به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران، کتاب محکمه HPV یک بازرسی حقوقی-پزشکی درباره پرونده واکسن مقابله با ویروس پاپیلومای انسانی یا همان HPV و اثرات واکسن گارداسیل بر دختران اروپایی و آمریکایی است. این کتاب ضمن بررسیهای خود مدعی شده واکسن مورد اشاره آثار مخرب بسیاری بر دختران اروپایی و آمریکایی داشته است. کتاب مذکور توسط محمد مظفرپور به فارسی ترجمه شده و در اختیار عموم مردم قرار گرفته است. باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران با هدف ترویج فضای گفتمان علمی بخشهایی از کتاب را منتشر میکند.
لازم به ذکر است مسئولیت صحت اطلاعات مندرج در کتاب بر عهده نویسندگان بوده و به مخاطبان عزیز توصیه میشود درباره استفاده یا عدم استفاده از واکسن یا داروهای مربوط، تنها از نظر و مشورت پزشکان و متخصصان امر استفاده کنند. بخش ششم از محتوای کتاب محکمه HPV به این شرح است؛
دسامبر ۲۰۱۷ مجله برخط اِسلِیت مطلبی با عنوان «آنچه تست گارداسیل شاید از آن غفلت کرده باشد» منتشر کرد. با انتشار این مطلب، بحث درباره کارآزماییهای بالینی واکسن HPV دوباره داغ شد.{۱} این مطلب به ماجرای یک زن جوان دانمارکی به نام کسیا لینگ اشاره داشت که در سال ۲۰۰۲ در یکی از کارآزماییهای گارداسیل شرکت مرک مشارکت کرده بود.{۲} توصیف این مطلب از این کارآزماییهای بالینی، بسیاری را شگفتزده کرد ولی در عین حال برای جوانانی که مانند کسیا پس از دریافت این واکسن، بیمار شده بودند نوعی آسودگی به همراه آورد. حالا آنان میتوانستند تجربه خود را در او متبلور ببینند. وقتی او ۱۸ ساله بود و هنوز به دبیرستان میرفت، به صورت پستی بروشوری را دریافت کرد که به کارآزمایی بالینی مهیج واکسنی برای پیشگیری از سرطان مربوط میشد.
او تصور میکرد ممکن نیست فردی در برابر سرطان واکسینه شود. کسیا شنیده بود دریافت مرتب تستهای پاپ، بهترین راه برای پیشگیری از این سرطان است چون باعث میشود اکثر مشکلات مربوط به این بیماری در همان ابتدا شناسایی و درمان شوند. در این بروشور آمده بود که این واکسن هیچ اثر جانبی نداشته و به خوبی آزمایش شده است. در بروشور به زبان دانمارکی نوشته شده بود: «مطالعه فیوچر۲ یک مطالعه اثرات جانبی نیست.» روی کلمه «نیست» هم تاکید شده بود. این مساله، علاقه کسیا را برانگیخت به ویژه با توجه به این نکته که همان موقع اثبات شده بود این واکسن، ایمن است. تنها شش ماه قبل از آنکه کسیا این بروشور را دریافت کند، مادربزرگش در اثر ابتلا به سرطان دهانه رحم در ۶۸ سالگی فوت کرده بود. کسیا بسیار به مادربزرگش علاقه داشت. او تمام دنیای کسیا بود. مادربزرگ، حلقه وصل تک تک اعضای خانواده به حساب میآمد. کسیا خاطرات زیبایی از روزهای تعطیلی داشت که تمام اعضای خانواده در خانه مادربزرگ جمع میشدند و جشن میگرفتند. او خیلی دلتنگ مادربزرگش بود و میخواست کاری بکند.
در این میان، این بروشور انگار حوالهای از غیب بود. بروشور میگفت نیمی از شرکتکنندگان در کارآزمایی، واکسن و نیم دیگر هم دارونمای سالین دریافت میکنند. این به مدل استاندارد برای این اقدام نزدیک بود. وقتی او بیشتر کندوکاو کرد فهمید این کارآزماییهای بالینی در بیمارستان محل خودش در ویدوور در حومه کپنهاگ انجام میشوند. به نظر میرسید این راهی نسبتا آسان برای انجام یک کار مثبت و کمک به مبارزه با سرطان دهانه رحم باشد. به همین دلیل، کسیا ثبت نام کرد. والدین کسیا تردید داشتند هرچند او را بابت اینکه میخواست کار سازندهای انجام دهد تحسین میکردند. آنها نمیخواستند او بدون ضرورت، خطر کند. پدرومادر کسیا او را از شرکت در این کارآزماییها منع میکردند ولی کسیا در اقدام خود مصمم بود.او با افتخار میخواست در این کارآزماییها شرکت کند تا کمک کند دیگران به این بیماری زجرآور مبتلا نشوند. او تا قبل از این مطالعه هرگز اسم HPV را هم نشنیده بود اما این برایش مثل فتح باب محسوب میشد. کسیا متوجه شد نام این تحقیق یعنی فیوچر۲ مخفف عبارت انگلیسی «اتحاد زنان برای کاهش یکجانیه بیماری سرطان دهانه رحم» است. او برای شروع، آرام و قرار نداشت. کمترین آورده این کار برایش این بود که حدود ۵۰۰ دلار گیرش میآمد که برای یک دختر ۱۸ ساله پول زیادی بود!
ادامه دارد...
نظر شما