۱۱ آذر؛ در تاریخ چه گذشت؟

امروز ۱۱ آذر برابر با ۲ دسامبر تقویم میلادی است. روزی که در تاریخ آبستن وقایع و اتفاقات زیادی در ایران و جهان بوده است.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، امروز ۱۱ آذر برابر با ۲ دسامبر تقویم میلادی است. روزی که در تاریخ آبستن وقایع و اتفاقات زیادی در ایران و جهان بوده است. به مرور برخی از این وقایع می‌پردازیم.

بیشتر بخوانید:

۱۰ آذر؛ در تاریخ چه گذشت؟

رویدادها:

۹۳۱ میلادی - ورود پیروزمندانه «مرداویز» به اصفهان

دوم دسامبر سال ۹۳۱ میلادی (آذرماه ۳۱۰ هجری خورشیدی) مرداویز زیاری حکمران و رهبر مردم مازندران، گرگان، گیلان و ری که «تاریخ» از او به عنوان یک ایراندوست بزرگ انقلابی، یک رنسانسیر و از بانیان تجدید استقلال ایران و حاکمیت ملی ایرانیان نام می برد پس از بیرون راندن عوامل و نظامیان خلیفه عباسی از کاشان، همدان و دیگر شهرهای مرکزی ایران و درهم کوبیدن آنان درنبردی در ۴۹ کیلومتری اصفهان وارد این شهر شد و آن را پایتخت همه ایران اعلام کرد.

در همین روز مرداویز در اجتماع مردم اصفهان که برای ابراز احساسات نسبت به او گرد آمده بودند خطاب به آنان مطالب مهمی بیان داشت که مضمون آن از این قرار است:

«من و یارانم که به خاطر گرامی میهن، شمشیر برگرفته و جان بر کف نهاده ایم در زادروز روشنایی و گرمی (روز آتش؛ روز نهم از ماه نهم سال ایرانی ــ ۹ آذر) که روز خوش یمنی برای ایرانیان بوده است در نزدیکی اصفهان سپاهیان وفادار به خلیفه را بشکستیم و از ایران بگریزاندیم. من از دیلمان برخاسته ام ــ از میان مردمی شکست ناپذیر. هیچکس به خاطر کارهای غیر میهنی که تا به امروز کرده است؛ بازخواست و مجازات نخواهد شد. ولی از امروز مجازات خیانت به میهن و همکاری با بیگانه؛ مرگ است. می خواهم که ازاین پس جز به پارسی سخن نگویید و همه آیین ها و جشن های گذشته را که میراث فرهنگی مان و بازمانده از نیاکان مان هستند به همان صورت و با رعایت اصالت هر چه تمامتر برگزار کنید، ترس و دروغ را از خود دور سازید که مایه همه بدبختی ها هستند. می دانید که من یک مسلمان هستم؛ برگزاری آیین های ملی با اسلام مغایرت ندارد. تا این جشنها و مراسم را رعایت کنیم ایرانی باقی خواهیم ماند. «گفتار نیک ــ کردار نیک ــ پندار نیک» یک اندرز نیاکان مان است که تمدن و بزرگی خودرا بر پایه آن استوار داشته بودند و هرگاه که از چارچوب آن خارج شدند آسیب دیدند. از رعایت این اندرزها کسی آسیب نخواهد دید. من همین امسال ــ ۵۸ روز دیگر ــ در همینجا جشن سده را بر پا می دارم تا یادآور سه آموزشی باشد که یادآور شدم».

در این اجتماع، یاران و پیروان مرداویز ازجمله برادران بویه حضور داشتند که پس از مرگ مرداویز سراسر ایران را آزاد و بغداد را هم تصرف، مذهب شیعه را ترویج و خلیفه سنّی را دست نشانده خود کردند.

مردوایز درسال ۹۳۵ - چهار سال پس از ورود به اصفهان - در همین شهر به دست کارگران غیر ایرانی به دلیل سختگیری نسبت به آنان در برپایی مراسم نوروز کشته شد. اصفهان در سال ۶۴۱ میلادی به دست اعراب مسلمان افتاده بود.

 مرداویز جاه طلب نبود. او «ایران» را می خواست و به آن عشق می ورزید، نه خودش را و دلیلش شریک کردن نصر سامانی - ناسیونالیست ایرانی دیگر در رهبری مناطق شمال خاوری ایران (خراسان بزرگتر ازجمله منطقه «فرارود») بود؛ زیرا هر دو دارای یک هدف بودند و آن آزادی و بزرگی ایران بود.

 بوئیان ـ پیروان راه مرداویز ـ برای جداساختن ایران و فرهنگ ملی آن از قلمرو اعراب؛ به گسترش و ترویج شیعه پرداختند و مراسم عاشورا برپا داشتند. بوئیان حاکم بر بغداد حتی خلیفه سنی را مجبور ساختند که روز عاشورا با پای برهنه در خیابانهای بغداد راه برود و در عزای حسین بن علی (ع ) سینه بزند.

۱۹۴۴ - قانون بسیار مهم منع مقامات ایران ازمذاکره بابیگانه درباره نفت

دوم دسامبر سال ۱۹۴۴ میلادی (۱۱ آذر ماه ۱۳۲۳ خورشیدی) دکتر محمد مصدق نماینده تهران هنگام تسلیم طرح مهم خود که چند نماینده دیگر هم آنرا امضاء کرده بودند به مجلس مبنی بر محدود کردن مذاکره مقامات دولتی در زمینه نفت با بیگانگان نطق مهمی ایراد کرد و نیاز جهان به نفت و بازی های سیاسی و اعمال نفوذ ناشی از آن و مسا ئل مربوط دیگر را برشمرد و طرح، همان روز به تصویب رسید.

به موجب این طرح که قانون شده است هیچ مقام ایرانی حق مذاکره با بیگانه بر سر نفت، جز فروش آن را ندارد و متخلفان به ۳ تا ۸ سال زندان و محرومیت ابد از خدمات دولتی محکوم خواهند شد. در پی تصویب همین طرح بود که معاون اول وزارت امور خارجه شوروی که برای مذاکره درباره امتیاز نفت شمال ایران به تهران آمده بود دست خالی از ایران رفت.

۳۲۴ میلادی - قسطنطنیه (استانبول) ساخته شد

کنستانتین پس از دستگیری و اعدام شریک حکومتی خود ــ لوسیوس ــ و اعلام حود به عنوان امپراتور همه قلمرو روم، دوم دسامبر سال ۳۲۴ میلادی در اردوی خود در کنار بسفور تصمیم گرفت که شهر بیزانتیوم ــ مهاجر نشین قدیمی یونان ــ را با ساختن بناهای تازه تکمیل کند و آن را پایتخت دوم امپراتوری قرار دهد که به ایران نزدیکتر باشد. کنستانتین گفته بود که مراقب حرکات ایران بودن از آنجا آسانتر است و در صورت تصمیم به مقابله نظامی، هزینه سنگین لشکرکشی از راه دور را ندارد.

کنستانتین پس از اعدام لوسیوس اجازه نداد که سنای روم برای او شریک حکومتی دیگری انتخاب کند.

شهر بیزانتیوم در سال ۳۳۰ میلادی از هر لحاظ آماده شد و نام کنستانتین بر آن نهاده شد. شهر کنستانتینوپل (قسطنطنیه - استانبول) تا سال ۱۹۱۸ به مدت ۱۵۸۸ سال از مهمترین مراکز تصمیمگیری در جهان بود.

کنستانین ۲۲ ماه مه سال ۳۳۷ میلادی درگذشت و جنگ جانشینان او با شاپور دوم (ذولاکتاف) شاه وقت ایران از دودمان ساسانی در«سنگره» و شکست رومیان ثابت کرد که پایتخت روم، دور و یا نزدیک ایران باشد در سرنوشت جنگ بی تاثیر است و ارتش ایران همیشه پیروز است.

 ۲۹ ماه مه سال ۱۴۵۳ میلادی کنستانتینوپل به دست عثمانی افتاد که آن را به اسلامبول تغییر نام دادند که پس از تبدیل حروف الفبای عربی به لاتین در ترکیه در قرن ۲۰ به صورت استانبول نوشته و خوانده می شود.

۱۸۰۵ - جنگ آسترلیتس و پیروزی ناپلئون و تاجگذاری وی

دوم دسامبر سال ۱۸۰۵ میلادی ناپلئون بناپارت دریکمین سالروز امپراتور شدنش در یک جنگ یکروزه در منطقه «آسترلیتس Austerlitz » ارتشهای متحد روسیه و اتریش را شکست داد. شمار سربازان روسیه و اتریش در این جنگ دو برابر نیروهای ناپلئون بود. در این جنگ ۲۶ هزار تن کشته شدند.

سحرگاه این روز ناپلئون وانمود کرد که تصمیم به انصراف از جنگ و بازگشت گرفته است و سپس با یک تاکتیک تازه نیروهای خود را به صورت متمرکز وارد میدان ساخت و از تمام توان جنگی آنان استفاده برد و پیروز شد.

ناپلئون دوم دسامبر سال ۱۸۰۴ به دست پاپ پی هفتم تاجگذاری کرده و امپراتور فرانسه شده بود. لوئی ناپلئون نیز در همین روز در سال ۱۸۵۳ به عنوان دومین امپراتور فرانسه تاج بر سر نهاد.

۱۸۵۹ - اعدام «جان براون»

دوم دسامبر سال ۱۸۵۹ میلادی ـ و دو سال پیش از آغاز جنگ داخلی ۴ ساله ـ «جان براون» مردی که عمل برده داری اروپایی تبارهای مهاجرت کرده به آمریکا را «گناه مطلق» و یک اقدام غیر بشری اعلام کرده بود و برضد برده داری دست به اقدام مسلحانه زده بود در «چارلز تاون» واقع در ۹۰ کیلومتری شمال غربی شهر واشنکتن به دار آویخته شد. [چالزتاون اینک از شهرهای ایالت ویرجینیای غربی است].

جان براون که در الهیات تحصیل کرده بود چون از راه مسالمت آمیز (نطق و نوشته) نتوانست به الغاء بردگی برسد تصمیم به اقدام مسلحانه گرفت و دست به مسلح کردن پیروانش از جمله ۱۳ پسر خود زد. وی گمان می کرد که قیام مسلحانه او سبب خواهد شد که بردگان سیاه به او به پیوندند و بر توان نظامی او بیافزایند و داد خود از از اربابان سفید پوستشان بستانند.

 با این اندیشه، جان براون به یک انبار اسلحه ارتش آمریکا در منطقه «هارپر فری» حمله برد و آنجا را متصرف شد تا سلاحهای موجود در انبار را در اختیار سیاهپوستان بگذارد، ولی برخلاف تصور او، سیاهپوستان به کمکش نشتافتند و وی از نیروی اعزامی دولت فدرال آمریکا شکست خورد و دستگیر شد. «هارپر فری» که براون به آنجا حمله مسلحانه برد تا شهر واشنگتن فاصله ای چندان زیاد ندارد.

براون در طول محاکمه، تنها این جملات را در دفاع خود بیان می کرد:

من به خاطر رضای خدا و آرامش وجدان دست به این اقدام زدم و کوشش در راه نجات و آزادی انسانها را جرم نمی دانم.

طولی نکشید که همین افکار «براون» کمک کرد که آبراهام لینکلن اعلامیه الغاء بردگی را صادر کند. اقدام براون و اظهارات او شدیدا آمریکاییان ساکن ایالات شمالی را تحت تاثیر قرار داده بود به گونه ای که به پشتیبانی از عمل لینکلن بپاخاستند و برای تحقق لغو بردگی دست به جنگ زدند. «تاریخ» از جان براون به عنوان مردی بزرگ نام برده و بپاخیزی او را سرآغاز فصل آزادی بردگان سیاه و تامین حقوق مدنی انسانها قرار داده و گور او یکی از نقاط مورد علاقه و بازدید روشنفکران و مصلحان جهان و توریستها شده است.

۱۹۰۸ - سرانجام امپراتور ۳ ساله چین

دوم دسامبر سال ۱۹۰۸ چین دارای یک امپراتور سه ساله شد که او را «سوان تونگ» نامیدند. وی دهمین امپراتور از دودمان کوینگ بود و نیز آخرین امپراتور چین. نام اصلی وی «پو ــ یی» بود.

۱۹۶۱ - روزی که فیدل کاسترو گفت: من یک مارکسیست هستم

دوسال پس از پیروزی انقلاب کوبا، دوم دسامبر سال ۱۹۶۱ فیدل کاسترو رسما اعلام کرد که یک مارکسیست است و خواهد کوشید که در کوبا نظام سوسیالیستی برقرار کند. بنابراین، درجامعه کوبا آموزش وپرورش و بهداشت مطلقا رایگان و یکنواخت خواهد بود، برای همه دست کم در حد متعارف مسکن و رفاه و وسیله زندگانی به صورت برابر تامین خواهد شد، همگان و بلا استثناء از بازنشستگی عمومی برخوردار بوده و دغدغه ایام پیری و ارکار افتادگی را نخواهند داشت و در کوبا طبقه اجتماعی وجود نخواهد داشت و این سوسیالیسم با توجه به شرایط و امکانات کوبا برقرار خواهد شد. کاسترو «مارکسیست بودن» خودرا در سالروز بازگشت به کوبا (با هدف انقلاب) اعلام کرده بود. وی دوم دسامبر ۱۹۵۶ با کشتی و با ۸۰ همفکر خود وارد کوبا شده بود که در جریان زد و خوردی مسلحانه دستگیر و زندانی شده بود. کاسترو در ۱۹۵۹ قیام مسلحانه خود را از سر گرفت و پیروز شد.

کاسترو با اعلام نظام سوسیالیستی در کوبا، از همان لحظه دشمنی دولت واشنگتن را برانگیخت و کارشکنی ها و تحریم ها بر ضد کوبای سوسیالیست آغاز گردید. در آغاز انقلاب کوبا، مقامات آمریکایی گمان نمی کردند که کاسترو افکار مارکسیستی داشته باشد. او را یک سوسیال دمکرات و اصلاح طلب می پنداشتند. کاسترو با اعلام سوسیالیسم به عنوان نظام کوبا بر سرعت ملی کردن وسائل تولید افزود که ضمن آن دارایی بقیه آمریکائیان نیز مصادره و ملی شد. فیدل کاسترو در دهه یکم قرن ۲۱ درپی یک بیماری و عمل جراحی بازنشسته شده و برادرش رائول برجای او نشسته است. فیدل کاسترو پس از بازنشسته شدن به نوشتن مقاله و کتاب ادامه می دهد و مقالات او بلافاصله به سراسر جهان مخابره می شود.

۱۹۷۱ - تاسیس امارات عربی متحده

دوم دسامبر ۱۹۷۱ شش شیخ نشین ساحل جنوبی خلیج فارس با هم متحد و امارات عربی متحده را تشکیل دادند. این شش امارت عبارتند از: ابوظبی، ام القوین، دوبی، شارجه، عجمان و فجیره. سال بعد راس الخیمه ـ نه چندان دور از تنگه هرمز ـ به این اتحادیه پیوست. این امارات قبلا تحت حمایت انگلستان بودند که همان سال نیروهای نظامی خودرا از شرق آبراه سوئز خارج ساخت. در سال ۲۰۰۹ و در سالگرد تاسیس این کنفدراسیون، دشواری مالی در ارتباط با سرمایه گذاری ۵۹ میلیارد دلاری در دوبی از اخبار ردیف اول رسانه ها بود.

۱۸۹۹ - آلمان و ایالات متحده آمریکا جزایر ساموآ واقع در اقیانوس آرام را میان خود قسمت کردند!

۱۹۰۱ - اولین تیغ ژیلت به بازار آمد.

۱۹۱۴ - در جریان جنگ جهانی اول ، ارتش اتریش پس از ماهها حمله بالاخره شهر بلگراد را تصرف کرد.

۱۹۴۲ -  دکتر انریکو فومی موفق شد که در لابراتواری که در دانشگاه شیکاگو برای تحقیقات اتمی تاسیس شده بود،واکنش زنجیره ای اتم را کنترل کند که سرآغاز تولید سلاح اتمی بود.

۱۹۷۱ - مارس - ۳ سفینه شوروی به آرامی در سطح سیاره مریخ فرود آمد.

۱۳۰۰ شمسی - میرزا کوچک خان جنگلی به شهادت رسید.

میرزا یونس، فرزند میرزا بزرگ، که بعدها مشهور به میرزاکوچک خان جنگلی شد، در سال ۱۲۹۸ هجری قمری در محله استاد سرای رشت و در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود و تحصیلات مقدماتی را در رشت در مدرسه علمیه حاج حسن (صالح آباد) گذراند.

بعد از چندی در جرگه طلاب مدرسه جامع وارد شد که از لحاظ تعلیمات دینی در سطحی بالاتر قرار داشت.

میرزاکوچک خان در خلال تحصیل مقدمات فقه و اصول در مخالفت با نارواییها بی پروا بود به همین سبب احترام سایر طلاب را به خود جلب کرد.

در قیام آزادیخواهان رشت علیه پیمان شکنی محمد علی شاه (۱۳۲۶ ه.ق) در صف مشروطه طلبان جای گرفت و با آنان در تحصن شهبندری عثمانی (کنسولگری عثمانی) شرکت جست و هر سحرگاه با صدای تکبیر خود متحصّنان را به ادای نماز فرا می‌خواند (تکبیر او و نماز متحصنان پاسخی بود به تبلیغات دولتیان که آزادیخواهان را بابی مذهب معرفی می‌کردند) در واقعه تعرض مسلحانه مشروطه‌خواهان رشت علیه قوای مستبدان (۱۶ محرم ۱۳۲۷ هـ ق) از طرف همکاران وی بود و انجمنی به نام وفا را تشکیل داده بود و اداره می‌کرد.

هنگام بسیج قوای ملی رشت برای تصرف پایتخت، میرزا عنوان فرماندهی یک دسته از جنگاوران را در دوشنبه بازار سنگر بر عهده گرفت، در آنجا سخت بیمار و بستری شد و دسته جنگاورانش تحت فرمان یپرم خان ارمنی درآمد که به سوی قزوین حرکت کردند.

کوچک‌خان پس از مداوا به مجاهدان پیوست و در فتح تهران شرکت جست در شورش‌ شاهسونان همراه یپرم خان و سردار اسعد به کمک مجاهدان آذربایجان رفت، هنگامی که شاه مخلوع (محمدعلی) عمال خود را به قصد تصرف ترکمن صحرا به آن منطقه (به دستیاری بیگانه) گسیل داشت، کوچک خان داوطلبانه به قوای دولت مشروطه ایران پیوست و به جبهه رفت.

در جریان جنگ بر اثر تیری که زیر شانه‌اش نشسته بود از پای افتاد و اسیر شد که به روسیه منتقلش کردند اما او پس از معالجه خود را به رشت رسانید.

در جریان تعرض قوای روس به آذربایجان و گیلان «به بهانه مخالفت شوستر مستشار مالی آمریکایی» و قتل و اسارت و حبس استقلال طلبان و مدافعان ایرانی (۳۰ـ ۱۳۲۹هـ . ق) و هم زمان با اعدام عبدالعزیز شریعتمداری تالش، یوسف خان جوبنه‌ای، صالح‌خان مژدهی، کاظم علی روستا در رشت و مقارن با تشکیل انجمن ایالتی گیلان و حبس و تبعید اعضاء انجمن و جمعی دیگر به قفقاز کوچک‌خان به فرمان اجنبی از اقامت در زادگاه خود محروم و به تهران رفت و مقیم شد مجدداً به تکمیل تحصیل پرداخت.

سه سال بعد، جنگ بین‌الملل اول در گرفت و به سال (۱۹۱۴ م ) روس‏ها از شمال و انگلیسی ها از جنوب، با قوای انبوه به ایران تاختند و بیطرفی اعلام شده کشور را نقض کردند.

کوچک خان با گروه استقلال طلبان و مدافعان که در هر طبقه از بالا و پائین یافت می‌شدند هم داستان شده بدواً با سالار فاتح معروف به دیوسالار به کجور رفت که در آن ناحیه پایگاهی دفاعی به وجود آورند. چون جریان را مساعد نیافت از دیو سالار جدا شد و به رشت رفت و از رشت پس از ملاقات پنهانی با بعضی یاران موافق به (خراط محله) تولم حرکت کرده و در جنگل آن ناحیه نهضت جنگل را پایه گذاری کرد.

از آن تاریخ تا سال ۱۳۳۸ ه ق (۱۲۹۸ ش) مدام با قوای روسیه تزاری و پس از آن با قوای انکلیسی که بعد از انقلاب روسیه در پناه لشکریان ژنرال پیچیرا خوف روسی خود را به گیلان و از گیلان به باکو رسانده بودند در حالت جنگ دفاعی و تعرضی بود.

در عین حال به احداث راههای ارتباطی و تشکیل دبستانها در نقاط مختلف فومنات و تأسیس مدرسه نظام در گوراب زرمیخ و ایجاد کارگاههای پارچه‌بافی برای تأمین نیازمندیهای سربازان و اموری از این قبیل اشتغال داشت.

در سال ۱۲۹۹ ه ش بعد از ایجاد روابط دوستانه بین دولت های ایران و شوروی و شناسایی حکومت شوروی از جانب دولت وقت ایران برخی از دوستان طرفدار روسیه میرزا مثل احسان الله خان به وی خیانت کردند و از وی جدا شدند.

میرزا کوچک خان در این زمان پس از حدود هفت سال مبارزه و جنگ و گریز با تعداد اندکی از یاران خود برای جمع آوری قوا به طرف خلخال حرکت کرد که در برف و بوران اسیر گشت و جان خود را از دست داد.

با شهادت وی در روز دوشنبه یازدهم آذر ۱۳۰۰ هجری خورشیدی (سوم ربیع الثانی ۱۳۴۰ ق) نهضت جنگل به نقطه پایان خود رسید.

جسد کوچک خان در گیلوان با مراقبت احترام آمیز آقا سید نصرالله گیلوانی به خاک سپرده شد اما اندکی بعد جسد کوچک خان به دست افراد سالار شجاع برادر سردار مقتدر طالشی افتاد.

یکی از آنان سر وی را جدا کرد و به نشانه پایان روزگار او به تهران منتقل و به سردار سپه ارائه کرد، در نهایت سرش در گورستان حسن‌آباد تهران در نقطه نامعلومی دفن شد که بعداً از جانب یاران جنگلی محل دفن شناسایی شد چند سال پس از این واقعه که گورستان حسن‌آباد شبانه‌ زیر و رو می‌شد تا مؤسسات آتش‌نشانی در آنجا مستقر شود، سر کوچک خان به وسیله آزادیخواهان که در لباس کارگران شب درآمده بودند ربوده شد و به وسیلة میرزاخان سیگارودی به رشت انتقال یافت و در اختیار کربلایی کاس آقا (حسام) معروف به خیاط که از وفاداران به آزادی بود، قرار گرفت که در جلسه‌ای شبانه مورد شناسایی و تأیید یاران جنگلی حاضر قرار گرفت سپس در ایوان مرقد سلیمان داراب به امانت سپرده شد.

در سال ۱۳۲۱ خورشیدی جسد کوچک خان نیز بنا به وصیتی که کرده بود پس از تحصیل فتوا از مجتهدان زمان از گیلوان به رشت انتقال یافت و بر زیر تپه‌ای مقابل بقعه سلیمان داراب در جوار سر وی به خاک سپرده شد که بعداً بر آن بارگاهی ساخته شد.

مناسبت ها

روز جهانی لغو برده داری

۱۱ آذر - ۲ دسامبر؛ در تاریخ چه گذشت؟

روز ملی کشور لائوس

روز ملی کشور امارات متحده عربی

روز ارتش در کشور کوبا

انتهای پیام/

کد خبر: 1120485

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =