به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری ایسکانیوز، کتاب راهنمای رستگاری در جابلقا، نوشتهٔ علی مرسلی توسط نشر اگر در سال 1399 چاپ شده است و موضوع آن زندگی در خاورمیانه است. ظاهراً نویسنده در این کتاب سعی کرده است که خوانندگان را به زندگی در خاورمیانه امیدوار کند و مزایایی هم در مورد زندگی در خاورمیانه بر شمرده است ولی در نهان این منظور به نظر میرسد که فرض اشتباهی در این کتاب به عنوان یک حقیقت به خواننده القا میشود. فرض کتاب این است که خاورمیانه قرار نیست پیشرفت کند و به جایی برسد و مردم باید با همین شرایط کنار بیایند. در حالی که وقایع جاری در خاورمیانه مانند خیزشهای مردمی علیه حکومتهای طرفدار استکبار، انقلاب اسلامی ایران و موج اسلامگرایی در منطقه نشان میدهد که خاورمیانه در حال بیداری و پیشرفت است.
زندگی در خاورمیانه بدتر و سخت تر از زندگی در غرب وحشی نیست و نظام های حاکمیتی هم از بسیاری از جهات از نظام های فریبکار غربی سرتر هستند.اینکه مدام به قضیه ی حکومت های جبار و دیکتاتور در خاورمیانه در این کتاب اشاره می شود در مورد نظام هایی مثل عربستان و اردن البته قابل صدق است ولی در مورد کشورهایی با انتخابات آزاد و مردمسالاری مانند ایران، ترکیه و سوریه و ...صادق نیست و نمی توان همه ی خاورمیانه را به یک چوب زد و این اشکال عمده در نگاه نویسنده ی کتاب وجود دارد.
نویسنده سعی کرده است که به آرای فیلسوفان غربی استناد کند. مثلاً مکرر از نیچه و سایر فلاسفه غرب نقل شده است در حالی که دریای فلسفهٔ اسلامی منابع کافی دارد که انسان خاورمیانهای را میتواند از فلسفه و بینش غربی بی نیاز بکند. ما حداقل در بینش نظری و فلسفهٔ زندگی نیازی به سبک زندگی غربی نداریم و دین اسلام یک فلسفهٔ جامع زندگی است. خاورمیانه از نظر تکنولوژی و پیشرفت دنیوی به دلیل استعمار و دشمنی غرب کمی عقب مانده ( الآن در حال جبران است) ولی از نظر حکمت و فلسفه همیشه یک گام جلوتر از غرب حرکت کرده است.
در کتاب از مراقبه و آیینهای جدید به عنوان یک روش برای رضایت بیشتر داشتن از زندگی در خاورمیانه اسم برده شده است. (صفحات 68 و 80) ولی حقیقت این است که مدیتیشن، یوگا و آیینهای رنگ و لعاب دار جدید بیشتر بستر دین ستیزی در سالهای گذشته بودند و به نوعی ابزار تهاجم فرهنگی دشمن برای دست اندازی به ارزشهای اصیل و فرهنگ اسلامی ایرانی بودهاند.
در صفحه 36 کتاب نویسنده مدعی شده که اسلام در جنوب شرق اسیا روادار تر و مطلوبتر از اسلام خاورمیانه است و در واقع با این فرض غلط از اسلام غیرسیاسی و انفعالی کشورهای اسما اسلامی دفاع میکند.
فارغ از نگاه کلی نویسنده، این کتاب نتوانسته از واقعیت دشمنی غرب با جهان اسلام بگذرد و اشارات خوبی در این زمینه دارد. نقدهای خوبی در این کتاب به مکاتب لیبرالیسم غربی و مارکسیسم واردشده است که نشان از نگاه عمیق نویسنده در مورد این مکاتب دارد ولی جهتگیری کلی کتاب بهجای اینکه این نگاه منتقدانه را درزمینهٔ بهتری به کار گیرد، در جهت تشویق خوانندگان به فردگرایی و نادیده گرفتن دغدغههای اجتماعی، فرهنگی و بومی استفاده کرده است.
در قسمتهایی از کتاب هم به مطالب عجیب و ممیزی نشده برمیخوریم. مثلاً در فصل ششم، در مورد اینکه در آینده برای بچهبازها رباتهای بچه تولید میشود صحبت شده است یا اینکه بهطور تلویحی حساب بچهبازی و همجنسگرایی از هم جداشده است، درحالیکه هردوی این موارد انحرافات جنسی زشت و ناپسند و مذمومی ازنظر جامعه، شرع اسلام و حتی ادیانی مثل مسیحیت و یهودیت هستند. البته نویسنده سعی کرده است که نشان دهد، نگاه غربیها به فرهنگ ما در خاورمیانه از روی دشمنی و بغض است ولی به نظر میرسد که نتوانسته است که بهطور شفاف و واضح در میان ستور و جملاتش این رسالت را به انجام برساند. بالطبع در ویرایشهای بعدی امکان اصلاح این موارد وجود دارد.
در سالهای اخیر کتابهای خودیاری زیادی در کشور ما بدون اینکه ازنظر محتوی برای خوانندگان بومیسازی و پالایش شوند منتشرشده است. درزمینهٔ تألیف کتابهای خودیاری تقریباً هیچ کاری در کشور صورت نمیگیرد و این بازار به غربیها و کتابهای آنها واگذارشده است. انتشار کتابهایی ازایندست به شرطی که مؤلفههای بیشتری از فرهنگ ایرانی اسلامی را پوشش دهد، باعث خواهد شد که انحصار غرب در این زمینه از دست برود و این هدف در راستای همان نهضت علوم انسانی بومی است بارها در صحبت بزرگان کشور به آن اشارهشده است.
نوشته: احمد نیکبخت
انتهای پیام/
نظر شما