تفسیر غزل حافظ / صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست

برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۵ مهر غزل شماره ۶۱ می‌پردازیم:

بیشتر بخوانید:

فال حافظ/ به جان او که گرم دسترس به جان بودی

صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست / بیار نفخه ای از گیسوی معنبر دوست
به جانِ او که به شکرانه جان برافشانم /  اگر به سوی من آری پیامی از بَرِ دوست

وگر چنانکه در آن حضرتت نباشد باز / برای دیده بیاور غباری از درِ دوست
من گدا و تمنای وصلِ او هیهات / مگر به خواب بینم خیالِ منظر دوست

دلِ صنوبریم همچو بید لرزان است / ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست
اگر چه دوست به چیزی نمی خَرد ما را / به عالِمی نفروشیم مویی از سرِ دوست

چه باشد ار شوداز بندِ غم دلش آزاد / چو هست حافظِ مسکین غلام و چاکرِ دوست

شرح و تفسیر غزل شماره ۶۱ دیوان حافظ شیرازی

شرح و تفسیر بیت یکم

صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست / بیار نفخه ای از گیسوی معنبر دوست

ای صبا اگر گذرت به مملکت دوست افتد ، یعنی اگر به آنجا رفتی از گیسوی معنبر دوست بوی خوش بیار . خطاب به صبا برای آن است که نشر نفحات با صبا است و تا صبا حرکت نکند بوی گیسوی جانان دماغ ها را معطر نمی کند . [ کشور = اقلیم و مملکت / گیسو = موی بلند است که از تارک سر دو قسمت می شود / معنبر = مأخوذ از عنبر ]

شرح و تفسیر بیت دوم

به جانِ او که به شکرانه جان برافشانم /  اگر به سوی من آری پیامی از بَرِ دوست

قسم به جان دوست اگر از جانب دوست خبری برایم بیاوری به شکرانۀ آن یا برای شکرانۀ آن جان نثار می کنم . [ به شکرانه = برای شکرانه ]

شرح و تفسیر بیت سوم

وگر چنانکه در آن حضرتت نباشد باز / برای دیده بیاور غباری از درِ دوست

خطاب به صبا گوید: اگر چنانکه اجازه ورود به حضرت جانان نداشته باشی . از غبار درِ او توتیایی برای چشم بیاور . [ حضرتت = به معنای حول و نزدیک / بار = در اینجا به معنای اجازه / در سه بیت فوق، خواجه با صبا مکالمه کرده ]

شرح و تفسیر بیت چهارم

من گدا و تمنای وصلِ او هیهات / مگر به خواب بینم خیالِ منظر دوست

منِ گدا و آرزوی وصلت یار ، خیلی بعید است . زیرا هیچگونه مناسبتی بی ما وجود ندارد . مگر اینکه دیدن خیال روی او را در خواب تمنا کنم زیرا آن چه در رویا دیده شود خیال است و آن هم برای همه کس میسر نیست. [ تمنا = تقاضا / هیهات = خیلی بعید است ]

شرح و تفسیر بیت پنجم

دلِ صنوبریم همچو بید لرزان است / ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست

از حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست ، قلب صنوبری من مثل درخت بید لرزان است . یعنی از حسرت قد و بالای موزون جون صنوبر دوست ، دلم چون بید می لرزد . [ صنوبر = درختی است از ردۀ کاج ها و قامت محبوب ها را بدان تشبیه مکنند / دل = در اینجا مراد قلب است / بید = درخت بید / لرزان = در حال لرزیدن ، صفت درخت بید است ]

شرح و تفسیر بیت ششم

اگر چه دوست به چیزی نمی خَرد ما را / به عالِمی نفروشیم مویی از سرِ دوست

اگر چه دوست برای ما ارزش و بهایی قائل نیست . اما یک تار موی دوست را به دنیایی نمی فروشیم . یعنی اگر چه دوست ما را به هیچ می فروشد اما ما یک تار موی او را به تمام دنیا نمی دهیم .

شرح و تفسیر بیت هفتم

چه باشد ار شوداز بندِ غم دلش آزاد / چو هست حافظِ مسکین غلام و چاکرِ دوست

چه می شود اگر دلش از بندِ غم فارغ و آزاد گردد . چونکه حافظ مسکین غلام و چاکر تو است. یعنی چون از غلامان وابسته به تو است پس نباید دلش در بند غم باشد . زیرا تو عالی جنابی و غلامانت هم باید مثل تو باشند . حاصل این که غلامان تو باید در بی غمی از غلامان دیگران متمایز باشند.

کد خبر: 1199579

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =