به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفتهایم تا هر روز تعبیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۱۶ فروردین ماه غزل شماره ۱۶۹ حافظ می پردازیم:
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند
کس به میدان در نمیآید سواران را چه شد
صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش
از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد
تعبیر غزل شماره ۱۶۹ حافظ در فال شما :
ای صاحب فال ، مدتی است روزگار با شما سر ناسازگاری گذاشته است ، دوستان و آشنایانی که زمانی بسیار دوستشان داشتی هم اکنون از دور و بر شما پراکنده گشته اند ، اما بدان هیچکس از اسرار خداوندی خبر ندارد ، شاید تمام اینها به نفعتان باشد و خودتان هم از آن بی اطلاعید . پس صبور باشید و استقامت کنید.
انتهای پیام/
نظر شما