تفسیر غزل حافظ / خمِ زلفِ تو دامِ کفر و دین است

برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۲۲ شهریور غزل شماره ۵۵ می‌پردازیم:

بیشتر بخوانید:

فال حافظ/ ای که در کوی خرابات مقامی داری

خمِ زلفِ تو دامِ کفر و دین است / ز کارستانِ او یک شمه این است
جمالت معجزِ حُسن است لیکن / حدیثِ غمزه ات سِحرِ مبین است

ز چشمِ شوخِ تو جان کی توان بُرد / که دایم با کمان اندر کمین است
بر آن چشمِ سیه صد آفرین باد / که در عاشق کُشی سِحر آفرین است

عجب علمی است علمِ هیأتِ عشق / که چرخِ هشتمش هفتم زمین است
تو پنداری که بَدگو رفت و جان بُرد / حسابش با کِرام الکاتبین است

مشو حافظ ز کیدِ زلفش ایمن / که دل بُرد و کنون در بندِ دین است

شرح و تفسیر غزل شماره ۵۵ دیوان حافظ شیرازی

شرح و تفسیر بیت یکم

خمِ زلفِ تو دامِ کفر و دین است / ز کارستانِ او یک شمه این است

ای جانان ، خم زلفت دام اهل کفر و اهل اسلام است. یعنی زلفت، قلابی است برای صید کردن و جذب نمودن این ها ، و این کار شمه ای است از کارستانِ زلفت . یعنی صید و شکار کردن اهل کفر و اهل دین با دامِ زلف، کمترین پیشه تو است. [ دام کفر و دین = یعنی چه کافر و چه مسلمان فرق نمی کند هر دو را شکار می کند / کارستان = محلی که در آنجا کارِ زیاد انجام داده شود مثل کارخانه / شمه = بوی خفیف و کم ، قلت هر چیزی ]

شرح و تفسیر بیت دوم

جمالت معجزِ حُسن است لیکن / حدیثِ غمزه ات سِحرِ مبین است

ای جانان، جمالت معجز زیبایی است یعنی غایت حُسن به جمال تو منحصر است و حدیثِ غمزۀ چشمت سِحرِ آشکاره است . [ جمالت معجز حُسن است = در زیبایی به تمام زیبایان سَری و در تمام دنیا نظیر تو زیبایی وجود ندارد ]

شرح و تفسیر بیت سوم

ز چشمِ شوخِ تو جان کی توان بُرد / که دایم با کمان اندر کمین است

از چشم موزون و از نگاه مطبوع تو ای جانان چگونه می شود جان به در برد . که دائم با کمانِ ابرو در کمین است . یعنی باد و ابروی کمانی دائماََ در صدد شکار جان است . پس جان چگونه از آن خلاص شود . [ شوخ = در این قبیل موارد یعنی خونگرم . و یا کسی که حرکاتش مطبوع و موزون است ]

شرح و تفسیر بیت چهارم

بر آن چشمِ سیه صد آفرین باد / که در عاشق کُشی سِحر آفرین است

بر آن چشم سیاه جانان صد آفرین باد . زیرا که در عاشق کشی سحار ممتاز و بی نظیر است . [ عاشق کشی = کشنده عاشق / سِحر آفرین = خلق کننده سِحر ، سحار ]

شرح و تفسیر بیت پنجم

عجب علمی است علمِ هیأتِ عشق / که چرخِ هشتمش هفتم زمین است

علم هیأت عجب علمی است که از اشکال و قواعد عشق سخن می گوید که چرخ هشتم در برابر او مانند زمین هفتم است . [ هیأت = علمی است که از احوال ستارگان و وضع آنها نسبت به یکدیگر بحت می کند / چرخ هشتم = کنایه از فلک ثوابت است است . یعنی فلکی که کواکب ثابت در آن قرار دارند و مراد چرخ بلند و مقام و مرتبۀ عالی است . و هفتم زمین ، مقصود پایین ترین طبقۀ زمین، اسفل السافلین و کنایه از پستی مقام است . چرخ هشتم به عنوان مقامی عالی به زمین هفتم به مثابۀ مقامی پست مقایسه شده . می گوید : چرخ هشتم در علم هیأت آنقدر ناچیز است که با پایین ترین طبقۀ زمین برابر است.

حاصل معنی: تصورات و قراردادهای نجومی در باب افلاک نزد عارفان که از طریق عشق به عوالم بالا سیر می کنند ارزشی ندارد. چنانکه در نظر عارف چرخ هشتم که در نجوم آخرین مرحلۀ علم منجمان است با زمین هفتم که مقام پستی است برابر است . آخرین حد درک عقل و علم آغاز مرحلۀ عشق است.

شرح و تفسیر بیت ششم

تو پنداری که بَدگو رفت و جان بُرد / حسابش با کِرام الکاتبین است

گمان مبری که بدگو یعنی ذمام و غیبت گو مُرد و جان خود را خلاص کرد یعنی با مردن جان خود را تخلیص کرد. زیرا حسابش هنوز با کرام الکاتبین تسویه نشده یعنی هنوز باقی است . مراد این است که اگر در این دنیا نتیجۀ عمل خود را ندیده، در آخرت عذاب خدا باقی است ، و هر کس نتیجۀ عمل خود را خواهد دید.

شرح و تفسیر بیت هفتم

مشو حافظ ز کیدِ زلفش ایمن / که دل بُرد و کنون در بندِ دین است

ای حافظ از مکرِ زلفِ او ایمن مباش زیرا دل را گرفت و بُرد و حالا به فکرِ بردن دین است و اسناد این کار به زلف مجازی است . زیرا آن که دل را گرفت و برد جانان است.

کد خبر: 1197909

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =