شهدای خان‌طومان چه وصیتی به مردم داشتند؟

هشت تن از شهدای مدافع حرم که در خان‌طومان تفحص شدند، حماسه سازان جبهه مقاومت اسلامی بودند که وصایای قابل تأملی برای مردم به جا گذاشته‌اند.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، سردار شریفی مسئول ایثارگران سپاه دو روز پیش  از شناسایی و تأیید هویت پیکر هشت تن از شهدای  مدافع حرم منطقه خان طومان سوریه در عملیات تفحص خبر داد و گفت: پیرو تدبیر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی مبنی بر تفحص در محور خان طومان سوریه پس از آزادسازی این مناطق، گروه تفحص ایثارگران سپاه در منطقه مستقر شد و پس از ماه‌ها تلاش خستگی‌ناپذیر، پیکرهای مطهر تعدادی از شهدای جبهه مقاومت کشف شد.

شهیدان والامقام رضا حاجی‌زاده، علی عابدینی،  محمد بلباسی، محمود رادمهر و حسن رجایی‌فر از استان مازندران، شهید زکریا شیری از استان قزوین، شهید مجید سلمانیان از استان البرز و شهید مهدی نظری از استان خوزستان شناسایی شدند. این شهیدان که با بازگشت خود دوباره عطر مدافعان حرم اهل بیت(ع) در سوریه را زنده کردند، یاد مظلومیت شهدای خانطومان را دوباره به خاطر مردم شهر آورده و حماسه‌هایشان را رنگ و بویی دیگر دادند. اما این هشت تن چه کسانی بودند و چه توصیه‌هایی در وصیت نامه هایشان برای ما داشتند؟

*شهید رضا حاجی زاده

شهید رضا حاجی زاده متولد ششم دی ماه سال 1366 در شهرستان آمل بود. او از رزمندگان لشکر عملیاتی 25 کربلا بود که به همراه 12 نفر دیگر از همرزمانش در روز 17 اردیبهشت ماه 1395 در کربلای خانطومان به شهادت رسید. در پی نقض آتش‌بس توسط عوامل تکفیری در اطراف حلب سوریه و حملات وحشیانه آنها به شهرک خان‌طومان، 13 مدافع حرم مازندرانی در درگیری با تروریست‌ها به شهادت رسیدند و 21 نفر نیز در این درگیری مجروح و جانباز شدند. پیکر مطهر شهید رضا حاجی زاده به همراه چند تن از همرزمانش در منطقه ماند و حالا پس از گذشت چهار سال از شهادتش، طی عملیات تفحص پیدا شده و به کشور بازگشته است. از او یک فرزند دختر (فاطمه حلما) و یک فرزند پسر (محمد طه) به یادگار مانده است. متن وصیت نامه او در ادامه می‌آید:

«و اما خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی الماوی» آیات 40 و 41 سوره مبارکه النازعات
«و اما آن کس که از مقام و مرتبه پروردگارش ترسیده و خود را از هوا و هوس بازداشته است، به یقین بهشت جایگاه اوست.»

با سلام و صلوات به محضر منجی عالم بشریت حضرت صاحب‌الزمان (عج) و نائب بر حقش امام خامنه‌ای و شهدای اسلام و ایران، به خصوص شهدای مدافع حرم.

اینجانب رضا حاجی‌زاده فرزند رجبعلی در صحت و سلامت کامل عقلی وصیت‌نامه خود را می‌نویسم، من نمی‌خواهم که عمرم بی‌ثمر باشد و مرگم یک مرگ عادی، مرگی می‌خواهم که در راه اسلام و ایران اسلامی باشد. من به خاطر منطق خویش برای دفاع از اسلام و حریم اهل‌بیت (ع) وارد جنگ با دشمنان اسلام شدم و با عشق و علاقه و رضایت کامل جان خویش را فدای این راه می‌نمایم و می‌روم تا انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم.

من از مردم ایران می‌خواهم تفرقه‌اندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگه‌دارید، به دوستان و آشنایان توصیه می‌کنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید.
پدر و مادر را گرامی و محترم بدارید، از طهارت و معصومیت خود شدیداً حراست و پاسداری کنید، پیوند به ائمه اطهار (ع) و به‌خصوص امام هشتم را مستحکم کنید و خدای متعال و مهربان را در همه حال به یاد داشته باشید.

خدمت پدر و مادر عزیز و گرامی! موفقیت من در مراحل گوناگون زندگی مرهون زحمات و دعای خیرتان بوده است، امیدوارم کوتاهی و قصورم را در رسیدگی به اوضاع و احوالتان بخشنده باشید و حلالم کنید و این را بدانید تا آنجا که در توان داشتم در حد بضاعتم تلاش کردم تا رضایت شما را در زندگی خود داشته باشم. هر پدر و مادری عاقبت به خیری فرزندشان را خواهانند و این را بدانید که بنده عاقبت به خیر شدم و این عاقبت به خیری را مدیون زحمات دیروز شما هستم.

داداش جان! در نبود من پدر و مادر را فراموش نکن و همواره تابع بی‌چون و چرای ولایت باش، دشمن همواره از دینداری و ولایت‌پذیری تو هراس دارد، پس کاری کن که دشمن همواره از تو و امثال تو بترسد.

همسر مهربان و صبورم! می‌دانم که بعد از رفتن من تمام سختی‌های این زندگی بر دوش توست، من برای شهادت نمی‌روم، من جوانی و زندگی با شما را دوست دارم و می‌خواهم با شما باشم، ولی این تکلیف ماست که از حریم اسلام و اهل‌بیت (ع) دفاع کنیم و راضی هستیم به رضای خدا ولی این ‌بار سنگین بر دوش توست و از تو می‌خواهم صبر زینب‌گونه پیشه کنی و در برابر تمام سختی‌ها و مشکلات یاد خدا را فراموش نکنی و در تمام مراحل از خدا کمک بگیری. از تو می‌خواهم که فرزندانم را طوری تربیت کنی که در مسیر اسلام و ولایت ادامه‌دهنده را شهدا باشند و بابت تمام کمبودها و نبودهایم از تو می‌خواهم حلالم کنی.

فاطمه‌حلما جان! دِتِر (دختر) بابا، دوستت دارم، دوستت دارم، بدان که بابا رفته است که تا تو و امثال تو در امنیت و آرامش در خاک خود قدم بگذارید و بدان که ناموس شیعه در واقع ناموس خودمان است، تکلیف ما این است که از ناموس شیعه دفاع کنیم و جان خود را در این راه بدهیم و از تو می‌خواهم که در سنگر خود که همان چادر توست، بمانی و بایستی و مقابله کنی تا پرچم اسلام و تشیع همیشه پیروز و سرافراز بماند.

محمدطه جان! مرد خانه بابا، تو دیگر ستون خانه‌ای، از تو می‌خواهم که دینت را حفظ کنی و در خط ولایت‌فقیه باشی و گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشی، دعا می‌کنم که در رکاب امام زمان (عج) ادامه‌دهنده راه شهدا باشی و در زندگی‌ات طوری باشی که موضع اسلام و مسلمین به خطر نیفتد.

از همه دوستان و آشنایان و همکارانم می‌خواهم که مرا حلال کنند و قصورم را ببخشند و اگر دینی از کسی بر گردنم مانده است، برای تسویه به خانواده‌ام مراجعه نمایند که خداوند می‌فرمایند هر گناهی از شما بخشیده می‌شود، غیر از حق‌الناس.

و من الله التوفیق
رضا حاجی زاده
30/1/1395

*شهید محمد بلباسی

شهید محمد بلباسی، متولد سال 1358 در شهرستان قائم شهر بود. او به همراه 12 تن از همرزمان مازندرانی‌اش در  17 اردیبهشت ماه 1395 در کربلای خان طومان به شهادت رسید. در پی نقض آتش‌بس توسط عوامل تکفیری در اطراف حلب سوریه و حملات وحشیانه آنها به شهرک خان‌طومان، 13 مدافع حرم مازندرانی در درگیری با تروریست‌ها به شهادت رسیدند و 21 نفر نیز در این درگیری مجروح و جانباز شدند. پیکر مطهر شهید بلباسی به همراه چند تن از همرزمانش در منطقه ماند و حالا پس از گذشت چهار سال از شهادتش، طی عملیات تفحص پیدا شده و به کشور بازگشته است.

از شهید بلباسی چهار فرزند از وی، باقی مانده است و نکته قابل توجه اینکه فرزند چهارم این شهید به نام زینب، زمانی به این چشم به جهانی گشود که پدر، چشم از این جهان فروبست و دیدگانش، سراسر نور آسمانی شد. مسئولیت در راهیان نور، خوش اخلاقی و مهربانی، این مستشار در خان طومان، مدافع حرم اهل بیت(علیهم السلام)  را نباید به وادی فراموشی سپرد. متن وصیت نامه او به شرح زیر است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

هوالشهید

با درود و سلام به پیشگاه امام عصر حضرت بقیة الله ‌الاعظم و شهدای گرانقدر از ابتدای خلقت تا کنون خصوصاً شهدای مظلوم مدافع حرم و درود به محضر معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و رهبر عظیم ‌الشأن حضرت امام خامنه‌ای و آرزوی صحت و سلامت برای همه خادمین به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و پیروزی همه رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی و مدافعین حرم.

شهادت می‌دهم به یگانگی خداوند و نبوت خاتم‌ المرسلین حضرت محمد(ص) و ولایت امیرالمومنین علی ابن ابی طالب(ع) و یازده فرزند معصومش.

خداوند متعال را شاکرم که خلقت مرا در بهترین عصر از خلقت بشر و در بهترین سرزمین، ایران اسلامی و در استان علوی و در خانواده مذهبی و انقلابی قرار داد، آنقدر الطاف و نعمات خداوند متعال بی‌شمار است که انسان قادر به شمارش و شکرگذاری آن نیست.

این کمترین در اسفند ماه سال 1357 همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در شهرستان قائم‌شهر دیده به دنیا گشودم و در خانواده‌ای تربیت شدم که یک شهید علی عباسی را تقدیم انقلاب اسلامی و یک شهید سردار علیرضا بلباسی را تقدیم دفاع مقدس کرده و پدر مرحومم جانباز جنگ تحمیلی بود و مادرم مرا با ذکر ائمه معصومین و توسل به این چهارده نور واحد شیر داده و تبعیت و سربازی ولی فقیه حضرت امام خامنه‌ای جزو اصول زندگی ما بود.

به پیشنهاد پدر عزیزم با دختری ازدواج کردم که فردی مومنه و عفیف بود و حاصل زندگی ما 3 فرزند فاطمه، حسن و مهدی هستند که مانند دسته‌گل، خداوند متعال به ما عطا فرمود. در این برهه از زمان که ایران اسلامی، ام‌القرای جهان اسلام شده است و مسلمانان جهان که در بند طاغوت و پادشاهی هستند با تشکیل جبهه مقاومت چشم به ایران دوختند و می‌خواهند از الگوی انقلاب اسلامی ایران که به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و همراهی مردم عزیز توانستند استکبار جهانی را با دست خالی از ایران بیرون کنند، استفاده کنند و گوش به‌ فرمان حضرت امام خامنه‌ای هستند و دشمنان اسلام و شیعیان ایران از این جایگاه انقلاب اسلامی هراس پیدا کرده و به‌ دنبال گسترش اسلام آمریکایی هستند.

آمریکا و هم‌ پیمانانش با تربیت طلاب در حوزه‌های علمیه عربستان به‌ دست اساتید وهابی ضد شیعه اقدام به تشکیل گروهای تروریستی برای اسلام ‌هراسی و شیعه‌ هراسی نموده است و با پول نفت کشورهای عربی مسلمان که اسلام‌ شان هیچ خطری برای استکبار ندارد، اقدام به حمایت این گروه‌های تروریستی نموده است. با تشکیل طالبان به جان شیعیان و اهل سنت مردم افغانستان افتاد و بسیاری از مردم این کشور را به شهادت رسانده و بسیاری را آواره کرده است، سپس با تشکیل گروه تکفیری داعش به کشور عراق حمله کرد و به فکر تجزیه آنجا بود که با دخالت و همراهی ایران اسلامی به این امر موفق نشد.

سپس برای حفظ امنیت صهیونیسم جهان‌ خوار اقدام به حمله به کشور سوریه نمود و شماری از مردم را آواره و بسیاری را به شهادت رسانده است، از طرفی هم در مقابل حزب‌الله لبنان و انتفاضه فلسطین و جنبش‌های اسلامی کشورهای عربی به مخالفین آنها کمک نمود و به‌دنبال خنثی کردن این جنبش‌ها هستند.

آمریکا و اروپا با پخش تصاویر خشونت‌های گروه‌های تروریستی و قتل‌عام کودکان و زنان و مردان و ساخت فیلم‌های مبارزه با این گروه‌های تروریستی خود را ناجی مردم جهان معرفی کرده و به مردم خودشان چنین القاء می‌کنند که اگر این مسلمانان تروریست را از بین نبریم این ناامنی به اروپا و آمریکا هم سرایت می‌کند و با انفجار برج‌های دوقلوی آمریکا و عملیات انتحاری و بمب‌گذاری در کشورهای اروپایی این رعب و وحشت را بر علیه مسلمانان ایجاد می‌نمایند و با سانسور رسانه‌ای از آگاهی مردم به واقعیت جلوگیری می‌کند و ایران را فتنه همه این اتفاقات معرفی نموده است.

الحمدالله با درایت رهبر عظیم‌الشان ایران اسلامی که دائماً به‌دنبال معرفی چهره خبیث و شیطانی استکبار جهانی است، این نقاب دروغین دفاع از حقوق بشر از چهره آنها برداشته شده و با ارسال نامه به جوانان اروپایی آنها را نسبت به اتفاقات منطقه آگاه نمودند.

اکنون با تدبیر معظم‌له ایران با حضور مستشاری در بعضی از کشورهای اسلامی به فریاد مسلمانان رسیده و در این مسیر تعدادی شهید تقدیم کرده است و علت حضور مستشاری این کمترین در سوریه به ‌عنوان مدافع حرم لبیک به امر رهبرم بوده است و مطمئناً جوانان ایران اسلامی نخواهند گذاشت دست این نا اهلان به حرم اهل بیت سلام‌ الله علیهما برسد و با عنایت خداوند متعال و یاری امام عصر(عج) انشاالله همه این تروریست‌ها را نابود خواهیم کرد.

مردم عزیز آگاه باشید اکنون دشمن با نقاب اسلام به میدان مبارزه با ما آمده است و این اتفاق ریشه تاریخی دارد و در زمان امیرالمومنین در جنگ صفین با نقشه عمر و عاص ملعون، خوارج قرآن را به نیزه کردند و با گفتن لا اله الا الله و محمد رسول‌الله یاران حضرت علی(ع) را فریب دادند و اصحاب امام را تنها گذاشتند و گفتند ما با قرآن نمی‌جنگیم و از حیله دشمن غافل شدند و قرآن ناطق را رها کردند و اکنون بعضی‌ها در داخل دارند این حرف‌ها را تکرار می‌کنند و ما را متهم به برادرکشی می‌کنند و حضور در این جبهه را باطل می‌دانند.

اما زهی خیال باطل که دوباره تاریخ تکرار شود، جوانان نسل سوم و چهارم گوش به فرمان رهبر هستند و نخواهند گذاشت پای آنها به مرزهای کرمانشاه و همدان برسد و در این مسیر هم جوانان عزیزی به‌عنوان مدافع حرم اهل بیت(ع) به شهادت رسیدند که در حقیقت مدافع اسلام و مدافع دین خدا هستند و شهادت در این راه برای ما افتخار است.

