به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، هردو آرام و ساکت بودند، یکی در گوشهای از حرم نشسته بود و دیگری به آرامی اطراف حرم قدم میزد، درگیر دغدغه خود بودند، یک ساعت دیگر پرندهی فلزی شیراز به تهران به پرواز در میآمد؛ تا اینکه صدای شلیک گلولهای آرامش هردو را بر هم زد، یکی صدا را از اطراف حرم میشنید و دیگری مسبب ایجاد این صدا بود.
همدیگر را دیدند، زمانی که یکی دیوانهوار دست از روی ماشه تفنگ برنمیداشت و دیگری بین جمعیت درحال فرار از آن دیوانه بود، این چیزی بود که از تصاویر اولیهی اینستاگرامی منتشر شد، اما داستان آخر را اخبار روایت کرد. ۴ آبان ۱۴۰۱ در نتیجهی حملهی تروریستی عوامل داعش در شاهچراغ (ع) ۱۳ تفر شهید و ۲۰ نفر زخمی شدند. فریدالدین معصومی نخبهی ایرانی، همان فردی که قبل از پرواز شیراز به تهران برای نماز به حرم شاهچراغ (ع) رفته بود جزو همان ۱۳ نفر بود.
قاتلی که اسلحه به دست در خیابان راه میافتد و مردم را به جرم مسلمان بودن میکشد، بیشتر شبیه فیلم هفت بود تا واقعیت، اما این مسئله واقعیت تلخی بود که بعدها بین تکذیب و تائید های به واقعیت بدل شد و پایان راه زندگی افراد زیادی از جمله فریدالدین معصومی بود.
انسانها با داستان زندهاند، هرکدام از ما داستانی داریم که نشان میدهد ما در بخشی از تاریخ زنده بودیم و تصمیم گرفتیم، داستان ما، هویت مارا میسازد که میتواند برای آیندگان الگو یا عبرتی باشیم، داستان زندگی شهدا قطعا میتواند الگویی برای همهی ما باشد، کتاب «یک قدم تا تو» روایت زندگی شهید فریدالدین معصومی است که به قلم الهه آخرتی نگارش شده و در انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است.
داستان کتاب از زندگی مشترک و مهاجرت تحصیلی به کرایست چرچ دومین شهر بزرگ نیوزیلند شروع میشود، از چالشهای زندگی یک مسلمان روایت میکند و در ادامه به تولد فرزند اول و دریافت مدرک دکتری و سپس بازگشت به ایران میرسد، در دو فصل آخر از دویست صفحهی کتاب به زندگی ایران میپردازد و شخصیت «فرید» در همین دو فصل پررنگ میشود.
این کتاب از راه و تصمیماتی روایت میکند که نهایتش به شهادت میرسد، قطعا میتواند کمک کننده باشد ولی ایکاش اطلاعات بیشتری از این شهید به ما میداد، در این کتاب بیشتر از اینکه از جزئیات و خلقیات شهید بپردازد به تفضیل راجع به سبک زندگی همسر شهید پرداخته است.
این جزئیات راجع به همسر شهید تا حدی است که از نحوهی رفت و آمد او به مدرسههم صحبت شده، اما در سراسر این ماجرا شهید فریدالدین معصومی که در کتاب «فرید» معرفی شدهاست تنها شوهری بی سروصداست که بیشتر درگیر درس و دانشگاه است، یعنی حتی اگر بخواهیم از این بعد نگاه کنیم که شخصیت این شهید در بین خانواده به چه صورت بوده، بازهم اطاعات خاصی عایدمان نمیشود.
سوژهی کتاب «یک قدم تا تو» داستانی متفاوت دارد و میتوانست با کمی ذوق و خلاقیت بیشتر به یکی از همان کتابهای پرفروشی تبدیل شود که تا سالها نام شهید را زنده میکنند. ۲۷۰ صفحهی این کتاب وقتی است که مخاطب برای شناختن شهید میگذارد و هنر نویسنده این است هر خط کتاب را غنیمت بشمرد و اطلاعات بدهد.
