به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز؛ نمایشگاه دستسازههای اسرا با عنوان «آوازهای دور دست» در حوزه هنری برگزار شد و در حاشیه این رویداد، مجید غلامعلی شهرستانکی آزاده جنگ تحمیلی به گفتوگو با خبرنگار ما نشست که به شرح زیر است.
ایسکانیوز: وقتی این نمایشگاه را میبینید چه احساسی به شما دست میدهد؟
مجید غلامعلی شهرستانکی: برای من، نمایشگاه تا حدی حکم تجدید خاطره را دارد. روزهای دردناک و سختی و شاید زیبایی یادم میآید، مثل دورهمیهایی که با رفقا داشتیم. این باعث میشود حس متناقضی در وجودم شکل بگیرد؛ هم خوشحالم که این آثار را میبینم و هم کمی ناراحت میشوم، چون یاد سختیها و تجارب دشوار آن دوران میافتم؛ شکنجههای سخت جسمی و روحی برایم تداعی میشود.به یاد رفقایم در اسارت میافتم.
در این نمایشگاه، کارهای دستیای را میبینم که بچهها با همان ملزومات سادهای که در آن دوران داشتند درست میکردند و واقعاً زیبا هستند. به نظر من، میتوان گفت این آثار نوعی هنر اسارت است، شاید بشود نمایشگاه را به این صورت نامید.
ایسکانیوز: شما مدتی از زندگی خود را در اسارت گذراندید، دوست دارید ثمرهی این مجاهدت برای مردمتان چه باشد؟
مجید غلامعلی شهرستانکی: به نظر من همین نمایشگاههای کوچک و همین کارهایی که ارائه میشود، اهمیت زیادی دارد. حضرت آقا هم فرمودند که زنده نگه داشتن یاد شهدا و کسانی که ایثار کردهاند، کمتر از شهادت و ایثار نیست. به نظرم همین بازخوردهایی که این نمایشگاهها میتوانند ایجاد کنند، اگر در بین عموم و در فضاهای عمومیتر منتشر شوند، و حس اسارت را انتقال بدهد. خوب است.
در کنار این نمایشگاهها، اگر مردم خاطراتی که از آن دوران باقی مانده است را بشنوند، میتوانند بفهمند کسانی که به جنگ رفتند، چه هدفی داشتند. واقعاً آیا آنها با حس جنگطلبی رفتند یا صرفاً میخواستند از وطن و میهن خود دفاع کنند؟ مهم است که این پیام به درستی منتقل شود. گاهی اوقات فضا طوری ساخته میشود که انگار رزمندگان و اسیران آدمهای دست نیافتنی و متفاوتی بودهاند، در حالی که به نظرم آنها انسانهای عادی بودند و آنقدر دست نیافتنی نبودند؛ همان آدمهای کوچه و خیابان بودند.
وقتی با جوانترها صحبت میکنم، میبینم برخی میخواهند با رزمندگان یا اسیران رفتار قدیسمآبانه داشته باشند، اما به نظرم اصلاً این طور نیست. ما، یعنی ماهایی که در جنگ شرکت داشتیم و دوران اسارت را تجربه کردهایم، آدمهای دست نیافتنی نبودیم. اینها همان آدمهای عادی بودند، اما برایشان حفظ آب و خاک و وطن اهمیت داشت. هنوز هم که نگاه میکنم، عرق نسبت به وطن در وجود ما مثل عشق یک فرزند به مادرش است. این چیزی است که من دوست دارم به نسل جوان منتقل کنم.
اسکانیوز: چه اخلاق کلیدی در بین رزمندگان وجود داشت که همه را دورهم در جبهه جمع کرده بود؟ آیا تمام رزمندگان از یک قشر خاص بودند؟
مجید غلامعلی شهرستانکی: وطن بخشی از ایمان ماست. وقتی از دین صحبت میکنیم، معنای دین چیست؟ به نظر من بخشی از دین ما، وطن است. اگر بخواهیم دین خود را حفظ کنیم، باید وطن خود را نیز حفظ کنیم و خود را از آن جدا ندانیم. به نظرم ما همه یک خانواده هستیم و یک خانواده بزرگتر داریم که مادرمان، همان وطنمان، است. اگر به این اصل پایبند باشیم، بسیاری از مسائل حل میشود و نکتههای مهم برای همه قابل فهم و قابل حل میشود.
به نظر من اخلاقی که بین همه رزمندگان وجود داشت، نوعدوستی بود و همان چیزی که من به آن اشاره میکنم، وطنپرستی یا وطندوستی بود، این ویژگی در بین همه آنها شایع بوده و به نوعی محور رفتارشان را شکل داده بود.
چرا وطندوستی؟ چون حتی کسانی بودند که مذهب متفاوت داشتند؛ برای مثال، برخی از رفقای من که در سنگر با آنها بودم، ارمنی بودند، پس اگر بخواهیم دلیل رفتن آنها به جنگ را صرفاً دینی بدانیم، این منطق جواب نمیدهد. دین مهم است و نقش خود را دارد، اما وطن یک پله جلوتر است. چرا جلوتر؟ چون ما ممکن است مسلمان، مسیحی یا کلیمی باشیم، اما همه ایرانی هستیم. به نظر من چیزی که مردم را متحد میکرد، ایران بود. نمیخواهم شعاری حرف بزنم، اما آنچه من مشاهده کردم، این بود که محور و پایه و اساس کشور، مردم بودند و این مردم بودند که توانستند همه را حول محور دفاع از کشور جمع کنند.
ایسکانیوز: در جنگ ۱۲ روزه امسال، قبل از آغاز درگیریها، یک سری اختلافات بین نسلهای مختلف جامعه وجود داشت. خیلیها گفتند که فکر نمیکردند نسل زد، نسل دهه ۷۰، اینقدر عرق و علاقه به ایران داشته باشند. آیا در دوران جنگ تحمیلی هم همین اتفاق افتاد؟
مجید غلامعلی شهرستانکی: طبیعتا بله،متأسفانه، وقتی تصویری از رزمنده ساخته میشود، گاهی اشتباهاتی رخ میدهد که باعث میشود مردم، تصور اشتباهی از یک رزمنده داشته باشند و همین موضوع متاسفانه بین اقشار جامعه اختلاف ایجاد میکند. ما نباید بین مردم خط کش بگذاریم و از ظاهر آنها برای قضاوت باطنشان استفاده کنیم. من همیشه گفتهام که رفتار کسی به خاطر لباس، پوشش، یا حتی محاسنش نیست که قضاوت شود؛ ما میگوییم «الأعمال بالنیات». اگر اعمال آدم را به نیتش بسنجیم، چهکسی واقعاً از درون آدم خبر دارد، جز خود آدم و خدا؟
متأسفانه در سالهای اخیر، برخی این خط کشیها را اعمال کردند و این باعث شد مشکلاتی در جامعه ایجاد شود. آنهایی که مردم را جدا و سوا کردند، میگفتند اینها خودیاند، آنها ناخودیاند، یا بیخودیاند؛ در حالی که اینطور نیست. در دوران هشت سال دفاع مقدس چنین چیزی نبود؛ کسی نمیگفت افراد با هم فرق دارند، کسی نمیگفت این حزباللهی است یا آن غیرحزباللهی است. متأسفانه امروزه این جناحبندیها باعث شد که مردم از هم فاصله بگیرند و محبت و علقهای که بین آنها بود کاهش یابد.
هیچ جنگی خوب نیست، اما خوشبختانه، همین جنگ ۱۲ روزه باعث شد که آن همبستگی که کمکم بین مردم در حال از بین رفتن بود، دوباره پررنگ شود. این جنگ نشان داد که مردم، با وجود تفاوت عقاید، وطن خود را دوست دارند و مملکتشان برایشان مهم است. هیچ ربطی به ظاهر، عقیده یا دین و مذهب ندارد؛ محور وحدت همه مردم، وطن است.
اگر مجدد جنگ شود، هر زمانی که لازم باشد، حتی کسانی که ایرادی بر من وارد میکنند یا مخالف من هستند، وقتی صحبت از دفاع از کشور و مملکت میشود، همگی پای کار هستند. حتی اگر سنشان بالا رفته یا شرایط جسمی مناسبی نداشته باشند، سعی میکنند حضور پیدا کنند و در جاهایی که لازم است، پشتیبانی و حمایت کنند.
ایسکانیوز: به عنوان سوال آخر، وقتی روبروی لباسی که در این رویداد میبینید قرار میگیرید و اگر بخواهید خودتان را در آن لباس دوران اسارت تصور کنید، آیا دوست دارید بخشی از زندگیتان تغییر کند و به جنگ نروید، یا همان مسیر گذشته را ادامه دهید؟ در مقابل خود گذشتهتان، چه حسی دارید؟
مجید غلامعلی شهرستانکی: واقعیت این است که من ناراضی نیستم. روزهای بسیار سختی بود، شاید تصورش برای شما هم دشوار باشد. من جزو مفقودین بودم در اردوگاهی که در آنجا بودیم. بسیاری از رفقای ما در همان شکنجهها و تنبیهها به شهادت رسیدند و هیچ خبری از آنها نبود، چون صلیب سرخ ما را ندیده بود. دیگر هیچ اسمی از ما نبود و به همین دلیل هر طور که دوست داشتند با ما رفتار میکردند.
با این حال، اگر به عقب بازگردم، قطعاً دوباره دفاع از کشور را انتخاب میکنم. اسارت جزو زندگی من است. ما به دنبال اسارت نبودیم. روزهای سختی بود که حتی تصورش دشوار است، اما در برخی مواقع وقتی دیگر گیر میافتی، هیچ کاری از دستت برنمیآید؛ نه مهمات داری و نه وسیلهای برای اقدام، در این شرایط نمیتوان کاری کرد.
با وجود تمام دلخوریهایم از افرادی که امروز ممکن است درباره ایثارگران یا مسائل مربوط به سهمیه و امثال آن صحبت کنند، واقعیت این است که اگر وارد زندگی این بچهها شوید، خواهید دید که آنها واقعاً چیزی طلب نکردهاند. سهمی نگرفتهاند، نه از انقلاب و نه از مردم، و طلبکار هم نیستند. من وظیفه خودم میدانم همان مسیر را ادامه دهم، همانطور که آن زمان بودم. واقعیت این است که اگر دوباره به گذشته بازگردم، قطعاً و بدون شک مجدداً جنگیدن و دفاع از کشور را انتخاب میکنم.
ایسکانیوز: نکتهای وجود دارد که بخواهید اضافه کنید؟
مجید غلامعلی شهرستانکی: نکته خاصی نیست، اما با توجه به اینکه درباره نسل زد صحبت کردیم و بچههای من هم جزو همین نسل هستند، پیشنهادم به جوانترها این است که هر چیزی که میشنوند، بهطور کامل باور نکنند. این بسیار مهم است.
متأسفانه ما در بمباران خبری زندگی میکنیم. منظورم این نیست که اخبار دروغ هستند، اما همه واقعیتها منتقل نمیشوند. چون خودمان این دوره را گذراندهایم، دوست دارم جوانترها بدانند، وقتی چیزی میشنوند، با دقت بررسی کنند، بیچون و چرا قبول نکنند، شک کنند و در مطلب پرسش، اگر و اما بگذارند، تا به واقعیت برسند. متأسفانه دروغ گفته میشود و جوانترها هم به دلیل شرایط موجود، کموبیش تحت تأثیر قرار میگیرند.
ما همچنین کم و کاستیهایی در کشور داریم و منکر آن نیستیم. خودمان گرفتاریم؛ من خودم با همین شرایط زندگی میکنم، هنوز نزدیک ۶۰ سال سن دارم و حتی بعد از بازنشستگی مجبورم کار کنم. مشکلات وجود دارند، اما این مشکلات را باید خودمان حل کنیم، نه کسی دیگر همانطور که یک ضربالمثل میگوید: «گربه برای رضای خدا موش نمیگیرد.» یعنی کسی جز خودمان قرار نیست کاری برای ما انجام دهد.
خبرنگار: صبا هراتی
انتهای پیام/
نظر شما