و حالا چند کلامی با همسر عزیزم و فرزندان دلبندم. همسر وفادار و مهربانم سلام، خدا را گواه می‌گیرم که اگر نبود همراهی و همدلی شما بنده به این سعادت دست پیدا نمی‌کردم. بارها شما آزموده شدید و در سخت ‌ترین شرایط با تمامی کمی و کاستی‌ها با من همراه بودی و هیچ وقت در انجام کار خیر مانع من نشدی و حتی مرا تشویق به انجام آن کردی، در صورتی که این همراهی شما سختی زیادی به‌همراه داشت و دوری من از خانه خللی در زندگی‌مان ایجاد نکرد و مانند یک شیرزن امورات منزل را رتق و فتق کردی و هر سه فرزندمان را به نحو شایسته تربیت کردی و تنها نگرانی شما کسب حلال و آوردن لقمه حلال برسر سفره بود و مرا توصیه به تقوی و دوری از گناه می‌کردی و هیچ‌وقت از من راحتی و آسایش دنیا را نخواستی و همیشه به فکر آسایش و راحتی خودمان و فرزندان‌مان بودی.

با اینکه تازه از مأموریت تقریبا یک ماهه جنوب برگشته بودم و بعد از 4 شب ساعت 10 شب مطلع شدم باید به سوریه عازم شوم و این موضوع را به شما گفتم، شما لحظه‌ای درنگ نکردی و فرزند در راه‌مان هم مانع رفتن من نشد و با روی گشاده از رفتن من برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) استقبال کردی، این هم آزمون دیگری بود که باز هم شما سربلند از آن بیرون آمدی. همسر عزیزم! مطالبی که عرض کردم گوشه‌ای از دریای خوبی‌ها و عشق و محبت شما بود. الان که دارم این وصیتنامه را می‌نویسم خیلی دلتنگ شدم و گریه امانم نمی‌دهد، بنده لایق شهادت نیستم، اما اگر خداوند متعال به این کمترین عنایتی بکند و مرگ ما را شهادت در راهش رقم بزند، آن‌ را مدیون تو هستم.

وعده ما انشاءالله در محضر بی بی زینب(س) و ائمه معصومین، برای تو صبر زینبی را آرزو می‌کنم، از طرف من روی فرزندانم را ببوس و به فرزند چهارم بگو این سختی‌ها، آسایشی به همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد. فاطمه جونم! دختر بابا سلام، اگر دوست داری باز هم همدیگه رو ببینیم باید ظاهرت مثل باطنت اسلامی و قرآنی باشد، مانند مادرت محجبه و عفیف باش، در مقابل سختی‌ها صبور باش. حسن جون! مهدی جون! سلام! حالا بعد از بابا مرد خونه شما هستید، مواظب مادر و خواهرتون باشید که احساس تنهایی نکنند، خویشتن‌دار باشید و احساس غریبی نکنید.

فرزندان گلم! نماز که ستون خیمه دین است را سبک نشمارید، احترام به مادر از واجبات شماست، در محضر روحانی حقیقی زانو بزنید و درس دین بیاموزید. آخرت خود را به دنیای فانی نفروشید، کمک به مستمندان و محرومین را فراموش نکنید، در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حضور فعال داشته باشید، گوش به فرمان ولی فقیه زمان خود باشید، ادامه‌دهنده راه شهدا باشید، نگذارید این عَلَم به زمین بیافتد، خوش‌خلق و مودب باشید، به همدیگر محبت کنید، صله رحم را به‌جا آورید و قطع رحم نکنید.

حالا چند کلامی با خانواده‌ام: مادر مهربان! سلام، فقط بگویم از جبران زحماتی که برای من کشیدی عاجزم، ممنون شما و پدر مرحومم هستم که با سختی و مشقت فراوان موجبات آسایش و راحتی ما را فراهم کردید و با کسب روزی حلال و شیر پاک ما را در مکتب ائمه معصومین تربیت کردید. متأسفانه به هنگام رفتن فرصت دست ‌بوسی پیدا نکردم و از همین‌جا کف پایت را می‌بوسم، از اینکه راضی به آمدن من به این سفر بودی، ممنونت هستم و از خداوند متعال صبر جزیل را برای شما آرزومندم، امیدوارم که مزد زحمات خود را از حضرت زینب(س) بگیری.

و اما برادر و خواهران گرامی‌ام! الحمدالله همه شما در دامن پدر و مادری تربیت شدید که متخلق به اخلاق اسلامی هستید، دنیا محل گذر است، ابد در پیش دارید و به فکر توشه آخرت باشید، در برابر مصائب و مشکلات خویشتن‌دار باشید. من هر چه دارم از دعای خیر پدر و مادر است، برادر عزیزم لحظه‌ای از مادر غافل نشو، نهایت احترام را به او بگذار و مثل کوه پشت سر ایشان بایست، انجام واجبات، ترک محرمات و کسب حلال را سر لوحه زندگی‌ات قرار بده، ادامه‌دهنده راه شهدا و گوش به فرمان رهبر باش، جای خالی پدر را برای فرزندانم پر کن.

از همه فامیل‌ها، عمو، دایی، عمه، خاله، دامادها و خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌ها و دیگر فامیل‌ها طلب حلالیت دارم، اگر قصوری از این حقیر سر زده از همه شما طلب حلالیت دارم، امیداوارم مرا به بزرگی خودتان عفو بفرمائید.

اما توصیه به همکارانم! خدا را شاکرم که لباس سپاه را بر تن کردم و با بهترین‌ها همکار بودم و لحظه‌ای از کار کردن در سپاه پشیمان نیستم و به آن فخر می‌کنم. همکاران عزیزم! سپاه یک نهاد انقلابی است قدر آن را نمی‌شود با حقوق و مزایای ماهیانه مشخص کرد، این نهاد به قیمت خون شهدا و ایثارگریِ ایثارگران شکل گرفته و اگر کسی به نگاه شغل و کسب درآمد ماهیانه به این نهاد پا گذاشته باید نگاه خود را اصلاح کند یا باید از این نهاد خداحافظی کند، وگرنه به خون شهدا خیانت خواهد کرد. دشمنان این نظام به سپاه چشم طمع دوخته‌اند، زیرا سپاه خار چشم دشمنان شده است و می‌خواهند با دنیاطلبی و اشرافی‌گری ما را خنثی کنند.

همکاران عزیز! هوشیار باشید، گوش به فرمان فرمانده کل قوا باشید. از همه همکارانم! خصوصاً بسیجیان عزیز که در مأموریت‌های مختلف اروهای جهادی، اردوهای راهیان نور، این حقیر را همراهی کردند، صمیمانه قدرشناسی می‌کنم، اگر اشتباهی از این کمترین سر زده از همه شما عذرخواهم.

در پایان اگر دوستان و همکاران و بستگان از من حقیر طلبی دارند، می‌تواند به خانواده‌ام مراجعه و آن را وصول نماید. اگر امکانش هست، مرا در گلزار شهدای سید ملال در جوار عمو یا پدر عزیزم به خاک بسپارید.

محمد بلباسی

شهید علی عابدینی

شهید علی عابدینی در سحرگاه 25 مرداد 67 هجری شمسی در خانواده‌ای مذهبی و متدین در روستای فرم از توابع بخش مرکزی شهرستان فریدونکنار استان مازندران دیده به جهان گشود. از دوران کودکی و نوجوانی در مسجد و مراسمات مذهبی حضور داشت و از اعضای فعال بسیج محل بود. سال 1385 طی فراخوان استخدام سپاه پاسداران عضو این نیرو شد. پوشیدن لباس پاسداری را خیلی دوست داشت و همیشه خودش را سرباز امام زمان(عج) می‌دانست. بعد از ازدواج، در محله همسرش در بابلسر سکونت پیدا کرد. او از بچه‌های تکاور یگان صابرین لشکر 25 کربلا بود. در رسته اطلاعات و عملیات تخصص‌های ویژه‌ای داشت. این شهید بزرگوار در زمینه تاکتیک و تکنیک نظامی بسیار سرآمد و صاحب سبک بود. شهید عابدینی شاگرد اول دانشگاه خود در مقطع لیسانس بود.

او به همراه 12 تن از همرزمان مازندرانی‌اش در  17 اردیبهشت ماه 1395 در کربلای خان طومان به شهادت رسید. در پی نقض آتش‌بس توسط عوامل تکفیری در اطراف حلب سوریه و حملات وحشیانه آنها به شهرک خان‌طومان، 13 مدافع حرم مازندرانی در درگیری با تروریست‌ها به شهادت رسیدند و 21 نفر نیز در این درگیری مجروح و جانباز شدند. پیکر مطهر شهید عابدینی به همراه چند تن از همرزمانش در منطقه ماند و حالا پس از گذشت چهار سال از شهادتش، طی عملیات تفحص پیدا شده و به کشور بازگشته است.

شهید مهدی نظری

سروان شهید مدافع حرم مهدی نظری متولد اول فروردین‌ماه سال 1364 و اهل شهرستان اندیمشک در استان خوزستان است. او در جریان حمله نیروهای تکفیری در خانطومان سوریه در تاریخ 20 خردادماه سال 1395 به شهادت رسید و پیکرش مفقود شد. و حالا بعد از گذشت چهار سال از شهادتش طی عملیات تفحص شهدای مدافع حرم در سوریه پیدا شده و هویتش شناسایی شد. از این شهید والامقام دو فرزند ابوالفضل 7 ساله و زینب 4 ساله به یادگار مانده است. متن وصیت نامه او به شرح زیر است:

بسم رب الشهدا و الصدیقین

با عرض سلام و درود فراوان به محضر حضرت ولیعصر (عج) و با آرزوی سلامتی روز افزون برای مقام رهبری

خداوند را شاکرم که در کشوری با دین ناب محمدی (ص) و اعتقادی راسخ به خداوند یکتا و روز معاد متولد شدم و با این تفکر و اعتقاد بزرگ‌شده‌ام و از خانواده‌ام تشکر می‌کنم که با شیر پاک و لقمه حلال مرا بزرگ کرده‌اند تا بتوانم سربازی خود را زیر پرچم ولایت و رهبری ادامه دهم و بتوانم تکه‌ای از دین که برگردنم هست را ادا کنم. سفارشم به خانواده این است که همچون خاری در چشم و گلوی دشمنان انقلاب و رهبری باشند. من می‌دانم داغ عزیز سخت است ولی برای من سخت‌تر این است که یک‌بار دیگر حرم آل الله هجمه نااهلان شود و من زنده باشم و این مصیبت را با چشم ببینم.

ما جوانان شیعه اعتقادمان بر این جمله است که می‌گوییم (کلنا عباسک یا زینب) پس باید به آن عمل کنیم و دشمنان باید بدانند این یک شعار نیست بلکه اعتقادی راسخ در خون و جان ما جوانان شیعه و بخصوص مردم ایران است.

پدر و مادر عزیز و گرامی، خواهران و برادران خوبم شما افتخار و الگوی من بوده‌اید و هستید و اگر حسنی در من است از وجود شما سرچشمه گرفته است. همسر مهربان و دلسوزم متشکرم که باعث دلگرمی و استواریم در هدفم بوده‌ای امیدوارم که همچون گذشته در برابر مشکلات و کوتاهی‌های روزگار استوار بوده و بتوانیم بچه‌هایمان را انقلابی و ولایتی بزرگ کنیم که باعث افتخار خود و من شود و درنهایت پدر و مادر و برادران و خواهران عزیزم، همسر و فرزندان خود را اولاً به خداوند متعال و سپس به شما می‌سپارم.

و من الله توفیق
95/2/5

شهید ذکریا شیری

ذکریا شیری، اول آذرماه سال 1365 در روستای گرماب خدابنده به دنیا آمد. پدرش شعبانعلی و مادرش رقیه آقائی نام داشت. تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی و رشته مدیریت دفاعی ادامه داد. 11 فروردین ماه سال1387 ازدواج کرد و دارای دو فرزند پسر و دختر بود. پاسدار بود و توسط سپاه صاحب الامر(عج) قزوین و داوطلبانه راهی دفاع از حریم اهل بیت(ع) در سوریه شد. چهارم آذرماه سال 1394، در منطقۀ العیس سوریه و بر اثر انفجار تله انفجاری و اصابت ترکش و جراحات وارده شهید شد. پیکر پاک شهید مدافع حرم، ذکریا شیری به همراه هفت شهید مدافع حرم دیگر به تازگی تفحص شده است. متن وصیت نامه شهید ذکریا شیری به شرح زیر است:

برای دفاع از حرم سه ساله امام حسین (ع) باید سه ساله خودم را تنها بگذارم. نمی‌دانم زمانیکه این نوشته خوانده می‌شود آیا در بین شما هستم و یا اینکه به سعادت راه رستگاری و شهادت که آرزوی قلبی و همیشگی من بوده، رسیده‌ام. لازم به ذکر است که من این راه را با سلامت کامل عقل و درایت انتخاب نموده‌ام. راهی که مطمئنم ادامه راه شهدای کربلا و شهدای سرزمینم در هشت سال دفاع مقدس می‌باشد.

دفاع از حریم اهل‌بیت(ع) و عمل به سفارش پیامبراکرم(ص) که فرمودند: من در میان شما دو امانت گرانبها می گذار که همانا عترت و اهل بیت(ع) یکی از آن دو امانت است، مقابله با گروه تروریستی داعش که فرزند شوم و حاصل اهداف پلید شیاطین کاخ سفید و صهیونیست نژادپرست می باشد در واقع لبیک به ندای هل من ناصر ولی‌فقیه و حسین زمان، رهبر عزیزم می‌باشد.

پدر و مادر گرامی ممنونم که عمر شریفتان را به پای بنده حقیر صرف نمودید. هر چند نمی‌توانم قدردان زحمات شما باشم ولی امیدوارم با قدم گذاشتن در این راه از من راضی باشید. و ای همسر گرامی آنگونه که شایسته شما بوده نتوانستم در زندگی مشترک به وظیفه‌ام عمل کنم و بار سنگین تربیت فرزندانم بر دوش شماست و از شما می‌خواهم فاطمه را فاطمی و زینبی تربیت کنی و در سختی‌ها و مشکلات، زینب کبری(س) را به یادآوری تا آرامش معنوی به دست آوری. و خوب می‌دانی که برای دفاع از حرم سه ساله امام حسین(ع) باید سه ساله خودم را تنها بگذارم. پس صبوری کن همچون زینب کبری(س).

خطاب به برادران و خواهرانم و تمام عزیزان و مردم سرزمینم عرض می‌کنم که پیرو ولایت باشید و تا زمانیکه پشت ولی‌فقیه و رهبر فرزانه، امام خامنه‌ای باشید هیچ قدرتی با هر تجهیزاتی که باشد، توان مقابله با شما را نخواهد داشت. چون سلاح شما وحدت و ایمان است که در سایه ولایتمداری حاصل می‌گردد. دشمن زبون ایمان و اعتقاد شما را نشانه گرفته است، پس نگذارید بین شما و اهل‌بیت(ع) و قرآن فاصله ایجاد نمایند.

در پایان از خواهران سرزمینم، ایران اسلامی می‌خواهم که با حفظ حجاب، امانتدار خون شهدا باشند. همانطور که در وصیت‌نامه شهدای دفاع مقدس این جمله را خوانده ایم که: «خواهرم سرخی خونم را به سیاهی چادرت به امانت داده‌ام». حلالم کنید.

شهید مجید سلمانیان

حجت الاسلام شهید مجید سلمانیان فرزند یدالله متولد ششم اردیبهشت ماه سال 1367 در کرج بود. او که یک روحانی و از اساتید حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان(حوزه دانشجویی) همچون سایر همرزمانش در دفاع از حریم اهل بیت(ع) در 16 اردیبهشت ماه 1395 در محاصره خانطومان وقتی که 28 سال سن داشت به شهادت رسید. شهید سلمانیان پیش از عزیمت به سوریه فیلمی از خود به یادگار گذاشته است که وصیت نامه شفاهی شهید محسوب می‌شود. او در این وصیت نامه شفاهی عنوان می‌کند:
 
اینطور که حواله است، بر نمی‌گردم. به فضل خدا به زیارت بی بی زینب سلام الله علیها و حضرت رقیه سلام الله علیها می‌روم، اگر می‌خواهید نذری کنید فقط گناه نکنید، مثلا نذر کنید یک روز گناه نمی‌کنم هدیه به آقا صاحب الزمان(عج) از طرف خودم. یعنی از طرف خودتان عملی را برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) انجام می‌دهید که یکی از مجربترین کارها برای آقا است. یا اگر می‌خواهید برای اموات کاری انجام دهید به نیابت از آن‌ها برای تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) نذر کنید.

انشاءالله به حق امیرالمومنین(ع) موفق باشید، شفاعت وعده خداست و شهدا می‌توانند شفاعت کنند. مامان و بابا غصه نخورند چرا که شهدا «عند ربهم یرزقون» هستند و زنده‌اند. داریم آماده می‌شویم و یکی دو ساعت دیگر بعد نماز راهی هستیم. خدا به چه زیبایی حواله‌هایش را می‌دهد، خدا را شاکرم که ما را در این راه قرار داده، اوصیکم بتقوی‌الله

شهید حسن رجائی فر

شهید مدافع حرم حسن رجایی‌فر فرزند اصغر در چهارم تیر ماه 1354 در یکی از روستاهای خوش آب و هوای کامی‌کلا از توابع بندپی‌غربی، شهر خشرودپی از شهرستان بابل متولد شد. دوران تحصیلاتش را در همان روستا و منطقه تا سطح دیپلم به پایان رساند و از آنجایی که به کارهای الکتریکی و برق علاقه داشت، مهارت خاصی در این زمینه کسب کرد. در سال 1378 به عضویت سپاه درآمد، در دانشگاه نیز کارشناسی ارشد خود را در رشته مدیریت استراتژیک به پایان رساند.

در دی ماه 1394 بود که برای اولین بار راهی سوریه شد. پس از 20 روز مبارزه از ناحیه کتف مجروح شد و برای معالجه و درمان به ایران بازگشت، 14 فروردین 1395 موعد دوم ماموریتش بود، پس از رزم سنگین 22 روزه در مناطق عملیاتی حلب، خان‌طومان و دیگر مناطق عملیاتی سوریه مشغول رزم بود که در روز پنجشنبه 16 اردیبهشت  سال 1395 به همراه 12 نفر از همرزمان مازندرانی در منطقه خانطومان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. 

در پی نقض آتش‌بس توسط عوامل تکفیری در اطراف حلب سوریه و حملات وحشیانه آنها به شهرک خان‌طومان، 13 مدافع حرم مازندرانی در درگیری با تروریست‌ها به شهادت رسیدند و 21 نفر نیز در این درگیری مجروح و جانباز شدند. پیکر مطهر شهید رجائی فر به همراه چند تن از همرزمانش در منطقه ماند و حالا پس از گذشت چهار سال از شهادتش، طی عملیات تفحص پیدا شده و به کشور بازگشته است. متن وصیت نامه او در ادامه قابل مشاهده است:

بسم رب الشهدا و الصدیقین

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون

به نام خدایی که آفریننده عالم هستی است و بر همه موجودی که در این دنیا وجود دارد، سرنوشتی معین کرده است. خدایا سرنوشت هر انسان و رساندن انسان به هر سرنوشتی دست توست و این انکار ناپذیر است و برای من هم سرنوشتی رقم زدی. خدایا مرا تا اینجا به خوبی نشان دادی و هرچه گفتم و کاری که می‌کردم ان‌شاءا.. جز رضایت خودت چیز دیگری نبوده. خدایا شبی نبود که به یاد فقرا نباشم. خدایا ایاک نعبد و ایاک نستعین. تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم. سرنوشت من در دست توست ، پس خدایا سرنوشت مرا خوب و با عزت رقم بزن تا در پیشگاه تو و اهل بیت (علیه السلام) شرمنده نباشم.

وصیت من به همه این است که؛ حامی ولایت باشید تا به کشور آسیبی وارد نشود. کاری نکنید به زبان گفته شود، ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند، بلکه با عمل نشان دهید. به زبان گفتن آسان است ولی به عمل دشوار. به عالمان سر بزنید؛ زیرا دیدار با ابرار انسان را به خدا نزدیک می کند. به پدر و مادر نیکی کنید که خوشبختی دنیا و آخرت را برای شما رقم خواهد زد. به خواهران عرض می کنم که حجاب را رعایت کنید که حجاب مصونیت است نه محدودیت. به بزرگان احترام بگذارید که دعای بزرگان استجابت خواهد شد.

به مزار شهدا سرکشی و فاتحه خوانی کنید. به خانواده‌های شهدا سرکشی کنید؛ چون آنها سرمایه کشور هستند. اخلاق نیکو پیشه گیرید که اخلاق نیک، پسندیده‌ترین رفتار در نزد خداست. به همدیگر کمک و یاری کنید و مشکلات همدیگر را بر طرف کنید. ببخشید تا خداوند ببخشد شما را. بپوشید گناهان دیگران را تا بپوشاند خداوند گناهان شما را. قرآن بخوانید و تا می توانید آن را سرلوحه زندگی خود قرار دهید.

و در پایان وصیت روی صحبتم با محمد است؛ فرزند عزیزم، محمد آقا من خدا را شاکرم که فرزندی به من داد که به راه راست هدایت و حافظ قرآن شد. همین راه را ادامه بده که قرآن پشتیبان تو خواهد بود. هزینه اضافی را برای خود و تعلیم بچه‌ها و مدارس دارالقرآن صرف کن. پسرم هنگامی که شهید شدم، مرا در دامن دارالقرآن درویش آقای کامی‌کلا در صحن حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و همراه با یک تکه پارچه آن حضرت و جانمازی من دفن کنید. ان‌شاءالله که خداوند از شما راضی و در زندگی‌تان موفق باشید. برای من نماز و روزه بگذار و کسی که از من طلب دارد، از او رضایت بگیر.

شهید محمود رادمهر

شهید مدافع حرم «محمود رادمهر» در سوم آذرماه 1359 در شهر ساری بدنیا آمد. برای تحصیلات دانشگاهی ابتدا در دانشگاه شهید ستاری پذیرفته شد اما بعد از مدتی وارد دانشگاه امام حسین شد و در دانشگاه علوم و فنون دانشگاه اصفهان نیز پذیرفته و با مدرک فوق دیپلم از آنجا فارغ‌التحصیل شد. در رشته جغرافیای سیاسی در دانشگاه امام حسین ساری تحصیلاتش را ادامه داد. در حین تحصیل برای اولین بار در سپاه بهشهر مشغول به خدمت شد، پس از آن به توپخانه نکا منتقل و بعد در خود لشکر 25 کربلا و بعد هم در پادگان قدس خدمت می‌کرد.نخستین بار آبان 1394 به مدت 58 روز به همراه برادرش محمدرضا به سوریه رفت و در مرحله دوم 14 فروردین 1395 اعزام شد. او جانشین عملیات لشگر 25 کربلا بود که در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) در شهرک «خان طومان» توسط تروریست‌های تکفیری به فیض عظیم شهادت نایل آمد.

رادمهر از جمله نیروهایی بود که در جنگ 33 روزه لبنان نیز نقش داشت. بخشی از آموزش‌های نیروهای فاطمیون در سوریه را به عنوان یک مستشار نظامی بر عهده گرفت. نهایتا در 16 اردیبهشت 95 به شهادت رسید. در پی نقض آتش‌بس توسط عوامل تکفیری در اطراف حلب سوریه و حملات وحشیانه آنها به شهرک خان‌طومان، 13 مدافع حرم مازندرانی در درگیری با تروریست‌ها به شهادت رسیدند و 21 نفر نیز در این درگیری مجروح و جانباز شدند. پیکر مطهر شهید رادمهر به همراه چند تن از همرزمانش در منطقه ماند و حالا پس از گذشت چهار سال از شهادتش، طی عملیات تفحص پیدا شده و به کشور بازگشته است. از او دو فرزند به نام های علی و محمد به یادگار مانده است. فرازی از وصیت نامه شهید رادمهر در ادامه قابل مشاهده است

برادران عزیز ، به شما و سایر برادران و خواهرانم در بسیج وصیت می کنم که نکند واقعه سقیفه بنی ساعده دوباره تکرار شود ، نکند عاشورا دوباره تکرار شود و حسین زهرا (علیه السلام) سرش بالای نیزه رود. برادران و خواهران بسیجی ، از تاریخ اسلام درس بگیرید و همواره در راه ولایت ثابت قدم باشید.

برادران ، بدانید که همانگونه که اهل کوفه ، مسلم ابن عقیل ( نماینده امام زمان خود ) را تنها گذاشتند و اکنون مورد لعن ما قرار می‌گیرند ، اگر ما هم ولی فقیه را تنها بگذاریم ، بی درنگ مسلم های دیگری نیز به مسلم ابن عقیل خواهند پیوست و آنگاه ما نیز مورد لعن آیندگان قرار خواهیم گرفت.

برادران و خواهران اگر می خواهید دنیا و آخرتتان تضمین شود و از مصائب آخر الزمان در امان باشید و دینتان حفظ بماند و عاقبت به خیر شوید ، بصیرتتان را افزایش دهید ، اطاعت از ولایت مطلقه فقیه را بر خود واجب بدانید و اگر می خواهید در این دوران پر آشوب گمراه نشوید ، گوشتان به سخنان ولایت مطلقه فقیه و چشمتان به اعمال این بزگوار و تمام وجودتان صرف عمل به خواسته ها و اوامر ایشان باشد.

انتهای پیام/

کد خبر: 1076977

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =