محمدرضا مقدسیان منتقد سینما در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز درباره اینکه چرا در فیلمها به قهرمانان آن گونه که باید پرداخته نمیشود، اظهار کرد: اگر بگوییم که در طول سه چهار دهه اخیر در سینمای ایران فیلم خوبی در این زمینه نداشتهایم کم لطفی کردهایم، چرا که در واقع باید عنوان کرد تعداد فیلمهایی که در پرداختن به شخصیت قهرمان موفق و ماندگار بودهاند بسیار کم است که غالبا هم مربوط به دهه شصت و هفتاد میشوند.
مقدسیان ادامه داد: در سینمای دنیا مخاطب نشان داده که تمایل دارد تا قهرمان روی پرده ببیند، قهرمان را دوست داشته باشد، با قهرمان هم داستان شود و در واقع به واسطه این همدلی و هم داستانی، اثر را دنبال کند.
بیشتر بخوانید:
روز صفر بالاتر از حد استاندارد سینمای ایران / فیلمنامه بزرگترین ضعف فیلم
وی افزود: در ایران برای نبود شخصیت قهرمان در فیلمها چند دلیل مشخص وجود دارد که یکی از مهمترین آنها همان چیزی است که ما در ادبیات داستانی نیز شاهدش هستیم؛ به هر حال وقتی ما حوزه ادبیات به ویژه ادبیات مدرن را که از ابتدای سال ۱۳۰۰ آغاز میشود در ایران مرور میکنیم متوجه میشویم که ادبیات مدرن در کشور ما به اندازه اروپا و آمریکا و یا حتی بخشهایی از آسیا قدمت ندارد؛ از طرف دیگر میزان مطالعه و توجه فیلمسازان ما به ادبیات داستانگو و شخصیتمحور چندان پُر رنگ نبوده اما با این وجود روند رو به رشدی در این زمینه وجود داشته است.
مقدسیان در ادامه عنوان کرد: همچنین شاهد هستیم که گنجینه ادبی که در کشورمان داریم که کم اهمیت هم نمیباشد توسط کسانی که در حال فیلمنامهنویسی و فیلمسازی هستند به درستی درک نمیشود و به دلیل نداشتن درک دقیق و درست از مفهوم شخصیت، قهرمان و ادبیات داستانگو توان خلق یک اثر اورجینال و اصیل و تالیفی در قالب یک فیلمنامه که بتواند داستان سر راستی را روایت کرده و در بهترین حالت یک قهرمان را ترسیم کند و داستان قهرمانی کردن آن را روایت کند کمتر به چشم میخورد؛ پس به طور کلی میتوان گفت ضعف در مطالعه ادبیات، ضعف در فهم روند داستان، ضعف در توانایی داستانگویی و مهمتر از آن ضعف در ترسیم یک شخصیت از مشکلات اصلی در حوزه فیلمنامهنویسی و در ادامه، ساخت فیلمهای قهرمانمحور است.
منتقد سینما گفت: نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد حساسیتهایی است که در ساختار سینمای ایران وجود دارد؛ به هر حال پرداختن به یک شخصیت قهرمان و قراردادن آن شخصیت در چارچوب باورها و بایدها و نبایدهایی که در ایران وجود دارد یک توجه مضاعف میطلبد به طوری که هم باید توانایی داستاننویسی، شخصیتپردازی، ترسیم قهرمان و تبدیل کردن آن به یک فیلمنامه را داشته باشیم و هم اینکه مختصات شخصیت به گونهای باشد که در چارچوب فیلم قرار بگیرد. اما خب ممکن است این موضوع مطرح شود که ما قهرمانهای زیادی داریم که قابلیت این را دارند که به یک اثر سینمایی تبدیل شوند و این قهرمانان فقط کسانی نیستند که در زمان جنگ متولد شدهاند؛ ما قهرمانهایی داریم که در بین مردم وجود دارند و زندگیشان قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم را دارد، پس ما متریال لازم برای بهرهبرداری از آن را داریم.
مقدسیان با اشاره به اینکه مهمترین ویژگی که در سینمای ایران از آن بیبهره هستیم مطالعه بسیار کم سینماگرها و به ویژه فیلمنامهنویسهاست گفت: ضعف در شناخت ساختار فیلمنامه، ضعف در فیلمنامهنویسی و در ادامه بیحوصلگی و بی انگیزگی و مهمتر از آن کم اهمیت بودن جایگاه فیلمنامه و فیلمنامهنویس در فرآیند اقتصادی ساخت یک فیلم بر روی اثر تاثیرگذار است، چرا که متاسفانه یکی از کمتوجهترین بخشها در ساخت یک فیلم، فیلمنامه است در صورتی که نباید این گونه باشد.
وی در پایان تاکید کرد: بیسوادی، کم مطالعه بودن، نداشتن شناخت کافی از ساختار فیلمنامه، نداشتن توانایی در نگارش زندگی شخصیتها، ناتوانی در فرآیند اقتباس از واقعیتها و آثار ادبی موجود، بیحوصلگی و گردش مالی پایین در حوزه فیلمنامه که منجر به بیانگیزگی میشود همگی دست به دست هم داده تا آثاری که میتوانست با محوریت قهرمانپردازی به سینمای ایران اضافه شود که جایش در سینمای ایران خالی باشد. ضامن بقای سینما و فروش خوب فیلم هاست
انتهای پیام/
نظر شما