شاهد بوده‌ام که حتی کودکان با «خانوم ماه» ارتباط عمیقی برقرار می‌کنند/ کتاب خواندن خوراک ذهنی غنی مردم را تامین می‌کند

فرزند شهید شیرعلی سلطانی گفت: بارها شاهد بوده‌ام که برخی خوانندگان کتاب «خانوم ماه»؛ حتی کودکان، کتاب را چندین بار می‌خوانند و با آن ارتباط عمیقی برقرار می‌کنند.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، کتاب «خانوم ماه» که به قلم ساجده تقی‌زاده نوشته شده خاطرات مکتوب شهید شیرعلی سلطانی است که در انتشارات «به نشر» به چاپ رسیده و به تازگی تقریظ رهبر معظم انقلاب را به همراه داشته که متن این تقریظ به زودی منتشر خواهد شد و به همین مناسبت به سراغ فهیمه سلطانی، فرزند این شهید بزرگوار رفتیم و در رابطه با کتاب با وی به گفت‌وگو نشستیم که این گفت‌وگو به شرح زیر است.

ایسکانیوز: زمانی که پروسه‌ی گردآوری کتاب «خانوم ماه» آغاز شد شما چه احساسی داشتید؟
سلطانی: زمانی که ساجده تقی‌زاده شروع به جمع‌آوری خاطرات ما کردند ما بیشتر برای این کار به آرامگاه پدرم می‌رفتیم. این رفت وآمدها زمانبر بود اما در نهایت کار خوبی تولید شد، کتابی که چاپ شده است بیشتر بر مبنای خاطرات مادرم است و در بعضی قسمت‌ها از ما و برخی اقوام هم صحبت شده است.

ما چالشی برای بازگو کردن خاطرات نداشتیم. بیشتر چالش برای این بود که چطور این کتاب نوشته شود و نیاز بود که بعضی از قسمت‌های کتاب از تخیل نویسندگی استفاده شود، البته این تخیلات خیلی کم است، ولی در مجموع اگر بخواهیم حساب کنیم، کتاب رمان است. پس حالت آن چیزی نیست که فقط خاطره‌گویی باشد. مثلاً اگر بخواهید تصویری از یک روز برفی بکشید، نمی‌توانید فقط یک آدم‌برفی بکشید، بلکه باید درخت و محیط هم حفظ شود تا خواننده تصویر را کامل ببیند. در این کتاب هم همین مقدار از تخیل استفاده شده است.

ایسکانیوز: آیا مرور خاطرات پدر شما را ناراحت یا دلتنگ نکرد؟
سلطانی: دعای خود پدرم بود که قبل از رفتن به جبهه برنگردد. من وقتی فهمیدم که پدرم می‌خواهد به جبهه برود ده سالم بود، در مسجد متوجه شدم که پدرم می‌خواهد به جبهه برود، وقتی از مسجد به خانه آمده بودم. مادر، عمه‌ام و مادربزرگم کنار دیوار نشسته بودند و من و پدرم وسط اتاق بودیم. در همان موقعیت از پدرم پرسیدم «بابا شما می‌خواهی به جبهه بروی؟ گفت بله و من گریه کردم اما ایشان گفتند که گریه نکنم و مانند حضرت زینب باشم، درحالی که من ده ساله بودم ایشان با من منطقی رفتار می‌کردند» در نهایت اما شهید شدند و روزی که ما را برای وداع با پیکر بی‌سر پدرمان بردند، من گریه می‌کردم و کنار جسد پدرم، دست چپ او در دستم بود و از چیزی نمی‌ترسیدم.

این تجربه برای من خیلی معنا داشت. بعضی مواقع برای خانم‌هایی که تعریف می‌کنم، تعجب می‌کنند که من از این کار نترسیدم ولی شخصاً با روح پدرم خیلی خوب ارتباط برقرار کرده‌ام. درسته که گاهی دلتنگشان می‌شوم و دوستدارم پدر از نظر فیزیکی هم نزدیک من بود اما این ارتباط روحی بین من و پدر برقرار است.

ایسکانیوز: اگر بخواهیم تفاوت کسی که شهید شده با کسی که از دنیا رفته برای خانواده‌اش توضیح داده شود، چگونه است؟
سلطانی: شهادت وعده‌ی الهی است. در حدیث قدسی آمده است؛ کسی که در راه عاشقی خدا شهید می‌شود، خدا بهای او را بر عهده می‌گیرد. مرگ طبیعی با شهادت زمین تا آسمان تفاوت دارد؛ مثل چراغ و خورشید است. کسی که شهید شده است، آزادی بیشتری دارد و حضورش در میان مردم اثرگذار است.

پدرم و شهیدان دیگر با مردم ارتباط خوبی داشتند. من گاهی وقتی به آرامگاه پدرم می‌روم می‌بینم که بعضی از افراد آنجا هستند که می‌گویند اصلا برنامه‌ای برای آمدن به آنجا را نداشته‌اند اما ناخودآگاه به این مزار رسیده‌اند، و بعضی‌ها می‌گفتند پدر از غم آن‌ها کم می‌کند؛ ما خودمان هم گاهی با غم و دغدغه‌ی زیاد به مزار ایشان می‌رویم اما زمانی که از آنجا برمی‌گردیم حالمان بهتر است، سال گذشته، وقتی به محله آمدیم، دیدم که پدرم در زمان خود، مرد بزرگی بوده؛ در آن زمان به کسانی که نیاز مالی داشتند، کمک می‌کردند. حتی به حیوانات کمک می‌کردند و بچه‌ها را نیز آموزش می‌دادند که مراقبت از حیوانات را یاد بگیرند و از آزار و اذیت حیوانات جلوگیری شود.

ایسکانیوز: اگر بخواهید به مخاطب کتاب توصیه‌ای داشته باشید چه می‌گویید؟
سلطانی: فضای کتاب‌خوانی امروز در کشور کم شده است، کتاب و فضای خواندن آن نسبت به دیگر رسانه‌ها، مثلاً تلویزیون، حال و هوای متفاوتی دارد. وقتی انسان شروع به خواندن کتاب می‌کند، وارد دنیای آن می‌شود و حس بسیار زیبایی تجربه می‌کند؛ انگار خود را در جای شخصیت‌ها می‌بیند. من بارها شاهد بوده‌ام که برخی خوانندگان کتاب «خانوم ماه»؛ حتی کودکان، کتاب را چندین بار می‌خوانند و با آن ارتباط عمیقی برقرار می‌کنند.

باید کتاب در جامعه خوانده شود و کتاب خوب هم خوانده شود؛ پدر من همیشه جای مخصوصی برای کتاب خوانی داشتند و حتی بالشت مخصوصی برای کتابخوانی نیز داشتند؛ شعر می‌گفتند، برای عمویم که یک سال و سه ماه قبل از ایشان شهید شدند هم شعر گفتند؛ پدر من دو کتاب دارد، یکی از این کتاب‌ها «حق و باطل» نام دارد که به مفهوم شهادت و ایثار و ارزش‌های جمهوری اسلامی پرداخته‌اند. اگر مردم جامعه امروز کتاب بخوانند کمتر هم فریب می‌خورند چرا که کتاب خواندن باعث می‌شود مردم خوراک ذهنی غنی داشته باشند.

نکته مهم دیگر درباره نسل امروز است. من بعضی اوقات دخترانی را می‌بینم که به راحتی حجاب خود را کنار گذاشته‌اند و بسیار ناراحت می‌شوم و احساس می‌کنم خودم این کار را کرده‌ام، باید نقش حیا در جامعه ما پررنگ‌تر شود و جوانان با آموزه‌های دینی بزرگ شوند. این دغدغه برای من بسیار مهم است، زیرا مشاهده می‌کنم که در جهان حال حاضر یا در کشورهای غربی این موضوع تا چه جاهایی پیش رفته است، از همجنسبازی گرفته تا شیطان پرستی به چنین مواردی رسیده است.

نسل جوان ایرانی باید با ایمان، انسانیت و پایبندی به آموزه‌های دینی، هویت خود را حفظ کند. بعضی‌ها انسانیت را دین خود می‌دانند درحالی که انسانیت یک سوره کوچک از قرآن است به نام «انسان» البته کشورهای غربی بیشتر دین انسانی را به صورت مادی می‌بینند و آن را به این صورت تعریف می‌کنند. ما باید برای حفظ شان و شخصیت دختر ایرانی تلاش کنیم و به فرزندانمان آموزش دهیم که با اصول اسلامی زندگی کنند. برای حفظ این ارزش‌ها خون‌ها داده شده است، خون کسانی که انسان‌های مفیدی بوده‌اند.

خبرنگار: صبا هراتی

انتهای پیام/

کد خبر: 1287331

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =