به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران، کتاب محکمه HPV یک بازرسی حقوقی-پزشکی درباره پرونده واکسن مقابله با ویروس پاپیلومای انسانی یا همان HPV و اثرات واکسن گارداسیل بر دختران اروپایی و آمریکایی است. این کتاب ضمن بررسیهای خود مدعی شده واکسن مورد اشاره آثار مخرب بسیاری بر دختران اروپایی و آمریکایی داشته است. کتاب مذکور توسط محمد مظفرپور به فارسی ترجمه شده و در اختیار عموم مردم قرار گرفته است. باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران با هدف ترویج فضای گفتمان علمی بخشهایی از کتاب را منتشر میکند.
لازم به ذکر است مسئولیت صحت اطلاعات مندرج در کتاب بر عهده نویسندگان بوده و به مخاطبان عزیز توصیه میشود درباره استفاده یا عدم استفاده از واکسن یا داروهای مربوط، تنها از نظر و مشورت پزشکان و متخصصان امر استفاده کنند. بخش سیزدهم از محتوای کتاب محکمه HPV به این شرح است؛
سال ۲۰۱۵ همه چیز تغییر کرد. او در فضای مجازی خواند که در کارآزماییهای بالینی واکسن گارداسیل برخلاف آنچه به او گفته شده بود، به جای دارونمای سالین از یک محلول آلومینیوم به عنوان کنترل استفاده شده است. سسیلیا در تحقیقات بالینی کار کرده بود و میدانست چنین کاری مجاز نیست. او یقین داشت به او گفتهاند که دارونمای سالین به عنوان کنترل استفاده شده است. این را حتی در بروشوری که او سالها قبل دریافت کرده بود هم نوشته بودند. او مصمم بود در این باره تحقیق کند؛ صرفا برای اینکه مطمئن شود اطلاعات منتشرشده در فضای مجازی، اشتباه هستند. او انتظار داشت مشخص شود که دارونمای مورد استفاده، سالین بوده است ولی متوجه شد هیچ گروه کنترل دارونمای سالین وجود نداشته است.
آنچه در فضای مجازی خوانده بود صحت داشت: دارونمای کنترل، حاوی آلومینیوم بوده است. تمام بدنش یخ زد. او میدانست این یعنی چه. از آنجا که محلول داخل واکسن، همان محلول داخل گروه کنترل بوده است، عملا شش بار ماده حاوی آلومینیوم به او تزریق کرده بودند: سه تای اول به عنوان دارونما و سه تای بعدی هم به عنوان واکسن. سسیلیا میدانست آلومینیوم، یک ماده فعال است و اثر آن روی افراد را میتوان اندازه گرفت. او مطالعاتی را درباره سمی بودن آن خوانده بود ولی مطمئن نبود این ماده چقدر سمی باشد. در آن لحظه، سسیلیا خبر داشت که آلومینیوم برای او سمی بوده است. ذهنش به سراغ دوازده سال بیماری رفت که درست پس از اولین تزریق برایش پیش آمده بود. او میدانست که سالین به تنهایی نمیتواند علایم او را به وجود بیاورد.
همه چیز داشت معنیدار میشد. مسئولین دانمارک چطور فیوچر ۲ را که از ماده کمکی دارای پایه آلومینیوم به عنوان گروه کنترل استفاده کرده بود، تایید کرده بودند؟ آنها چطور اجازه داده بودند به شرکتکنندگان در این کارآزمایی گفته شود که گروه کنترل، دارونمای سالین است؟ چگونه ممکن بود در کشوری مانند دانمارک که مقامات بهداشتی آن نظارت شدیدی روی کارآزماییهای بالینی دارند چنین چیزی اتفاق بیفتد؟ او نمیتوانست درک کند که چطور پزشکان کلینیکی با این فرض که مطلع بودهاند گروه کنترل، حاوی آلومینیوم بوده است، از علایم او صرف نظر کردهاند. او قبل از کارآزمایی، سالم بود و بعد از شروع کارآزمایی شدیدا بیمار شد. مگر غیر از این است که هدف از یک کارآزمایی باید مشاهده علایم بالینی باشد؟ سسیلیا هنوز نمیدانست باید چه کار کند ولی زندگیش کلا تغییر کرده بود. او سعی کرد همه چیز را درباره این کارآزماییهای بالینی و ماده کمکی (محتوی آلومینیوم) انحصاری شرکت مرک بفهمد. این ماده، سیستم ایمنی را تقویت میکند تا واکسن اثر کند. او هیچ کجا اطلاعات مربوط به ایمنی این واکسن را پیدا نمیکرد.
سسیلیا با خود میگفت آیا زنان شرکتکننده در گروه واکسن هم چنین مشکلاتی را تجربه میکنند؟سسیلیا به مدد ارتباطاتی که با رسانههای اجتماعی برقرار کرد، متوجه شد زنان بسیار دیگری مانند او هستند؛ با این تفاوت که آنان واکسن را پس از عرضه رسمی به بازار استفاده کرده بودند. سسیلیا نیز مانند کسیا با گروه حامی قربانیان واکسن ارتباط گرفت. جولای ۲۰۱۶ این دو با همدیگر ملاقات کردند. هردوی آنها احساس میکردند فریب خورده و چیزی را که فاقد مجوز کافی بوده دریافت کردهاند و حالا دارند از پیامدهایش رنج میبرند.
این دو نفر از این ناراحت بودند که هیچ کسی باور نمیکرد علایم آنها با کارآزمایی واکسن ارتباط داشته است. آنها اگر میتوانستند کاری کنند که مجریان کارآزمایی، متوجه ارتباط کارآزمایی و علایم بدنی آنان شوند ممکن بود بتوانند افراد بیشماری را از ابتلا به درد و رنج مشابه، نجات دهند. کسیا و سسیلیا هر دو این احساس را داشتند که باید کاری کنند تا عذاب وجدان نگیرند.
ادامه دارد...
نظر شما