هراس افکنی آمریکایی‌ها در خصوص فعالیت‌های ایران در قاره آفریقا

بر اساس ادعای کارشناس نشریه نشنال اینترست، در بین همه نگرانی‌های سیاست‌گذاران محلی، آنچه آنها هجوم استراتژیک ایران در قاره آفریقا می‌دانند، بیش از هر چیز دیگری چشمگیر است.

به گزارش خبرنگار بین‌الملل ایسکانیوز، طیف تندرو و افراطی در حاکمیت آمریکا هر چند وقت یکبار با هدف ایران هراسی و تهدید زایی اقدام به انتشار اخبار و اطلاعات کذب در خصوص ایران می‌کند. نمونه آن را می‌توان در گزارش اخیر ملاحظه نمود که نشریه «نشنال اینترست» آمریکا در تحلیلی به قلم «ایلان برمن» به بررسی چرایی آنچه فعالیت‌های جدید ایران در قاره آفریقا خوانده شده، پرداخته است. وی در تحلیل خود ضمن مطرح کردن سوال در خصوص انگیزه‌های ایران از «فعالیت در آفریقا» به نقل از مقامات مراکشی، حضور ایران در آن منطقه را «فرصت طلبی استراتژیک» خوانده که به دلیل «اهمیت اقتصادی قاره آفریقا در سیاست جهانی» انجام شده است.

در گزارش مذکور که هیچ سندی هم در آن وجود ندارد، ادعا شده که حضور در قاره آفریقا «بسیار چشمگیر» است و ایران اکنون در سراسر قاره آفریقا حضور دارد. ایلان برمن در ادامه مدعی می‌شود که ایران اکنون در نزدیکی موریتانی و اطراف تونس حضور چشمگیری دارد و اعتقاد بر این است که در هر دو مکان به طور فعال در حال نیروگیری است. در این گزارش ادعا شده که ایران تلاش می‌کند با حضور در قاره آفریقا بستر انتقام ‌گیری شهادت سپهبد قاسم سلیمانی را فراهم نماید.

 لازم به ذکر است، انتشار این گزارش به معنای تایید محتوای آن نیست و انتشار آن صرفا با هدف منعکس کردن دیدگاه طیف‌های مختلف نخبگان آمریکا در قبال ایران و تصویرسازی هراس‌افکنی آنان از فعالیت‌های جمهوری اسلامی انجام شده است.

مشروح تحلیل مذکور بدین شرح است:

همزمان با تمرکز دولت بایدن بر دیپلماسی جدید هسته‌ای تازه با ایران، خطر غفلت از نشانه‌های واضحی وجود دارد که نشان می‌دهد نظام ایران در حال افزایش فعالیت خود در یک صحنه استراتژیک مهم است: شمال آفریقا. این هشداری است که در رباط -پایتخت مراکش- شنیدم؛ جایی که اوایل ماه جاری به دعوت وزارت امور خارجه این کشور سفر کردم.

با مرور سیاست‌های ایالات متحده در قبال ملت‌های آفریقای شمالی، با ناآرامی‌های مداوم در نزدیکی لیبی و افزایش بی‌ثباتی در منطقه ساحل صحرا، برنامه استراتژیک پادشاهی [مراکش] کاملا شلوغ است. در بین همه نگرانی‌های سیاست‌گذاران محلی، آنچه آنها هجوم استراتژیک ایران در این قاره می‌دانند، بیش از هر چیز دیگری چشمگیر است. یک مقام عالی رتبه به من گفت: «دیگر فقط صحبت کردن درباره ایران در آفریقای غربی دقیق نیست. ایرانی‌ها اکنون در سراسر قاره حضور دارند».

به من گفته شد که نظام ایران از طریق ایجاد مراکز فرهنگی و ارتباطات غیررسمی در سراسر قاره، به دنبال حضور پایدار منطقه‌ای است و از پراکندگی یهودیان لبنانی و همدردی با آنان که در کشورهای مختلف آفریقایی وجود دارند، استفاده می‌کند. همچنین شواهد موثقی وجود دارد که نشان می‌دهد ایران با گروه‌های رادیکال منطقه‌ای کار می‌کند. به عنوان مثال، ایران از سال 2017 با همکاری شبه نظامیان حزب الله لبنان، از جبهه چپ پولیساریو پشتیبانی کرده است (این همکاری چنان نگران کننده بود که پادشاهی به طور رسمی در سال 2018 روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد). کارشناسان امنیتی گفتند که می‌دانند هیئت‌های پولیساریو برای آموزش به لبنان سفر کرده‌اند. بدین ترتیب ایران اکنون در نزدیکی موریتانی و اطراف تونس حضور چشمگیری دارد و اعتقاد بر این است که در هر دو مکان به طور فعال در حال نیروگیری است.

این الگوی فعالیت کاملا آشنا است. این نمایانگر تلاش‌های قبلی ایران در حدود یک و نیم دهه پیش برای نفوذ به آمریکای لاتین و ایجاد «عرصه پشتیبانی» در نیمکره غربی برای دور زدن تحریم‌های بین‌المللی، تقویت روابط با نظام‌های ضدآمریکایی و ایجاد یک قابلیت عملیاتی نهفته که می‌تواند علیه ایالات متحده بسیج شود.  نتایج آن فعالیت نامتقارن چشمگیر بود. همانطور که من و «جوزف هومایر» از «مرکز جامعه آزاد امن» مستند کرده‌ایم، در اوایل سال 2010 ایران موفق شده بود شبکه‌ای از روابط و ترتیبات نامنظم را در سراسر قاره آمریکا ایجاد کند. موارد مذکور، معاملات مالی که به کاهش فشار اقتصادی ایالات متحده کمک می‌کرد تا تماس با نیروهای رادیکال منطقه‌ای را در بر می‌گرفت که منجر به حداقل سه توطئه سازمان یافته جداگانه یا الهام گرفته شده توسط ایران علیه منافع ایالات متحده بین سال‌های 2007 و 2012 شد. به نظر می‌رسد اکنون این الگوی نفوذ در آفریقا در حال تکرار است.

چه چیزی باعث فعالیت جدید ایران شده است؟ مقامات مراکش به عوامل مختلفی اشاره می‌کنند. اولین مورد فرصت طلبی استراتژیک است؛ زیرا اهمیت قاره آفریقا از نظر اقتصادی و سیاسی در جهانی رو به افزایش است. مورد دوم تلاش سیستماتیک برای کاهش فشار راهبرد «فشار حداکثری» دولت ترامپ است که طی دو سال گذشته توانست تأثیر قابل توجه (و نامطلوبی) بر اقتصاد ایران بگذارد. سومی و شاید نگران‌کننده‌ترین آن از منظر شرایط منطقه این است که ایران از زمان کشته شدن قاسم سلیمانی -فرمانده نیروی قدس سپاه در ژانویه 2020- علاقه بیشتری به آفریقا پیدا کرد و موجب افزایش ترس در میان مقامات محلی شد مبنی بر اینکه تهران در نهایت می‌تواند با هدف قرار دادن منافع آمریکا یا متحدانش در قاره [آفریقا] تلافی دقیقی انجام دهد.

همه این‌ها نگرانی فزاینده‌ای در رباط ایجاد کرده و تلاش‌های خود را برای نظارت بر فعالیت‌های ایران و نماینده اصلیش یعنی حزب الله، در اطراف منطقه را افزایش داده است. مقامات مراکشی متقاعد شده‌اند که حالت نهایی مورد نظر جمهوری اسلامی دو شکل است: [یکی] تقویت کنترل بر مسلمانان شیعه قاره و استفاده از این گروه به عنوان یک اهرم سیاسی برای شکل دادن به سیاست‌های منطقه‌ای و [دومی] ایجاد یک قابلیت عملیاتی پنهان که از طریق آن بتواند در برابر ایالات متحده تلافی کند.

برای دولت بایدن، این هشدار نتوانست به موقع باشد. کاخ سفید از زمان آغاز به کار دولت جدید در ژانویه، تعامل مجدد با تهران را به عنوان یک اولویت اصلی سیاست خارجی قرار داده و مانند دولت اوباما، بدون توجه به سایر فعالیت‌های بدخواهانه ایران، نوعی توافق را نسبت به برنامه هسته‌ای ایران در اولویت قرار داده است. اگر سیگنال‌های منتشره شده از رباط را به عنوان نشانه در نظر بگیریم، نظام ایران به دنبال حضور در آفریقا با هدف تهدید آمریکا و شرکای محلی آن است و این امر می‌تواند در انتها به یک اشتباه پرهزینه تبدیل شود.

انتهای پیام/

کد خبر: 1094570

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =