مجتبی آرشنیا تهیهکننده مستند «روزی روزگاری تابستان» در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز در خصوص ایده و فضای کلی این مستند گفت: ایده اولیه متعلق به احسان آجورلو کارگردان اثر بود. در ذهن ما، تابستانِ کودک همیشه با بازی، آفتاب، خاک و خنده گره خورده است؛ فصلی که زمان در آن کش میآید و زندگی سادهتر به نظر میرسد. فیلم هم از همین تصویر آشنا شروع میشود؛ از روزمرگیهایی که شاید در نگاه اول بیاهمیت باشند، اما اگر کمی مکث کنیم، میبینیم لایههای پنهانی از معنا در دلشان جریان دارد.
او در پاسخ به این سوال که فیلم فقط به این تصویر روشن بسنده نمیکند و این تغییر فضا چطور در روایت شکل گرفت، توضیح داد: دقیقاً همینطور است. جهان کودکی فقط روشن و بیدغدغه نیست. در دل همان خندهها، گاهی مکثهایی وجود دارد؛ نگاههایی که ناگهان متوقف میشوند و سکوتهایی که شاید بیدلیل به نظر برسند، اما بیدلیل نیستند. برای من، بهعنوان تهیهکننده، همین عبور آرام از روشنایی به لایههای عمیقتر اهمیت داشت؛ حرکتی نامحسوس که بیشتر حس میشود تا توضیح داده شود.
آرش نیا درباره توضیح مستقیم یا تأکید بر معنا در روایت فیلم گفت: از ابتدا تصمیم داشتیم فیلم، توضیح ندهد و اصرار نکند. روایت ترجیح داد آرام پیش برود و اجازه دهد واقعیت خودش را نشان بدهد؛ بدون فشار، بدون اغراق. چیزی شبیه سایهای که بیصدا و تدریجی، در پایان روز روی زمین مینشیند. مخاطب باید فرصت کشف داشته باشد، نه اینکه همهچیز از پیش برایش گفته شود.
این تهیه کننده جوان درخصوص کار با کودکان بیان کرد:مهمترین نکته این بود که کودکان را به روایت وادار نکنیم. ما تلاش کردیم فضایی فراهم شود که آنها بتوانند آزادانه حرف بزنند، بازی کنند و حتی سکوت کنند. این سکوتها، برای من، یکی از ارزشمندترین بخشهای تجربه ساخت فیلم بود؛ لحظههایی که کودک چیزی نمیگوید، اما معناهای بزرگی را با خود حمل میکند.
وی در پاسخ به اینکه به نظر میرسد فیلم بیش از آنکه درباره یک اتفاق مشخص باشد، بر یک تجربه تمرکز دارد، ادامه داد: دقیقاً همینطور است. «روزی روزگاری تابستان» درباره یک رویداد مشخص نیست؛ درباره لحظهای است که کودک، بیآنکه اعلام شود، با تجربهای تازه روبهرو میشود. درباره روزی که بازی ادامه دارد، اما چیزی در نگاه تغییر کرده است. فیلم نمیخواهد این تغییر را نامگذاری کند؛ ترجیح میدهد آن را در سکوت و نگاه رها کند.
تهیهکننده « روزی روزگاری تابستان » درباره مهمترین دغدغه خود در شکلگیری نهایی فیلم، گفت: برای من مهم بود که فیلم به دام شعار و توضیح نیفتد. هدف این بود که اثر، بیش از آنکه پاسخ بدهد، پرسش ایجاد کند و تماشاگر را به مکث و تأمل دعوت کند؛ به دیدن دوباره لحظههایی که معمولاً خیلی ساده از کنارشان عبور میکنیم.
وی افزود: «روزی روزگاری تابستان» قصهای است که با نور آغاز میشود، اما در جایی از مسیر، مخاطب را با سایه تنها میگذارد؛ سایهای که هرکس، بسته به تجربه و نگاه خودش، معنای آن را کشف میکند.
انتهای پیام/
نظر شما