گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز- در سالهایی که خانواده ایرانی با فشارهای همزمان اقتصادی، روانی، ارتباطی و ارزشی روبهروست، رسانهای میتواند اثرگذار باشد که پیش از سخن گفتن، شنیدن را بلد باشد. برنامه «عصر خانواده» در شبکه دو سیما، دقیقاً از همین نقطه حرکت کرده است؛ نه از جایگاه معلمی که نسخه میپیچد، بلکه از جایگاه همراهی که کنار خانواده مینشیند، مسئله را میفهمد و مسیر گفتوگو را باز میکند.
«عصر خانواده» تلاش نمیکند خانواده را اصلاح کند؛ تلاش میکند آن را جدی بگیرد.صداقت؛ ستون اصلی اعتماد رسانهایمخاطب امروز، پیش از هر چیز به صداقت واکنش نشان میدهد. «عصر خانواده» این را فهمیده است. در این برنامه، با خانوادهها نه از موضع نمایش، بلکه از موضع «واقعیت زیسته» حرف زده میشود. چالشها زیباسازی نمیشوند و مسائل در لفافه پنهان نمیمانند. اختلاف، فرسودگی، خستگی ذهنی، سوءتفاهمها و زخمهای پنهان خانواده، همانطور که هست دیده میشود؛ بیآنکه امنیت روانی مخاطب آسیب ببیند.همین صداقت است که باعث میشود خانوادهها، برنامه را نه یک «رسانهِ دور»، بلکه یک «هممسیر آشنا» ببینند؛ رسانهای که از بیرون قضاوت نمیکند، بلکه از درون میفهمد.
از گفتن به شنیدن؛ تغییر نقش رسانهیکی از نقاط تمایز «عصر خانواده» با بسیاری از برنامههای خانوادهمحور، تغییر نقش رسانه از سخنگو به شنونده فعال است. دورهمیها، گفتوگوهای تعاملی، روایت تجربههای واقعی و حتی پرداختن به سکوتها و نگفتهها، نشان میدهد که این برنامه به خانوادهها اجازه میدهد روایت خودشان را بیان کنند.وقتی مردان در فضایی امن از نیاز به احترام و دیدهشدن حرف میزنند، وقتی زنان از خستگی مزمن و نادیدهگرفتن احساسها میگویند، و وقتی نسلها کنار هم مینشینند و حرف میزنند، رسانه دیگر فقط «فرستنده پیام» نیست؛ بخشی از گفتوگوست.
پیوند رسانه با جریانهای زنده اجتماعی«عصر خانواده» فهمیده است که خانواده، جزیرهای جدا از جامعه نیست. به همین دلیل، برنامه در بزنگاههای مهم اجتماعی، حضور منفعل ندارد. همراهی با جریانهای اجتماعی انسانی ـ از جمله حرکتهای مردمی برای آزادی زندانیان، پویشهای حمایتی، یا فعالیتهای فرهنگی مثل ترویج کتابخوانی ـ نشان میدهد که این برنامه فقط درباره خانواده حرف نمیزند، بلکه با خانواده در متن جامعه حرکت میکند.
نمونههایی از معرفی و همراهی با جریانهایی که به تغییر نگرش، مسئولیت اجتماعی و همدلی جمعی منجر میشوند، باعث شده «عصر خانواده» به یک نقطه اتصال میان رسانه، مردم و کنش اجتماعی تبدیل شود؛ نه صرفاً یک برنامه مناسبتی.تغییر نگرش؛ بهجای تغییر رفتار سطحییکی از دستاوردهای مهم «عصر خانواده»، تمرکز بر *تغییر نگرش بهجای اصلاح زودگذر رفتار* است. برنامه میداند که بدون تغییر نگاه، هیچ مهارتی ماندگار نمیشود.
به همین دلیل، موضوعاتی مانند عذرخواهی، احترام، مسئولیتپذیری، مرجعیت در خانواده، یا حتی نقش کلمات، نه بهشکل دستورالعمل، بلکه در قالب فهم عمیق مطرح میشوند.وقتی مخاطب بفهمد چرا یک جمله میتواند رابطه را فرسوده کند، یا چرا تحسین واقعی، یک مرد را دوباره مسئول میکند، دیگر نیاز به توصیه مستقیم نیست.علم در خدمت زندگی، نه نمایشبخشهایی مانند «اتاق مغز» با حضور متخصصان علوم شناختی، نمونهای از استفاده درست از دانش در رسانه است. علم در «عصر خانواده» برای نمایش تخصص بهکار نمیرود، بلکه برای قابلفهم کردن تجربه انسانی به میدان میآید.
توضیح خستگی ذهنی، واکنشهای عصبی، یا اختلال تمرکز، به خانواده کمک میکند که بهجای سرزنش یکدیگر، شرایط را بهتر درک کنند.اینجا علم، زبان فاصله نیست؛ زبان همدلی است.امتداد آنتن؛ ساختن جریان، نه محتوای مقطعیحضور فعال «عصر خانواده» در فضای مجازی، نشان میدهد برنامه به ساخت «جریان» فکر میکند، نه صرفاً تولید ویدئو. انتخاب تیترهای تأملبرانگیز، کپشنهای فشرده اما معنادار، و پرهیز از شعار، باعث شده محتواها بازنشر شوند، گفتوگو بسازند و در ذهن مخاطب بمانند.
این همان جایی است که رسانه از «پخش» عبور میکند و وارد تعامل واقعی با مخاطب میشود.در نهایت، «عصر خانواده» نمونهای از رسانهای است که میداند خانواده امروز، بیش از آموزش، به درکشدن نیاز دارد. برنامهای که نه از بالا، بلکه از کنار خانواده حرکت میکند؛ با صداقت، با شنیدن، با مشارکت اجتماعی و با تلاشی آگاهانه برای تغییر نگرش. شاید به همین دلیل است که «عصر خانواده» فقط دیده نمیشود؛ دنبال میشود.
زهرا اشراقی- خبرنگار
انتهای پیام/
نظر شما