پژمان اینجا، پژمان اونجا، جمشیدی همه جا

بازی‌های پشت سر هم جمشیدی در فیلم‌های کمدی ضعیف که کمترین نشانه‌هایی از هنر در آنها یافت می‌شود، مشخص کرد سینما برای فوتبالیست سابق بیشتر محلی برای درآمدزایی است، نه چیز دیگری.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، پژمان جمشیدی یکی از چهره‌های برجسته سینما و تلویزیون ایران در یک دهه اخیر است که از فوتبالیست ملی تا بازیگری که با آثاری سرشناس، محبوبیت زیادی برای خود دست و پا کرده است، اما همراه با شهرت فراوان، نقدهایی درباره آسیبی که تکرار نقش‌ها و فرمول‌های تکراری بر روح و کیفیت آثار می‌گذارد نیز مطرح شده‌اند. حالا که جمشیدی در اوج قرار دارد شرایط به سمتی پیش رفته که وقتی تلویزیون را روشن میکنیم پژمان حمشیدی را می‌بینیم، وقتی فیلیمو را روشن می‌کنیم جمشیدی، سینما جمشیدی و حتی تصویر روی بیلبوردهای شهر هم ژمان جمشیدی را می‌بینیم، اصلا انقدر که در طول جمشیدی را می‌بینیم خانواده خودمان را نمی‌بینیم.

پژمان جمشیدی متولد شهریور ۱۳۵۶ در تهران است. پیش از ورود به عرصه هنر، فوتبال حرفه‌ای را دنبال کرد و در تیم‌هایی چون سایپا، پرسپولیس، پاس تهران، فولاد خوزستان و نیز تیم ملی ایران فعالیت داشت. پس از پایان دوره فوتبال، علاقه‌اش به بازیگری و ارتباطش با برخی چهره‌های سینما و تلویزیون، زمینه‌ساز حضورش در تلویزیون شد. اولین حضورش در قاب تلویزیون، بازی در یکی از قسمت‌های سریال ساختمان پزشکان در سال ۱۳۹۰ بود.

اما نقطه عطف کارنامهٔ او، سریال «پژمان» به کارگردانی سروش صحت بود که سال ۱۳۹۲ از تلویزیون پخش شد. در این مجموعه، نقش پژمان فوتبالیست سابقی را بازی می‌کند که با بازنشستگی، چالش‌های زندگی روزمره را تجربه می‌کند. این سریال باعث شد عموم مردم جمشیدی را نه فقط به عنوان بازیکن فوتبال، بلکه به عنوان بازیگری با توانایی طنز و بازی طبیعی بشناسند.

پس از «پژمان»، جمشیدی در آثار متعددی حاضر شد؛ هم سریال تلویزیونی، هم سینما، هم نمایش خانگی. در ابتدا آثار کمدی‌اش در جذب مخاطب بسیار موفق بوده‌اند. در سینما، فیلم‌هایی مثل «خوب، بد، جلف» که طعم گیشه را چشیده‌اند، کمک کرد او را به یکی از بازیگران «پول‌ساز» بشناسند.

اما در کنار کمدی، جمشیدی گاهی نقش‌هایی متفاوت‌تر را هم بر عهده داشته است؛ مثلاً در فیلم «علف‌زار» که ژانر درام و اجتماعی دارد، یا در فیلم «شیشلیک»، او نامزد دریافت جوایزی شده است. این تنوع نشان می‌دهد که گرایش به نقش‌های متفاوت و جدی برایش امکان‌پذیر بوده است.

با اینکه پژمان جمشیدی موفقیت‌های زیادی کسب کرده، منتقدان و یک بخش از مخاطبان این سؤال را مطرح می‌کنند که آیا او دارد تکراری می‌شود؟ معمولاً جمشیدی نقش آدم‌هایی را بازی می‌کند که خصوصیاتشان تا حد زیادی مشابه‌اند، شخصیت ساده، شوخ‌طبع، گاهی ناتوان در کنترل وضعیت، گرفتار مشکلات پیش‌پاافتاده، با واکنش‌هایی طنزآمیز. این نقش‌ها با وجود اینکه برای مخاطب عام جذاب‌اند، امکان نوآوری و غافلگیری را کم می‌کنند.

در ایران، بخش بزرگی از سینما به سمت تولید آثار تجاری و گیشه‌ای رفته است. در این سیستم، حضور بازیگر شناخته شده‌ای مانند جمشیدی تضمینی برای جذب تماشاگر محسوب می‌شود. برخی فیلمسازان و تهیه‌کنندگان به بهانه جلب مخاطب، کمتر تمایل به ریسک کردن با داستان‌های نوآورانه یا نقش‌هایی غیرکمدی دارند. این باعث شده که بازیگران موفق در ژانر کمدی بارها و بارها در موقعیت‌های مشابه تکرار شوند. منتقدان این وضعیت را عاملی برای «نزول» سطح کیفی سینما ذکر کرده‌اند.

وقتی یک سبک بازی، یک نوع شوخی، یک شخصیت خاص زیاد دیده شود، مخاطب به تدریج نسبت به آن حساسیتش را از دست می‌دهد یا آن را قابل پیش‌بینی می‌بیند. برخیمعتقدند که در چند سال اخیر، حضور مکرر جمشیدی در آثار طنز گیشه‌ای باعث شده جذابیت اولیه کاهش یابد.

بازی کردن در نقش‌های متفاوت نیاز به فضا، نویسنده خوب، کارگردان جسور و تولیدی است که خطر کند. برخی آثار متفاوت نظیر «علف‌زار»، «بی بدن»، «جهان بامن برقص» و به تازگی بازی در سریال «محکوم» نکته مثبتی در کارنامهٔ جمشیدی‌اند ولی کمتر دیده شده‌اند. این باعث شده که انگار مسیر او بیشتر به سمت تضمین گیشه و تکرار موفقیت پیش برود که رفته رفته از این ویژگی نیز کاسته شده است.

یکی از دلایل مهم تکراری شدن نقش‌ها و استفادهٔ مکرر از بازیگرانی مثل پژمان جمشیدی، وضعیت اقتصادی و تجاری سینما است. فیلمسازان و سرمایه‌گذاران معمولاً به دنبال این‌اند که کم ریسک کنند؛ استفاده از ستاره‌های شناخته‌شده، خصوصاً کسانی که بین عموم محبوب‌اند، یکی از راه‌های کاهش ریسک محسوب می‌شود.

مخاطب عام هم معمولاً به فیلمی جذب می‌شود که بازیگر محبوب داشته باشد؛ این باعث می‌شود که فروش بالای گیشه بیشتر با حضور چهره‌های شناخته شده مرتبط شود تا با محتوای متفاوت. بنابراین تقاضا و عرضه هر دو به سمتی حرکت کرده‌اند که تکرار نقش صورت گیرد.

تولید توده‌ای فیلم‌های کمدی گیشه‌ای که فرمول‌های شناخته‌شده را دنبال می‌کنند، از نظر هزینه و سرمایه‌گذاری کمتر به صرف می‌آید و بازگشت سرمایه آسان‌تر دارد؛ بنابراین اولویت غالب تولیدات سینما تجاری است. این اولویت بر روی انتخاب بازیگران نیز تأثیرگذار است، چراکه حضور چهره‌ای محبوب‌تر می‌تواند تضمینی برای فروش باشد

اما در این میان بازی‌های پشت سر هم جمشیدی در فیلم‌های کمدی ضعیف که کمترین نشانه‌هایی از هنر در آنها یافت می‌شود، مشخص کرد سینما برای فوتبالیست سابق بیشتر محلی برای درآمدزایی است، نه چیز دیگری. جمشیدی در فیلم‌ها می‌دانست از چه لحن و رفتاری در بازی‌اش استفاده کند تا از مخاطب خنده بگیرد. یکی از اکت‌های تکرار شونده در بازی او، خنده هیستریک بود. خنده‌ای که او بعد از بازی در مجموعه «زیرخاکی» از تلویزیون به سینما آورد. جمشیدی با همین خنده و اکت‌های مشابه‌اش توانست به فیلم‌هایی که قصه قوی نداشتند قوت ببخشد و در فروش آن‌ها تاثیر خوبی بگذارد.

جمشیدی در ۳۰ ماه اخیر، حدود ۱۴ فیلم و سه سریال پلتفرمی بازی کرده است که یعنی هر دو ماه یکبار یک پروژه. این در حالی‌ست که به طور معمول یک پروژه سینمایی ۱ تا ۳ ماه فرایند پیش‌تولید و تولیدش طول می‌کشد. بر اساس عرف سینما، اگر بازیگری در هر سال دو فیلم بازی کند، بازیگر خوش‌شانس و البته پرکار حساب می‌شود. با این حساب، اگر بازیگری در سی ماه بتواند ۵ فیلم بازی کند، آن دو لقب پرکار و خوش‌شانس را مال خود می‌کند.

حال موردی مانند پژمان جمشیدی دیگر واقعا از عجایب سینمای ایران است که شاید هم به ندرت در جای دیگری از جهان نمونه‌ای مانند آن پیدا شود. همین الان ۵ فیلم دایناسور، ناجورها، خانه ارواح، جزایر قناری و قسطنطنیه با بازی جمشیدی بصورت همزمان در حال اکران است.

جمشیدی که با بازی در چند نقش متفاوت نشان داده استعداد لازم در بازیگری را دارد، به سادگی چوب حراج به اعتبار یک دهه‌ای اش در سینما زده تا نامش مترادف با بازی در فیلم‌های ضعیف، سطحی و لوده باشد.

وقتی یک بازیگر محبوب زیاد دیده می‌شود، فشار برای تکرار نقش‌ها بالا می‌رود. خلاقیت نقش‌آفرینی و تنوع محتوا رفته رفته کم‌رنگ می‌شود و همین مسئله باعث خستگی مخاطب می‌شود. این موضوع نه فقط مسئولیت خود بازیگر که مسئولیت نویسندگان، کارگردانان، تهیه‌کنندگان و بازار سینما را نیز طلب می‌کند.

اگر پژمان جمشیدی بخواهد جایگاه خود را نه فقط از نظر محبوبیت و گیشه، بلکه از نظر کیفیت و احترام حرفه‌ای حفظ کند، نیاز است گاهی مرز امن طنز شناخته‌شده را کنار بگذارد، نقش‌هایی متفاوت انتخاب کند و با فیلمسازانی کار کند که ریسک را به چشم یک فرصت ببینند. سینما هم نیاز دارد که به جای شکار گیشه صرف، فضاهایی برای تنوع، هنر و تجربه فراهم کند، تا بازیگران محبوبی مثل جمشیدی فقط قهرمان گیشه نباشند، بلکه چهره‌هایی باشند که در تنوع نقش‌ها، در عمق نقش‌ها، نیز بدرخشند و همین خطر بازی در کمدی های سخیف و سطحی و تکراری شدن بازی و چهره ژمان جمشیدی در کمین بهرام افشاری نیز هست.

انتهای پیام/

کد خبر: 1282175

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =