاب کنیم و نباید اتفاقی که در سال ۹۲ و ۹۶ رخ داد که مردم به بدترین گزینه رأی دادند تکرار شود.
* یکی از مسائل مطرح شده در مناظرات مسئله FATF بود که در مناظره آخر دو نفر از کاندیداها مدعی شدند که شرایط اقتصادی فعلی کشور ناشی از نپیوستن به FATF است. نظر شما در این باره چیست؟
_ یکی از صحبتهایی که آقایان مهرعلیزاده و همتی در مناظرات مطرح کردند، انداختن تمام مشکلات به گردن تصویب نشدن FATF بود در حالی که خود این افراد نیز میدانند که اگر ما به FATF بپیوندیم و خواستههای آنها را قبول کنیم هیچ تأثیری در روابط ما با بانکها جهانی نخواهد گذاشت.
حتی اگر FATF به بانکهای جهانی توصیه کند که با ایران رابطه داشته باشند نیز آنها هیچ ارتباطی برقرار نخواهند کرد زیرا از تحریمهای آمریکا هراس دارند. تا زمانی که تحریمهای آمریکا برقرار است، امکان برقراری ارتباط بانکی وجود نخواهد داشت.
با وجود این شرایط، در صورتی که به این معاهده بپیوندیم، اطلاعات بانکی ما به صورت کامل در اختیار اتاق جنگ آمریکا یعنی خزانه داری قرار خواهد گرفت و این کشور از این اطلاعات در جهت جنگ اقتصادی با ایران و جلوگیری از دور زدن تحریمها استفاده خواهد کرد.
آنهایی که میگویند FATF برای جلوگیری از پولشویی است باید بدانند که بیشترین پولشویی توسط کشورهایی که عضو شورای مرکزی آن هستند انجام میشود. همچنین کشورهایی که ایران را به پیوستن به پالرمو برای مبارزه با تروریسم دعوت میکنند، خود تروریست یا از بزرگترین حامیان تروریسم هستند و تنها میخواهند از این طریق اطلاعات خود را در اختیار آنها قرار دهیم.
در ابتدای دولت این افراد همین حرفها را درباره برجام میزدند که اگر برجام را امضا نکنیم روزی ۱۵۰ میلیارد دلار ضرر خواهیم کرد و اگر امضا کنیم تمام مشکلات برطرف میشود. با همین استدلالها برجام را امضا کردند و نه تنها تحریمها کمتر نشد بلکه از حدود ۸۰۰ مورد به هزار و ۵۰۰ مورد افزایش پیدا کرد.
آقای همتی نیز میداند که حرف بیاساسی میزند و خودش در گذشته اذعان کرده بود که «نپیوستن به FATF هیچ تأثیری ندارد اما اگر تحریمهای بانکی وجود نداشت و بانکها برای داشتن رابطه با ایران تهدید نمیشدند اوضاع فرق میکرد».
* به هر حال تحریمها به ویژه تحریمهای بانکی بر اقتصاد کشور تأثیر گذاشته است. راه مقابله با تحریمهای بانکی چیست؟
_ در حال حاضر تعداد کشورهایی که تحریم بانکی شدهاند زیاد است و حتی اتحادیه اروپا تهدید کرده است که روسیه را از سوئیفت اخراج میکند اما چین و روسیه برای اینکه این تهدیدها روی آنها تأثیر نگذارد، سوئیفت جداگانه برای خود درست کردهاند و هر کدام با ۳۵ کشور از این طریق ارتباط دارند.
اگر ما معاملاتمان با کشورهای مختلف بر اساس واحد پولی غیر دلار باشد، تحریمهای بانکی آمریکا مشکلی برای ما ایجاد نخواهد کرد زیرا تحریمهای آمریکا در رابطه با معاملات دلاری است و زمانی که معاملات بر اساس دلار نباشد یعنی با هر کشور با پول خودشان معامله کنیم، در حقیقت تحریمها را بی اثر کردهایم.
با این حال دولتمردان غربزده ما نمیخواهند چارهای برای قطع وابستگی به دلار و کشورهای اروپا بیاندیشند در حالی که تمام این مشکلات راه حل دارد.
* چه میزان از مشکلات کشور ناشی از تحریم است؟
_ به نظر من تنها ۱۵ تا ۲۰ درصد از مشکلات کشور ناشی از تحریم است و بقیه آن از بیتدبیری یا تدبیر اشتباه و عامدانه دولت است. نمونه آن ماندن کالاهای وارداتی در گمرک است که هیچ ربطی به تحریم ندارد زیرا آمریکا کنترلی بر روی گمرک ما ندارد و این موضوع تنها ناشی از بیکفایتی دولت است.
مشکل اصلی دولت این است که آمریکا را کدخدا و بقیه را رعیت میداند و ما شاهد اظهار این موضوع در صحبتهای آقای روحانی بودهایم و بر اساس همین نگاه این دولت تصور میکند که ما باید رعیت خوبی برای ایالات متحده باشیم در حالی که سابقه تاریخی آمریکا تنها ۳۰۰ سال است و نمیتواند برای کشوری با این سابقه تمدنی چند هزار ساله که هزار ۴۰۰ سال آن تمدن اسلامی است تعیین تکلیف کند.
از طرف دیگر دلتمردان ما ایالات متحده را نشناختهاند. حتی آقای ظریف با اینکه سالها آنجا زندگی کرده نیز شناختی از آمریکا نداشته و تنها تصور میکرد که چون در آمریکا زندگی کرده و با تعدادی از سناتورهای آنها ملاقات داشته و در این ملاقاتها گفتند و خندیدند، میتواند باعث شود آمریکا دست از دشمنی بردارد و این نشانه خامخیالی اوست.
مصدق نیز دچار همین خیال خام شده بود و حتی یک قدم جلوتر از ظریف، آمریکا را دوست میپنداشت و روی حمایت آنها تأکید میکرد اما در نهایت همین دشمننشناسی او باعث سقوط دولت وی به دلیل کودتای آمریکا در ایران و در نتیجه ۲۵ سال دیکتاتوری پهلوی در کشور شد.
این افراد آمریکا را نشناختند و تصور میکنند که اگر بگویند آب خورنمان به آمریکا و تعامل با این کشور بستگی دارد و به آنها التماس کنند، باعث برانگیختن ترحم آنها و رفع تحریمها خواهد شد اما متوجه نیستند که اگر آمریکا اهل ترحم بود نباید از جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان و لبنانیها یا جنایات عربستان علیه یمن حمایت میکرد یا در کشور خودشان چنین ظلمهایی به سیاهپوستان میشد.
دولت روحانی عزت لازم برای نمایندگی ملت ایران را ندارد
اینجا مسئله ترحم و گدایی کردن نیست اما دولت آقای روحانی عزت لازم برای نمایندگی ملت عزتمند ایران را ندارد. حتی اگر قرار باشد با آمریکا مذاکره کنیم باید این مسئولیت را روی دوش کسانی بگذاریم که دشمنشناسند و مرعوب و مجذوب دشمن نمیشوند.
ما با صدام نیز مذاکره کردیم و آقایان علی لاریجانی، کمال خرازی و محمدجواد ظریف مسئولیت در تیم مذاکرهکننده بودند و پیش از سرنگونی صدام برای پیشبرد کارهای مربوط به منافع ایران با وی ملاقات کردند اما میدانستند که در حال ملاقات با دشمن هستند و این بسیار مهم است.
آنها میدانستند که ذرهای از دشمنی صدام با ایران کم نشده و اگر به قطعنامه ۵۹۸ تن داده و اسرای ما را آزاد کرده و از زمینهایی که اشغال کرده بود خارج شد به خاطر تغییر ماهیت ولی نبود بلکه قدرت میدانی ما او را مجبور به این عقبنشینی کرد.
با تمام این اوصاف اکنون که دولت در مذاکرات به نتیجهای نرسیده نمیخواهند این را بپذیرند که اشتباه کرده و دشمن را نشناختند و اصلا زبان بینالملل را بلد نبودند و به جای آن فرافکنی کرده و مشکلات را گردن بقیه میاندازند.
دولت گفته بود که میخواهد تحریمها را بردارد اما نتیجه این شد که اعلام کردند ما کاپ اخلاق را برنده شدیم. مگر شما برای کاپ اخلاق رفته بودید؟ آمریکا اصلا اخلاقی ندارد که ما بخواهیم با آنها رقابت کنیم. ما با یک عده جنایتکار طرف هستیم.
در نهایت هم زمانی که به آقای ظریف گفتند که شما نتوانستید تحریمها را لغو کنید، گفت هدف ما از ابتدا هم لغو تحریمها نبود. اگر لغو تحریمها نبود پس برای چه مذاکره کردید؟ این دولت صرفا به دنبال ارتباط با آمریکا بود. آقایان ظریف و روحانی تصور میکردند میتوانند بیاعتمادی تاریخی ملت ایران به آمریکا را از بین ببرند در حالی که این خیال خامی بیش نبود.
اعتماد به دشمن اشتباه است و مانند این است که برای به دست آوردن حس ترحم و اعتماد کفتار، سر خود را به داخل دهان او فرو ببریم و این دقیقا کاری است که این دولت انجام داد و کوتاه هم نیامده و شجاعت پذیرش اشتباه خود را نیز ندارند.
* وعدهها و رفتارهای انتخاباتی عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزاده را چگونه میبینید؟
_ در این مناظرات آقایان همتی و مهرعلیزاده وعدههایی دادند که تنها دو حالت دارد؛ اول اینکه منابع مالی آن وجود ندارد که در نتیجه آنها به مردم دروغ میگویند. حالت دوم این است که منابع مالی وجود دارد و میشود این وعدهها را عملی کرد که اگر اینگونه است پس چرا آقای همتی در سالهای مسئولیت خود اینکار را نکرد و این منابع کجا خرج شده است و چرا در این سالها حق مردم را ندادند؟
علاوه بر این در بحث معوقات بانکی آقای همتی حتی جرأت نکرد اسم ۱۱ بدهکار بانکی را بخواند چه برسد به اینکه بخواهد با آنها برخورد کند و در حالی اسامی را به آقای رئیسی داد که قوه قضائیه پیش از این آنها را محکوم کرده، تمام یا بخشی از پولها را پس گرفته و اسامی آنها را اعلام کرده است.
در نهایت نیز زمانی که از وی میپرسند برای بازپسگیری ۹۰ هزار میلیارد تومان معوقه بانکی که به ۱۱ نفر پرداخت شده چه کردهاید، به جای پاسخ دادن به سؤال، راجع به پیامک به بانوانی که حجاب خود را در خودرو رعایت نمیکنند صحبت میکند. کسی که در مناظرات انتخاباتی پاسخگو نیست، آیا در زمان به دست گرفتن مسئولیت و تشکیل دولت پاسخگو خواهد بود؟
علاوه بر پرسش درباره شیوه بازپسگیری این وامها باید پرسید که چرا این وامها داده شده و چه کسی این وامها را پرداخته و آیا آقای همتی با این افراد برخورد کرده است؟
ازطرف دیگر با آنکه حمایت از تولید وظیفه دولت است اما این دولت نه تنها در کمک به راهاندازی کارخانهها اقدامی انجام نداده بلکه مانع تعطیلی کارخانهها نشده و تلاشی برای بازگشایی مجدد کارخانهها نکرده است اما آقای همتی شاکی شده است که چرا آقای رئیسی کارخانهها را بازگشایی کرده و میگوید احیای ۲ هزار کارخانه چه فایدهای دارد؟
آقای مهرعلیزاده نیز در مناظرات از شایستهسالاری و حقوق زنان صحبت کرده اما دختر وی با مدرک تحصیلی طراحی دوخت به سمت استراتژیک «دبیر شورای استراتژیک گردشگری و سلامت منطقه آزاد کیش» منصوب شده است.
بعضی از نامزدها تلاش کردند به قومیتگرایی دامن بزنند. قومدوستی نشانه ایمان است اما قومگرایی ملاک جاهلیت است و کسی که به قومیتگرایی دامن میزند اگر به مسئولیتی رسید فامیل خود را بر بقیه ترجیح خواهد داد و این اتفاقی است که در این دولت شاهد آن هستیم.
آقای رئیسی اموال خود را اعلام کرد اما آقایان مهرعلیزاده و همتی این کار را نکردند. همچنین آیتالله رئیسی دو بار حقوق خود را قوه قضاییه کاهش داده است؛ باید از آقای همتی پرسید در این مدت چه مقدار از بیتالمال برداشت کرده است. این افراد تنها مدعی شفافیت هستند اما هیچ اقدامی در این راستا انجام نمیدهند و شفافیت را تنها برای افراد مخالف خود میخواهند.
* یکی از مسائل امروز کشور کارآمدی دولت است. ویژگیهای دولت کارآمد چیست؟
_ میگویند با دستمال کثیف نمیتوان شیشه را تمیز کرد. وقتی میخواهند تزریقی به شخصی انجام بدهند یا فردی را جراحی کنند، محل را ضدعفونی میکنند تا در زمان جراحی با حضور میکروب حال بیمار بدتر نشود. اگر رئیس جمهور بخواهد دست به اصلاحات و جراحیهای اساسی بزند باید دولت را ضدعفونی کند یعنی باید مجموعه را مفسدزدایی و فسادزدایی کند.
با مدیران فاسد نمیشود اصلاحات انجام داد بنابراین رئیس جمهور باید شخصی سالم و اهل مبارزه با فساد باشد و از گردنکلفتان فاسد نترسد، پس از رسیدن به قدرت افراد فاسد را کنار زده و افراد سالم را جایگزین کند تا در این مسیر به او کمک کنند نه اینکه مانع او شوند و مهمترین کاری که رئیس جمهور باید انجام دهد خشکاندن ریشههای فساد است. این اقدامات پیشنیازهای اصلاحات اساسی است.
یکی از نکات مهم کارآمدی دولت این است در تمام اقدامات خود اعتماد عموم مردم را جلب کند. در انتخابات ریاست جمهوری مردم باید به این اطمینان برسند که اگر این نامزد رئیس جمهور شود به دنبال این نیست که با اجرای طرحها جیب مردم را خالی و جیب خود و بستگانش را پر کند.
اگر این اعتماد وجود نداشته باشد مردم در انتخابات مشارکت نخواهند کرد و لازمه موفقیت دولت نیز مشارکت حداکثری مردم و لازمه مشارکت آگاهی بوده و شفافیت یکی از لوازم رسیدن به آگاهی است. بنابراین برخلاف دولت آقای روحانی که دولت محرمانهها و امنیتیها بوده، آقای رئیسی میتواند دولتی را تشکیل دهد که شفاف و متشکل از افراد سالم و خدتمتگزار خواهد بود و اگر در میان افراد دولت خطایی از کسی سر بزند، اولین کسی که با وی برخورد خواهد کرد خود رئیسی است.
این دولت، دولت کسانی خواهد بود که ثابت کردند در زندگی خود و در مسئولیتهای قبلی همواره آدمهای سالمی بوده و به بیتالمال دستدرازی نکردهاند.
رأی دادن به هر کدام از این هفت نامزد رأی دادن به یک مجموعه وزیران و مدیران خواهد بود. هرچند در میان این هفت نفر افراد سالم وجود دارد اما ما موظف به رأی دادن به اصلح هستیم.
اصلح یا صالح مقبول؟
یکی از بحثهایی که مطرح میشود این است که باید به اصلح رأی داد یا صالح مقبول؟ یعنی ممکن است فردی اصلح باشد اما زمینه رأیآوری نداشته باشد و حضور و رأی دادن به او باعث شکسته شدن آرا و رأی آوردن شخص ناصالح شود. در انتخابات جاری شرایط اینگونه نیست و انتخاب میان اصلح مقبول و سایر نامزدهاست که در میان آنها صالح و ناصالح وجود دارد؛ بنابراین انتخاب بسیار ساده است.
من صحبتی با آقای رئیسی نداشتم و سالهاست او را از نزدیک ملاقات نکردهام اما مطمئنم زمانی که رئیس جمهور شود، از سایر نامزدها دعوت خواهد کرد تا برنامههای خود را با او مطرح کرده و در صورت وجود منابع مالی و درست بودن طرحها آنها را در جهت خدمت به مردم عملی خواهد کرد. این اقدام وی محدود به نامزدهای تأییدصلاحیت شده نبوده و از نظرات و برنامههای نامزدهایی که احراز صلاحیت نشدند نیز در این مسیر استفاده خواهد کرد زیرا هدف رئیسی خدمت به مردم و خارج کردن کشور از این وضعیت است.
زمانی که هدف رئیس جمهور خدمت باشد از هر طرح خوب و هر انتقادی استقبال و اگر متوجه اشتباهی در سیاست خود شود، از آن سیاست عدول خواهد کرد و ما به چنین فردی نیاز داریم.
انتهای پیام/
نظر شما