در راستای همین موضوع خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز با نویسنده کتاب «یک قدم تا تو» الهه آخرتی به گفتوگو نشست.
ایسکانیوز: جرقهی نوشتن این کتاب چه زمانی زده شد؟
الهه آخرتی: با توجه به اینکه بعد از انتشار خبر حمله تروریستی به شاهچراغ، همه افراد به نوعی شوکه شدند و توجهها به شدت جلب شد و من هم یکی از همان افراد بودم. خبر شهادت افرادی که در این حمله از دست دادیم یکییکی میآمد و هر کدام ویژگیهای خاص و شرایط ویژه خودشان را داشتند.
بین تمام این افراد، کسی که خیلی توجه من را جلب کرد شهید سید فریدالدین معصومی بود؛ نخبهای که کار علمی انجام میداد و به تمام معنا در حال خدمت به کشورش بود. نفع فعالیتهای او به همه ما، شهروندانی که زندگی عادی داشتیم، میرسید. همین باعث شد شخصیت او برایم ویژه باشد.
برایم همیشه مهم بوده که شخصیت کتابهای شهدا با یکدیگر متفاوت باشند و هر کدام ویژگی جدیدی داشته باشند. همان موقع جرقه در ذهنم خورد، یک نخبه علمی که شاید در ظاهر کاری نظامی نمیکرد و کارش تحصیل بود، هم میتواند به شهادت برسد و از زاویهای متفاوت به قصه شهید پرداخته شود.
قصه شهید فریدالدین معصومی برای مردم، مخصوصاً افرادی که علاقهمند هستند و پیگیر هستند، نشان داد راه شهادت برای همه باز است، برای کسانی که همیشه میگویند، ما که کار نظامی انجام نمیدهیم، دور از جبهه هستیم، خانه دار هستیم یا در خانه هستیم و کارمان غیرمرتبط است، چه میشود؟ آیا ما هم میتوانیم آرزوی شهادت داشته باشیم؟
زندگی شهید سید فریدالدین معصومی این ویژگی را داشت که میتوانست به افراد بگوید، هر کسی اگر در جای خودش، مسیر خود را درست طی کند و زندگی درستی داشته باشد، میتواند شهید شود. میتواند چنین فرجام نیکی هم داشته باشد و چنین آرزویی را داشته باشد. کمااینکه بعد از شهادت شهید فریدالدین معصومی بر اساس دستنوشتههایش فهمیدند که ۲۱ سال از خدا شهادت خواسته بود و همیشه میگفت، من ۲۱ سال است یک حاجت از خدا میخواهم؛ هر موقع خدا حاجت را به من بدهد، من دیگر به نهایت آرزوی خودم رسیدهام. او هیچوقت هم نمیگفت آن حاجت چیست و کسی هم فکرش را نمیکرد که یک نخبه علمی، تحصیلکرده نیوزیلند کسی که مشغول فعالیتهای علمی بوده، آرزوی ۲۱ ساله شهادت داشته باشد.

ایسکانیوز: ارتباط گیری با خانواده شهید به چه صورت بود و آیا در طی این ارتباط با چالشی برخوردید؟
الهه آخرتی: کار به صورت حرفهای انجام شد. ارتباط گرفتن اولیه با خانواده و صحبتهای مقدماتی را انتشارات انجام داد. طبیعی است وقتی ناشری مثل «روایت فتح» وارد کار میشود، این مراحل دیگر چالشبرانگیز نیست. بعد از آن من وارد شدم.
ایسکانیوز: این کتاب یک کتاب زندگینامه است اما چرا شخصیت «فرید» کمرنگ است؟
الهه آخرتی: من در مقدمه کتاب هم این مسئله را ذکر کردهام که به چه دلیلی این اتفاق افتاده است. چون شخصیت شهید معصومی شخصیتی است که نخبه علمی بوده و فعالیتهایی که انجام داده، تنها در یک کتاب نمیگنجد و باید ابعاد مختلف زندگی او بیان شود.
شخصیت این شهید چند بعد دارد؛ یکی از آنها فقط پرداختن به بُعد خانوادگی است. در این بُعد هم نفر اول شهید نیست، بلکه همسر شهید است. یعنی مسئولیت کتاب این است که این پیام را منتقل کند که وقتی یک اقدام تروریستی انجام میگیرد و عاملان آن خوشحالی میکنند و افرادی در بیرون از آنها حمایت میکنند با این تفکر که به ایران و جمهوری اسلامی ضربه وارد کردهاند، در حقیقت چه کسی آسیب میبیند و ببینند که آسیب متوجه مردم عادی است که در اینجا یک خانم جوان با دو بچه است.
کتاب تمرکز خود را گذاشته تا نوری بتاباند بر این فضا و نشان دهد که این ادعاها چقدر پوچ و پوشالی است، چه کسانی هدف قرار میگیرند، زندگی چه کسانی دچار مشکل میشود و زندگی چه کسانی به یغما میرود.
در نتیجه نفر اول کتاب همسر شهید است؛ همسری که به عنوان یک خانم جوان از زندگی خودش قبل و بعد از این اتفاق صحبت میکند. بنابراین طبیعی است که نکاتی که درمورد کتاب گفتید، تمرکز بالایی روی خود شهید نداشته باشد. همانطور که در مقدمه ذکر شد، شخصیت شهید قطعاً این جایگاه را دارد که در آینده در کتابهای دیگر، مفصلتر درباره او پرداخته شود.
ایسکانیوز: آیا شما در زمینه ابعاد مختلف این شهید کار میکنید؟
الهه آخرتی: بسته به شرایط دارد. یعنی هیچوقت نمیتوانیم شرایط را پیشبینی کنیم که چه اتفاقی میافتد. سیر حوادث هم در این یک سال و نیم اخیر آنقدر تند بوده که ما نویسندهها خیلی سریع از یک کار درگیر کار دیگری شدهایم. حالا اینکه شخصاً من بنویسم یا فرد دیگری، شاید نکته خیلی خاص و ویژهای نداشته باشد، اما قطعاً جای کار دارد. همانطور که عرض کردم، در مقدمه کتابم هم ذکر کردهام که حتماً جای کار دارد.
ایسکانیوز: خارج از بحث فنی کتاب، پرداختن به زندگی این شهید برای شما چه حس و حالی داشت؟
الهه آخرتی: برای من بیشتر شخصیت اجتماعی شهید جالب بود. یعنی همان نکتهای که تقریباً اکثر مخاطبهای کتاب هم به آن اشاره کردهاند. این ویژگی برایشان بیش از همه اهمیت داشته است؛ اینکه ما اینجا با شخصیتی مواجهیم که نظامی نیست، رفتوآمدی به مناطق جنگی ندارد، ارتباطی با کار نظامی ندارد.
برای خیلیها همیشه جای سؤال بوده، آیا آن زندگی سعادتمند و پایان سعادتمندی که برای انسان متصوَّر است و خیلیها دلبسته آن هستند، برای یک آدم عادی مثل پزشک، دکتر، کارمند، کارگر یا یک خانهدار (کسی که شاید به ظاهر احساس کند از فضاهایی که انگار شهادت به نام آنها نوشته شده دور است) هم میتواند رخ بدهد؟ آیا او هم میتواند چنین آرزویی داشته باشد؟ آیا او هم میتواند برای خودش چنین چیزی بخواهد؟
در نتیجه اهمیت کتاب به همین است؛ اینکه بتواند امیدی در دل همه ایجاد کند شهادت طلبی اگر در وجودت باشد و مسیر درست را انتخاب کنی و درست بروی، میتوانی امیدوار باشی که این فرجام سعادتمند ابدی برای تو هم اتفاق بیفتد.
خبرنگار: صبا هراتی
انتهای پیام/
نظر شما