به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، از نخستین روزهایی که رادیو و تلویزیون به خانهها راه پیدا کردند، تا عصر اینترنت و پلتفرمهای آنلاین، مسیر مصرف محتوا دچار تحولات بنیادین شده است. یکی از مهمترین این تحولات، ظهور پلتفرمهای نمایش خانگی یا همان سرویسهای استریمینگ است که طی دو دهه اخیر در جهان و حدود یک دهه اخیر در ایران، جایگاه ویژهای در زندگی مخاطبان پیدا کردهاند.
این پلتفرمها نهتنها شیوه مصرف فیلم و سریال را تغییر دادهاند، بلکه به بازتعریف نقش رسانههای سنتی همچون صداوسیما نیز منجر شدهاند. اما در کنار مزایای چشمگیر، مسائلی چون رشد بیبرنامه، محتوای تکراری و گرایش افراطی به موضوعات خشونتبار، به چالشی جدی تبدیل شده است.
پلتفرمهای نمایش خانگی، در معنای امروزی آن، با ظهور اینترنت پرسرعت و فناوریهای دیجیتال شکل گرفتند. هرچند که ویدئوهای خانگی و DVD در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی، اولین نشانههای تغییر الگوی تماشا بودند، اما نقطه عطف این جریان را باید در سال ۱۹۹۷ و تولد نتفلیکس دانست.
نتفلیکس ابتدا یک سرویس اجاره DVD بود، اما در سال ۲۰۰۷ مدل کسبوکار خود را به پخش آنلاین تغییر داد. این تحول، در کمتر از یک دهه، نهتنها مصرف محتوا را متحول کرد بلکه رقبای دیگری همچون Hulu، Amazon Prime Video و Disney+ را وارد میدان کرد.
این سرویسها با سرمایهگذاری بر تولید محتوای اختصاصی، بهویژه سریالهایی با کیفیت سینمایی، عملاً تبدیل به استودیوهای فیلمسازی جدید شدند. فرمول موفقیت آنها، ترکیبی بود از سهولت دسترسی، قیمت مناسب، محتوای متنوع و آزادی انتخاب. نتیجه این روند، کاهش تدریجی مخاطبان تلویزیونهای سنتی و حتی سالنهای سینما در برخی کشورها بود.
در ایران، تجربه نمایش خانگی از شبکه توزیع DVD در دهه ۱۳۸۰ آغاز شد؛ جریانی که با سریالهایی مانند «قهوه تلخ» مهران مدیری، مخاطبان گستردهای پیدا کرد. اما با گسترش اینترنت پرسرعت در نیمه دوم دهه ۱۳۹۰، زمینه برای شکلگیری پلتفرمهای آنلاین فراهم شد.
فیلیمو و نماوا از نخستین پلتفرمهایی بودند که با الگوگیری از مدلهای جهانی پا به میدان گذاشتند. بهتدریج، سرویسهای دیگری همچون «فیلمنت»، «تماشا»، «روبیکا» و چندین پلتفرم دیگر نیز وارد این رقابت شدند. این تنوع، در ظاهر نشانهای از رشد صنعت و فرصتهای شغلی جدید بود، اما در عمل با افزایش تعداد سکوهای نمایش خانگی، رشد سریع و بدون چارچوب باعث شد بازار بهصورت قارچگونه متورم شود.
یکی از مهمترین پیامدهای ظهور پلتفرمهای نمایش خانگی در ایران، جذب بخشی از مخاطبان صداوسیما بود. سالهاست که رسانه ملی به دلیل محدودیتهای محتوایی، زبان یکسویه و فاصله گرفتن از ذائقه واقعی جامعه، بخشی از مخاطبان خود را از دست داده است.
پلتفرمهای نمایش خانگی با ارائه محتوایی متنوعتر و نزدیکتر به سلیقه مردم، توانستند این شکاف را پر کنند. نسل جوان، که تمایل کمتری به پای تلویزیون نشستن داشت، اکنون میتوانست با گوشی یا لپتاپ، هر زمان که بخواهد، فیلم یا سریال دلخواهش را تماشا کند.
همچنین، این پلتفرمها به محلی برای تجربههای جدید در روایتگری و بازیگری تبدیل شدند؛ جایی که کارگردانها و نویسندهها آزادی بیشتری نسبت به تلویزیون احساس کردند. اما این آزادی، گاهی بدون در نظر گرفتن اصول محتوایی و مسئولیت اجتماعی به مسیرهای نگرانکنندهای سوق پیدا کرده است.
یکی از نقدهای جدی به پلتفرمهای ایرانی، گرایش روزافزون به تولید سریالهایی با تم خشونت، قتل، انتقام و خونریزی است. سریالهای پربیننده سالهای اخیر، در بسیاری موارد حول محور باندهای مافیایی، قاچاق، یا روابط تیره و تار خانوادگی ساخته شدهاند.
اما نتیجه این روند، تکرار ملالآور قصهها و عادیسازی خشونت در ذهن مخاطب است. برخی روانشناسان هشدار دادهاند که این روند میتواند به تغییر نامحسوس نگرش اجتماعی نسبت به جرم و جنایت بینجامد.
رضا منتظری روزنامهنگار و منتقد سینما در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز تصریح کرد: در شبکه نمایش خانگی بخصوص از دوران کرونا به بعد، اتفاقی در حال رقم خوردن است که بخش کثیری از جامعه که قبلاً از سینما استفاده میکردند، ناخودآگاه به سمت استفاده از پلتفرمها سوق داده شدند و در این بین به جای اینکه نظارت جدیتر دنبال شود از آن کاسته شد.
وی در خصوص خشونت سریال های نمایش خانگی گفت: در مورد ترویج خشونت در حوزه نمایش خانگی و همچنین پول پاشی در این حوزه حرف بسیار است که به امروز و دیروز و به این پلتفرم یا آن پلتفرم معطوف نمیشود. به یاد دارم که سالها قبل یکی از اولین محصولاتی که در حوزه نمایش خانگی تولید شد به واسطه ورود پولهای پرشائبه و کثیفی بود که بعداً هم با ورود دستگاه قضایی، سرمایهگذار آن پروژه دستگیر شد و جنجالهای رسانهای زیادی بر سر آن پروژه برپا شد و بعدها هم در پروژههای دیگری شاهد اتفاقات مشابهی بودیم.
منتظری با اشاره به اینکه متاسفانه از نظر محتوایی بخش کثیری از تولیدات شبکه نمایش خانگی به شدت اثرات مخربی برای جامعه دارد و وضعیت فاجعه آمیز است اظهار کرد: ترویج خشونت میتواند تاثیر عمیقی بر روح و روان آحاد جامعه به خصوص نسل جوان و نوجوان داشته باشد.
این منتقد سینما با اشاره به اینکه ما در شبکه نمایش خانگی یا با یک سری از آثار با خشونت های آشکار و پیدا و روابط نامتعارف اجتماعی، اخلاقی و عرفی مواجه هستیم و یا با یک سری رئالیتی شو مواجهیم که اسمش طنز و کمدی است اما در واقع ابتذال و فاجعهای تمام عیار و ضد فرهنگی هستند که هیچ گونه سنخیت و قرابتی با شخصیت یک ایرانی ندارند.
از منظر اقتصادی و فرهنگی، تعدد پلتفرمها در ذات خود اتفاق مثبتی است. رقابت سالم میتواند به بهبود کیفیت محتوا، کاهش هزینهها و افزایش حق انتخاب برای مخاطب منجر شود. همچنین، فرصتهای شغلی تازهای در حوزه کارگردانی، نویسندگی، تدوین، و حتی بازاریابی دیجیتال ایجاد کرده است اما مشکل اصلی زمانی رخ میدهد که این رشد بیبرنامه و قارچگونه باشد. در غیاب سیاستگذاری کلان و نظام تنظیمگری پرقدرت، هر پلتفرم تلاش میکند با تولیدات عجولانه سهمی از بازار به دست آورد. این شتابزدگی به افت کیفیت آثار و بیثباتی بازار منجر میشود.
همین رشد قارچ گونه با توهم فروش میلیاردی آن هم بدون برنامه ریزی دقیق باعث شده تا در دو سه سال اخیر شاهد ظهور کوتاه مدت برخی پلتفرم هایی باشیم که همانند یک ستاره دنباله دار با ساخت یک سریال چند صباحی می درخشند و مخاطبان را به دنبال خد می کشند و سپس برای همیشه فراموش می شوند.
اگر حساب فیلیمو، نماوا و فیلمنت را از سایر سکوهای نمایش خانگی جدا کنیم زیرا به دلیل تولیدات مستمر مخاطبان دائمی خود را پیدا کرده و روی بورس هستند، باقی سکوهای نمایش خانگی مشخص نیست دقیقا از ظهر خود چه برنامه ای دارند.
در شرایطی که فیلیمو و فیلمنت سود چند میلیاردی کسب میکنند، آینت با دو سریال در حال تولید در بین سایر رقبای خود عرض اندامی نکرده است. نمافیلم هم بیش از ۶ ماه است که اثر جدیدی تولید نکرده و استارنت هم پس از ساخت سریال «کنکل» گویا تمایلی به ادامه فعالیت ندارد. پلتفرم شیدا با سرمایه گذاری بانک گردشگری هم اگر نتواند پس از سریال «آبان» با بامداد خمار و چند سریال در نیمه دوم امسال سروسامانی بگیرد، احتمالاً نام این پلتفرم را هم باید به لیست ورشکستهها اضافه کنیم.
در میان رقابت سنگین پلتفرها و تولیدات مطلوب برخی از آنان اما در روزهای اخیر خبر راه اندازی پلتفرم جدیدی به میان اهالی فرهنگ و هنر دست به دست شد که جای خنده داشت. پلتفرم «عصر فیلم» که مدیریت آن را یک بلاگر دندان پزشک بر عهده دارد با حضور چهره های نه چندان شناخته شده سینما و تلویزیون افتتاح شد و پا به عرصه رقابت با سایر سکوهای نمایش خانگی گذاشت.
تنها محصول اختصاصی این پلتفرم که فیلمی سینمایی با عنوان «ایران ۶۸» معرفی شده، در واقع یک اثر ویدیویی است که به شکلی عجیب، نام کارگردان در پوستر آن ذکر نشده و نام مشاور کارگردان (که مدیر همین پلتفرم است!) در پوسترش دیده میشود.
جالب اینکه این پلتفرم در بایوی اینستاگرامش که فقط 3فالوور دارد خود را بزرگترین پلتفرم آنلاین فیلم و سریال معرفی کرده است و گویا مدیران این پلتفرم از سیاره ای دیگر به ایران آمده و از وجود رقبای سرسختی مانند فیلیمو با گردش مالی حدود 2هزار میلیارد تومانی بی خبر هستند. البته که فیلیمو به عنوان سکوی شماره یک کشور اصلا قابل قیاس با پلتفرم تازه تاسیس «عصر فیلم» نیست و ضعیف ترین سکوهای نمایش خانگی چند سر و گردن از این سکوی تازه تاسیس بالاترند.
در میان رشد بی حد و حساب سکوهای نمایش خانگی باید منتظر «وان مدیا» پلتفرمی است که قرار است توسط هلدینگ بابک زنجانی در آینده نزدیک تأسیس شود باشیم و آنچه از گوشه و کنار و از حضور چهرهای مطرح سینما در برج معروف جهان کودک به گوش می رسد گویا پای این زنجانی به حوزه نمایش خانگی باز نیز شده است.
در نهایت پلتفرمهای نمایش خانگی در جهان، با طراحی هوشمندانه و سرمایهگذاری بلندمدت، به ستونهای اصلی صنعت سرگرمی تبدیل شدهاند. در ایران نیز این پدیده توانسته بخشی از خلأ موجود در رسانههای رسمی را پر کند و مخاطبان بسیاری را جذب نماید اما مسیر طیشده تاکنون نشان میدهد که این حوزه نیازمند بازنگری جدی در سیاستگذاری، نظارت کیفی و تربیت نیروی متخصص است.
انتهای پیام/
نظر شما